ارائه آمار و بیلان کاری اتفاق عجیبی است، بهویژه که هم در فضای کاری و هم تا حدی در افکار عمومی اعداد کارکردهای خاصی دارند. نه ارائه گزارش آماری مسئله خاصی است که تعجبآور باشد و نه صحبت در رد یا نفی رویکردهای دولتهای پیشین که خواسته یا ناخواسته به یک رویه معمول پس از تغییرات مدیران بدل شده است. موضوع عجیب بیان اعداد و ارقامی است که برای اثبات برخیشان حتی نیاز به محاسبات پیچیده و اطلاعات پشتپرده هم نیست، اما هم دستاویزی برای درگیر شدن افکار عمومی با مسائل فرعی فراهم میکند و هم خوراک خوبی به رسانههایی میدهد که دغدغهای برای پیشرفت و آبادانی این آب و خاک ندارند و البته عجیبتر زمانی است که این اعداد و ارقام از زبان مدیران و مسئولان دانشگاهی کشور مطرح میشود.
اگرچه با گذشت زمان هم مورد تکذیب یا تغییر و اصلاح قرار میگیرند، تکرار این روند نشان میدهد خوشبینانه اینکه مدیر مربوطه از اهمیت و ارزش خبری جایگاه خود بیاطلاع است یا هنوز به اهمیت آن پی نبرده که هرگونه موضع یا آماری را اعلام میکند یا بدبینانه اینکه با طرح این نکات بهدنبال رسیدن به اهداف خاصی است که نیتخوانی آن، هدف این مرقومه نیست. به چند مورد از این اظهارنظرهای رسانهای در 100 روز نخست دولت توجه کنید.
1- 25 درصد استادان یعنی چندنفر؟
وزیر علوم صاحب یکی از همین اظهارنظرهای عجیب است؛ او پنجشنبه گذشته در حاشیه اجتماع فعالان بسیج دانشجویی از مهاجرت استادان گفته و اعلام کرده در این چندسال اخیر ۲۵ درصد از استادان مهاجرت کردهاند. او ۲۵ درصد را عدد نگرانکنندهای دانست؛ چراکه وقتی این روند ادامه پیدا کند افرادی جایگزین آنها میشوند که شاید از مرتبه ضعیفتری برخوردارند. در اصل علت نگرانی وزیر علوم تردیدی نیست؛ مهاجرت استادان هم موضوع کماهمیتی نیست، یکنفر آن هم (اگر بهشکل قطع همکاری با دانشگاههای کشور یا اقامت دائم باشد) زیاد است و باید در جای خود به آن پرداخت، اما بیان آمار نادرست از این وضعیت چه کمکی به آموزشعالی خواهد کرد؟
براساس آمار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزشعالی سال تحصیلی 1402-1401 حدود 80 هزار نفر عضو هیئتعلمی تماموقت در دانشگاهها مشغول به فعالیتند که حدود 54 هزار نفر آنان در دانشگاههای دولتی حضور دارند. بنابر آمار وزیر علوم از این جمعیت چیزی بین 12 تا 20 هزار نفر کم شده یا کم خواهد شد! درحالیکه محل ارائه آمار، گفتوگوی وزیر با خبرنگاران بود؛ سخنگوی وزارت علوم روزگذشته اعلام کرد که این خبر در جمع بسیار محدودی در حاشیه نشست مسئولان بسیج دانشجویی سراسر کشور مطرح شده و اصل صحبتهای وزیر مربوط به 25 درصد اعضای هیئتعلمی عمدتاً جوان در گروههای فنی _ مهندسی و علوم پایه بوده است.
2- دانشگاههای کشور کلاً چند اخراجی داشتهاند؟
موضوع دانشجویان و استادان اخراجی در دولت قبل با طرح مسئله از سوی رئیسجمهور در نشست معارفه وزیر علوم به یکی از نخستین اولویتهای وزارت علوم و یکی از سوژههای داغ رسانههای دانشگاهی تبدیل شد. از آن هنگام به بعد پیگیری وضعیت رسیدگی به پروندهها سؤال تکراری خبرنگاران از وزرا و معاونان دانشجویی آنها بود. در یکی از همین رفتوبرگشتهای رسانهای اواخر مهرماه سعید حبیبا، معاون وزیر و رئیس سازمان امور دانشجویان در حاشیه اختتامیه جشنواره ملی سلامت دانشجویان در جمع خبرنگاران گفته بود حدود 500 پرونده از دانشجویان اخراجی به این سازمان رسیده است. "
عددی بزرگی که بهنظر میرسد نه در سهسال اخیر، بلکه نه حتی در 30 سال اخیر چنین تعداد اخراجی از دانشگاههای کشور وجود داشته باشد! این اشتباه کمی بعد هم توسط معاون دانشجویی تصحیح شد. او در نشست وزیر علوم با فعالان تشکلها اشتباه خود را قبول و بیان این عدد را اشتباهی لفظی و آماری اعلام کرد!
3- بازگشت 60 دانشجوی اخراجی دانشگاههای علوم پزشکی؟
سومین اظهارنظر عجیب مدیران آموزشعالی مربوط به اظهارات روز گذشته معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران است که البته برخلاف دو مورد قبلی هنوز تصحیح یا تکذیب هم نشده است. بنابر گزارش ایرنا او در این نشست از بازگشت ۶۰ دانشجوی علوم پزشکی اخراجی به تحصیل در سال جاری خبر داده است. این درحالی است که او پیشتر آمار پروندههای مرتبط با اعتراضات دانشجویی و آشوبهای خیابانی در کمیته مرکزی وزارت بهداشت را 70 پرونده عنوان کرده بود که در این پروندهها هیچدانشجویی بهطور کامل اخراج نشده است، بهجز سهمورد که دونفر آنها بهدلیل مشکلات حقوقی درحال بررسیاند.
بهجز تناقض آمار اعلامی مسعود حبیبی، بررسیهای قبلی «فرهیختگان» نشان میدهد درمجموع دو وزارتخانه علوم و بهداشت در سهسال اخیر سه پرونده سیاسی، 10 پرونده اخلاقی و یک پرونده عمومی منجر به اخراج وجود دارد که سهم وزارت بهداشت 12 پرونده است و تنها سه مورد از آنها سیاسی بودهاند.
تکرار این اظهارنظرهای آماری نادرست حتی با وجود تصحیح و تکذیبها- که بیشتر حکم «آب رفته باز نیاید به جوی خویش» را دارد- بیش از هر چیز هشداری جدی است، از این باب که با بیدقتی خطر بزرگنمایی یا کوچکنمایی مسائل اصلی حوزه آموزشعالی بهجای راهحل، سر از ناکجاآباد دربیاورند. افتادن از هرطرف بام و ساختن تصویر کاریکاتوری در این اوضاع نهچندان خوش دانشگاهها، اگر به ضدخود تبدیل نشود، آوردهای هم نخواهد داشت. حالا که با دستور رئیسجمهور سازمان سنجش هم به وزارت علوم بازگشته بادقت بیشتری نشان دهید که لااقل متوجه آمار و اعداد و بزرگی آنها هستید!