تاریخ : Sat 23 Nov 2024 - 10:21
کد خبر : 197941
سرویس خبری : نقد روز

تحلیل یاسر جبرائیلی از قطعنامه شورای حکام

به 3 دلیل نباید در تله مذاکره مجدد بیفتیم

تحلیل یاسر جبرائیلی از قطعنامه شورای حکام

یاسر جبرائیلی می‌گوید؛ مبادا این جنجالی که بر سر قطعنامه آژانس راه افتاده و احتمالاً با فعال شدن مکانیسم ماشه تشدید شود، ما را دچار خطای محاسباتی کند و دوباره دیپلماسی التماسی را برای رفع تحریم‌ها آغاز کنیم. در دوره روحانی، کشور یا معطل امضای برجام بود یا معطل اجرای برجام یا معطل احیای برجام.

شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطعنامه‌ای را تصویب کرد که در آن، بدون توجه به همکاری‌های ایران با آژانس، از تهران درخواست شده برای حل مسائل ادعایی پادمانی، اقدامات ضروری و فوری انجام دهد. این قطعنامه با 19 رأی موافق، 12 رأی ممتنع و 3 رأی مخالف به تصویب شورای حکام رسید. 
این قطعنامه، ادعا‌های سیاسی ریشه‌دار در اسناد جعلی رژیم‌صهیونیستی و منافقین در مورد چند مکان ادعایی را تکرار می‌کند و از ایران می‌خواهد توضیحات معتبر درباره ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در مکان‌های اعلام‌نشده ارائه دهد و آژانس را از مکان فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع کند. همچنین قطعنامه شورای حکام خواستار ارائه اطلاعات، اسناد و پاسخ‌های مورد نیاز آژانس و فراهم کردن دسترسی بازرسان به مکان‌ها و مواد مورد نظر شده است.  برای تحلیل آنچه در این قطعنامه آمده با یاسر جبرائیلی، پژوهشگر سیاسی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم. 

درباره قطعنامه اخیر شورای حکام بگویید و اینکه دقیقاً دلیلشان برای تصویب این قطعنامه چه بود؟ 
باوجود ادعای تیم مذاکره‌کننده ایرانی مبنی بر بسته شدن پرونده PMD یا ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای ایران در جریان برجام، در سال 2019 یعنی حدود چهارسال پس از برجام، ادعا‌های جدیدی علیه ایران مطرح شد، ازجمله اینکه ایران تورقوزآباد، مریوان، ورامین و شیان فعالیت‌های هسته‌ای داشته‌اند که به آژانس اعلام نکرده‌‌اند، یعنی دقیقاً بازگشتیم به مرداد 1381 که منافقین ادعا کردند ایران درحال ساخت تأسیسات غنی‌سازی در نطنز و اراک است و این‌ها را به آژانس اعلام نکرده است. داخل پرانتز عرض کنم این ادعا‌ها در صورتی بود که ایران طبق توافق پادمانی خود، اصلاً الزامی به اعلام ساخت تأسیسات نداشت و صرفاً مکلف بود 180 روز پیش از تزریق مواد به سانتریفیوژ‌ها، موضوع را به آژانس گزارش کند. به هر صورت، جنجالی بین‌المللی به‌پا کردند که نهایتاً به قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل و بعد از آن برجام ختم شد. الان نیز ادعا‌های مشابهی مطرح کرده‌اند و می‌گویند ایران باید جواب بدهد و ما را قانع کند وگرنه متهم به ساخت سلاح هسته‌ای است. ایران هم توضیحات لازم و مکفی درباره این ادعا‌ها ارائه و هم دسترسی برای بازدید داد، حتی در اسفند 1401 مدیرکل آژانس رسما اعلام کرد موضوع مریوان حل‌وفصل و پرونده بسته شده است. منتها وقتی موضوع از اساس سیاسی و طرف مقابل به‌دنبال بهانه‌جویی است، با مذاکرات و توضیحات فنی، مسأله ختم نخواهد شد. الان در این قطعنامه اخیر شورای حکام از مدیرکل آژانس خواسته درباره این موارد، حداکثر تا بهار 2025 گزارشی جامع را آماده کند. 

ارتباط قطعنامه آژانس به مکانیسم ماشه چیست؟ 
ابتدا توضیحی درباره مکانیسم ماشه عرض کنم. یک روایت خلاف واقع از برجام این بود که تمامی تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران لغو شدند اما واقعیت این بود که تحریم‌های شورای امنیت لغو نشدند، بلکه به شکلی تعلیق شدند. چرا می‌گویم تعلیق شدند، به این دلیل که مفادی در قطعنامه 2231 گنجانده شد که طبق آن‌ها، اگر یکی از اعضای برجام ادعا کند یک عضو، این توافق را به‌صورت فاحش نقض کرده، طی فرایندی نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل باید تشکیل جلسه دهد و قطعنامه‌ای برای تداوم لغو تحریم‌ها تصویب کند. اگر چنین قطعنامه‌ای تصویب نشد، کلیه قطعنامه‌های تحریمی 1696، 1737، 1747، 1803، 1835، 1929 و 2224 احیا خواهند شد. این مکانیسم، به مکانیسم ماشه معروف شد. اینک محتمل است پس از گزارش جامع مدیرکل آژانس در بهار 2025، یکی از اعضای اروپایی برجام مدعی نقض فاحش برجام شود، موضوع به شورای امنیت ارجاع شود و ایران محتاج تصویب یک قطعنامه در این شورا برای تداوم لغو تحریم‌ها باشد. روشن است که با یک وتو، چنین قطعنامه‌ای تصویب نمی‌شود و تمامی قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت علیه ایران باز می‌گردند. 

چرا در این مقطع این نمایش را راه انداخته‌اند؟ 
دلیلش این است که طبق ماده 34 قطعنامه 2231، بنا بوده در مهرماه 2025 یعنی مهر 1404، عمر این قطعنامه به پایان برسد و محدودیت‌های هسته‌ای ایران رفع شود. منتها در همین ماده شرطی لحاظ شده و آن اینکه «قطعنامه‌های قبلی مجدداً اعمال نشوند.» یعنی چه؟ یعنی اگر عضوی از برجام مدعی نقض فاحش این موافقتنامه شد و از طریق مکانیسم ماشه، قطعنامه‌های قبلی مجدداً اعمال شد، دیگر بحث انقضای قطعنامه 2231 منتفی است.

عرض آخر اینکه مبادا این جنجالی که بر سر قطعنامه آژانس راه افتاده و احتمالاً با فعال شدن مکانیسم ماشه تشدید شود، ما را دچار خطای محاسباتی کند و دوباره دیپلماسی التماسی را برای رفع تحریم‌ها آغاز کنیم. در دوره روحانی، کشور یا معطل امضای برجام بود یا معطل اجرای برجام یا معطل احیای برجام. این تجربه کفایت می‌کند و ایران باید اولاً برنامه‌های اقتصادی خود را فارغ از تحریم‌های آمریکا پیش ببرد و ثانیاً در اکتبر 2025 یعنی مهر 1404 محدودیت‌های قطعنامه 2231 را پایان‌یافته تلقی کند و برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهد؛ چه مکانیسم ماشه اجرا شود و چه نشود. 
توجه کنیم نظم بین‌المللی تغییر کرده است؛ نظمی که شورای امنیت در رأس آن بود دیگر وجود خارجی ندارد. امروز آشکار شده تحریم‌هایی که به بهانه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای علیه ما وضع شد، درواقع تحریم‌هایی برای جلوگیری از دستیابی ایران به دانش هسته‌ای بوده است. شاهد بزرگ این مدعا، تحریم‌هایی است که آمریکا علیه چین در زمینه نیمه‌هادی‌ها و ریزپردازنده‌ها وضع کرده است. جنگ، جنگ فناوری است. هر کشوری که درطول تاریخ در رقابت‌های بین‌المللی در صدر قرار گرفته، در فناوری‌های عصر خود برتری داشته است. ما نه‌تنها باید در دانش هسته‌ای برتری بیابیم، باید توجه کنیم امروز دیگر ابتدای قرن بیست‌ویکم نیست. به همان دلیلی که سراغ دانش هسته‌ای رفتیم و سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی روی آن کردیم، باید به‌سمت فناوری‌های نوین به‌ویژه ریزپردازنده‌ها و نیمه‌هادی‌ها برویم و جزء کشور‌های پیشرو باشیم.
در همین مسیر، باید منتظر باشیم به همان دلیلی که در قضیه هسته‌ای مقابل‌مان سنگ‌اندازی شد، اینجا هم با تحریم و سنگ‌اندازی و خرابکاری مواجه شویم. این‌ها واقعیت‌های جهان ماست. نگاه‌های فانتزی و آرمان‌گرایانه به محیط بین‌الملل، به خسارات محضی نظیر برجام ختم می‌شود. از این تجربه گرانبها درس بگیریم و از یک سوراخ، دوبار گزیده نشویم. 

متن کامل این گفت‌وگو را در روزنامه فرهیختگان بخوانید