فرهیختگان: برای درک بهتر فضای اطراف تیم ملی و صداو سیما، باید تفکرات دو طرف را به خوبی بررسی کرد. نگرشهایی که هر دو مدعی حقیقتگویی هستند و طرف مقابل را باطل میدانند. اولی نوع نگاه کادرفنی و مدافعانش را نشان میدهد که تنها موفقیتها را میبیند و چشم خود را بر معایب بسته و وسعت دیدشان به مشتی عدد و رقم خلاصه میشود. آمارهایی که باعث افتخار کادرفنی است و وسیلهای برای پاسخ دادن به منتقدان است اما باید پذیرفت که این اعداد حقیقت پنهان در بدنه تیم را نشان نمیدهد یا حداقل تمام واقعیت نیست.
برای پیبردن به این موضوع هم کافی است به این پرسشها پاسخ داد: آیا تیم ملی واقعا هجدهمین تیم برتر دنیاست؟ چرا فقط در تعداد امتیاز باید خودمان را با ژاپن مقایسه کنیم. به علاوه کادرفنی در حالی از صعود به جام جهانی دستاورد میسازد که با شرایط فعلی به قول معروف اگر صعود نمیکردیم جای حیرت داشت. افزایش سهمیهها به شکلی شده که تیم ما آن هم با داشتن چنین مهرههایی حتی بدون سرمربی هم میتواند به جام جهانی صعود کند. پس ساختن دستاورد و بزرگنماییاش آنچنان معقول نیست. حداقل میتوان گفت که این آمارها دردی را از ضعف فنی موجود دوا نمیکند. ضعفی که دلیل اصلی نگاههای منفی به تیم قلعهنویی است و باعث شده تا این ارقام چندان برای مردم اهمیت نداشته باشد.
دومی نگاه انتقادی مجریانی است که مدتهاست دورانشان به سر رسیده اما این واقعیت را نمیپذیرند. مجریانی کارشناسنما که انتقاد از تیم ملی را حق خود میدانند که طبیعی است اما در قالب همین پوشش، از تریبونی که در اختیار دارند برای اهداف شخصی خود استفاده میکنند. انتقادهایی سانسور شده که واقعیت اصلی را که در مشکلات زیر ساختی ریشه دارد پنهان میکند. چه بخواهیم و چه نخواهیم قبول کنیم فوتبال ما برای اصلاح نیاز به سرمایههای اصلی خود دارد. درآمدهایی که سالهاست محل دعوا بین فوتبالیها و صداوسیماست اما آن همچنان خبری از احقاق هزاران میلیاردی باشگاهها و تیم های ایرانی نیست. میلیاردها میلیارد پولی که میتواند تبدیل به ورزشگاه شود، دیدار های تدارکاتی ما را فراهم کند یا هزار ایراد و مشکل دیگر را برطرف سازد. اما مجریان به ظاهر منتقد بدون توجه به این موضوع مهم، از دل همین درآمدهای نجومی تیم ملی و فوتبال ما را نقد میکنند.