«ایران در حال آماده شدن برای مذاکرات هستهای با اروپاست» این خبری بود که خبرگزاری ژاپنی«کیودو» آن را منتشر کرد. در جزئیات این خبر آمده بود که ایران قرار است مذاکرات هستهای با آلمان، فرانسه و انگلیس در روز جمعه 29 نوامبر در ژوئن داشته باشد. ساعاتی بعد اما بقایی سخنگوی وزارت خارجه این خبر را تایید کرد و گفت که این دور از گفتوگوها از نیویورک یعنی در جریان گفتوگوهایی که در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفته برنامهریزی شده است و این یعنی برنامهریزی برای این مذاکرات ارتباطی به انتشار قطعنامه شورای حکام ندارد.
این مذاکرات حالا با وقفهای دوساله و بعد از زمانی که اروپاییها در جریان شروع ناآرامیهای پاییز1401 زیر میز مذاکره زدند و عملاً فرصت مذاکره برای به نتیجه رسیدن در پروندهای را سوزاندند، قرار است شروع شود. برمبنای کسب اطلاعی که «فرهیختگان» از برخی منابع آگاه به دست آورده، «ابتکار شروع مذاکره از جانب ایران بوده» و طرف اروپایی نیز «پذیرفته تا پای میز مذاکره با ایران» بیاید و در خصوص جزئیات آن صحبتی مطرح نشده است. برمبنای آنچه بقایی اعلام کرده هم قرار نیست مذاکرهای در خصوص «حمایت از محور مقاومت» و «قدرت دفاعی ایران» صورت گیرد. البته بقایی توضیح داد که موضع ایران در خصوص محور مقاوت و لبنان «تأکید بر موضع قطعی جمهوری اسلامی ایران درباره تحولات منطقه و حمایت از مقاومت است.» سؤالی که در این خصوص وجود دارد این است که آیا شروع مذاکرات هستهای با اروپاییها زمینهسازی برای مذاکره با آمریکاست یا اروپاییها پیش از آمدن ترامپ به کاخ سفید به دنبال به دست گرفتن ابتکار در پرونده هستهای ایرانند.
برای بررسی این موضوع با حسن بهشتیپور، مهدی خانعلیزاده و ساسان کریمی، کارشناسان روابط بینالملل گفتوگو و سناریوهای متحمل در خصوص مذاکره را بررسی کردیم که بخشهایی از آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
کریمی کارشناس مسائل بینالملل: مذاکره با اروپا صرفاً در خصوص موضوعات هستهای نیست
- مذاکراتی که در پیش است، طبق آنچه آقای بقایی نیز تأیید کردند، مقدمهای برای آغاز نوعی همگرایی یا قرار گرفتن در یک منظومه فکری مشترک با اروپاییهاست. تنظیمات این مذاکرات از مدتی قبل، حتی از چند هفته پیش و ابتدای آن در نیویورک، آغاز شده است. این مذاکرات الزاماً هستهای نیست و با توجه به مساله اخیر در صدور قطعنامه ضدایرانی شورای حکام به نوعی بزرگواری ایران را به دنبال داشته است.
- مذاکرات میان ایران و کشورهای اروپایی همیشه جریان داشته و روابط رسمی بین دو طرف برقرار بوده است؛ هرچند این روابط بسته به اقتضای زمان با فراز و نشیبهایی همراه بودهاند.
- در حال حاضر، به نظر میرسد که عملکرد نامناسب و برخی دلخوریها در روابط وجود داشته باشد که طرف امیدوار است که امکان حل سوءتفاهمها فراهم شود. از این رو، جمهوری اسلامی همیشه از گفتوگو برای رفع موانع غیرضروری استقبال کرده است و اکنون نیز چنین رویکردی دارد.
- درخواست مذاکره نیز براساس تحلیل من از طرف اروپا بوده است که از اوایل انتخاب آقای پزشکیان پیامهای متعددی از طرف اروپاییها و اتحادیه اروپا برای گفتوگو و همگرایی ارسال میشد. بنابراین، این درخواست به احتمال زیاد از سوی ایران نبوده، اما ایران همواره از گفتوگو استقبال کرده است. در موضع ایران نشانهای از ضعف دیده نمیشود که باعث شود از همگرایی و همکاری پرهیز کند. جمهوری اسلامی ایران اکنون به نقطهای از امنیت رسیده است که میتوان آن را امنیت درونزای پایدار نامید.
- حال حاضر نیز به این نتیجه رسیدهایم که ممکن است بتوانیم، برخی از تنشهای غیرضروری با اروپا را از مسیر گفتوگو کاهش دهیم. این تصمیم، البته این موضوع بستگی به مواضع طرفین دارد؛ اینکه چقدر زمینههای مشترک وجود داشته باشد و طرفین انعطاف لازم را نشان دهند. باید دید که این روند به کدام سمت پیش خواهد رفت.
خانعلیزاده کارشناس مسائل بین الملل: مذاکره با اروپا به نتیجه نخواهد رسید
- فرآیند برجام و مذاکرات هستهای اکتبر سال آینده به پایان خواهد رسید و دو سناریو هم بیشتر متصور نیست. یکی از آنها به پایان رسیدن برجام، تجمیع قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و ابطال آنهاست که روند عادی است که به پیش برود. مسیر و سناریوی دوم فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه قطعنامههای تحریمی سازمان ملل است. روندی که اروپاییها در اجلاس شورای حکام آژانس داشتند نشان میدهد به دنبال اجرای سناریوی دوم، یعنی روند تقابلند.
- با وجود اینکه ایران، گزینههای جذابی را برای اتفاق نیفتادن این رویداد به آنها ارائه داده است، حتی رافائل گروسی، صراحتاً از اقدامات و پیشنهاداتی که ایران داده دفاع کرد؛ ازجمله کاهش ذخایر غنی سازی 60 درصد، حضور بازرسان جدید. اما شورای حکام نشان داده که این را نمیپذیرد و به دنبال تقابل است. در چنین شرایطی اقدامی که برای مذاکره با اروپاییها صورت میگیرد، فارغ از اینکه اساسا درست است یا خیر، حاصل صحبت قبل از جلسه حکام است یا ابتکار پس از آن، اما به خروجی نخواهد رسید.
- اگر قرار بود ایران، اقدامی انجام دهد که طرف اروپایی قانع شود که به سمت تخاصم و زمینهسازی برای فعالسازی مکانیسم ماشه نرود، پیشنهادی که به گروسی داده بود، اثرگذار بود. وقتی چنین چیزی پذیرفته نمیشود، هرچه جلوتر میرویم و با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، فضا برای مذاکره سختتر میشود. هم ایران به دلیل شرایط مختلف بینالمللی توانایی دادن امتیازات کمتری پیدا میکند هم طرف اروپایی نمیتواند با هرامتیازی در این سطح غیر از صددرصد بازگشت ایران به محدودیتهای برجامی، کار خود را پیش ببرد. بنابراین جلسه و مذاکرات صرفا مذاکره برای مذاکره خواهد بود و نه برای ایران و نه طرف اروپایی نتیجهای نخواهد داشت.
- اروپا در زمانی که همراهی خوب آمریکا را با خود داشت، بازیگر اصلی نبود، بازیگر وابسته به متغیر اصلی یعنی ایالات متحده بود. در شرایط بعد از ترامپ چنین چیزی وضعیت را برای او بدتر هم خواهد کرد. اروپا نمیتواند بازیگری کند و البته نمیخواهد هم بازیگری کند. شرایط آن را ندارد؛ مهمترین آن هم جنگ اوکراین است. کمااینکه روز گذشته فرانسه مجدد در تبعیت از دولت بایدن اجازه استفاده از تسلیحات موشکی خود را به اوکراین داد.
- نکته دیگر آنکه در فرآیند انتشار خبر، بهنظر میرسد انتشار آن بیشتر از آنکه از جانب اروپاییها باشد از جانب طرف ایرانی بوده و با منابعی که با ایرانیها مرتبط بودند، منتشر شده است. یعنی بیشتر قرار است بازیگر روانی شرایط داخلی و سیاسی ایران باشد تا اهداف واقعی از سمت اروپا. حتی طرف اروپایی و آمریکایی مثل لارنس نورمن که بازوی اطلاعاتی و عملیاتی طرف اروپاییاند، صراحتا اعلام کردند که اتفاق نخواهد افتاد و مذاکره، چندان مهم نیست.
بهشتیپور کارشناس مسائل بین الملل: گفتوگو با اروپا شاید بینتیجه باشد اما بیفایده نخواهد بود
- این مذاکرات با اروپاییها وقفهاش بهخاطر ترامپ یا بایدن نبوده است. این وقفه بهخاطر حوادثی بود که در سال 1401 بهوجود آمد و نوع تلقیای که آنها داشتند. آنان خیال میکردند ممکن است جمهوری اسلامی برود و بعد دیدند نشد و سپس دنبال موارد دیگر رفتند. اروپاییها موضوع موشک را تهدیدی امنیتی علیه خودشان تلقی میکنند، چون موضوع موشک در اوکراین تهدید امنیتی برای خود اروپاست.
- چنانکه امنیت انرژی و مواد غذایی خودش را هم در خطر دید، بنابراین شوخی ندارند و از نظر آنها این موضوع بسیار مهم است. بااینحال با وجود اینکه بارها گفتهایم موشکی در اختیار روسیه قرار ندادهایم، ما را مقصر میدانند. اینها هیچکدام ربطی به ترامپ نداشته، حتی اگر هریس هم به کاخ سفید میآمد، آنها باز این حرفها را میزدند.
- این قطعنامهها برگ به برگش سندسازی است. شما وقتی علیه کشوری در شورای حکام قطعنامه صادر میکنید، بدان معناست که آن را بدسابقه میکنید، پس باید حواسمان باشد، حتی اگر این قطعنامهها روی مسائل هستهای ما اثری نداشته باشد، بازهم ما را بدسابقه میکنند. این چهارمین قطعنامه بعد از برجام است که علیه ما صادر میشود. ما باید جلوی این روند را با هر ترفند دیپلماتیکی بگیریم.
- آمریکاییها هم که همواره میگویند از قطعنامه حمایت میکنند. خودشان نمیآیند قطعنامه را بدهند اما آن سه کشور را جلو انداختهاند. درحالیکه سال 99 آمریکاییها وقتی خواستند علیه ایران قطعنامه بدهند کل اتحادیه اروپا رأی ممتنع دادند و آمریکا مفتضح شد. دوبار این اتفاق افتاد و هر بار نشد.
- بزرگترین فرصت این است که ایران نشان میدهد که اهل مذاکره و گفتوگو است و میخواهد مسئله را از طریق مذاکره و گفتوگو حل کند و حتی در داخل هم فضای مثبتی را ایجاد میکند. تهدیدش این است که اروپاییها هر توافقی کنند نمیتوانند اجرا کنند، چون در این سالها من هرچه نگاه کردم، دیدم که اروپاییها هر چیزی را هم که با ایران توافق میکنند، نمیتوانند اجرایی کنند.
متن کامل گزارش زهرا طیبی خبرنگار گروه نقد روز را در فرهیختگان بخوانید.