اختتامیه چهلویکمین دوره فستیوال فیلم فجر در سال 1401 درحالی برگزار شد که بسیاری از کارشناسان و روزنامهنگاران نسبت به تعداد زیاد جوایز آن انتقاد داشتند. برای مثال سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به سجاد بابایی برای بازی در فیلم «اُستاد» اهدا شد ولی هومن برقنورد، پژمان جمشیدی و فرهاد قائمیان هم در میان لیست هفتنفره نامزدهای این رشته موفق به دریافت «دیپلم افتخار» شدند. این تنها یک نمونه از جوایز اضافه بر سازمان جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته است و نمونهها آنقدر زیاد است که اشاره به آنها میتواند فتح باب مناسبی برای یک سوژه دیگر باشد ولی همین یک مورد و مقایسه آن با دیگر جشنوارهها ما را با نتایج جالبی مواجه میکند که اشاره به آن خالی از لطف نیست.
تعداد نامزدها و برندگان هر بخش در جوایز سینمایی «آسیاپاسفیک» مشخص است و در هر رشته پنج نامزد به رقابت با یکدیگر میپردازند و در انتها فقط «یک برنده» در هر بخش به حضار و مخاطبان معرفی میشوند. در فستیوالهای برجسته اروپایی نیز سوای اهدافی که آنها دنبال میکنند تعداد جوایز بسیار کمتر از فجر است و بسیاری از رشتهها مثل بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بصری، بهترین صدابرداری و صداگذاری و بهطور کل بخشهای فنی داوری نمیشوند.
البته نمیتوان در اشاره به مورد دوم، یعنی داوری بخشهای فنی و تخصصیتر در جشنواره فیلم فجر به گردانندگان آن خرده گرفت و نسبت به این تصمیم حمله کرد چون هر جشنواره مدل خاص خود را دارد و براساس اهدافی که تعیین میشود به کارش ادامه میدهد ولی تعدد و ترافیک جوایز اصلی و فرعی در سودای سیمرغ از ارزش انتخابها میکاهد و به اعتبار جشنواره مهمی همچون فجر خدشه وارد میکند. اهدای جایزههای مشترک در میان جشنوارههای سینمایی اتفاقی استثنایی است، درحالیکه تکرار آن توسط گردانندگان جشنواره فجر طی سالیان اخیر به امری رایج و ثابت تبدیل شده است! انتظار استخوانخردکردههای سینما و مخاطبان پیگیر این مدیوم پرطرفدار از مسئولان امر در دولت چهاردهم این است که سروسامانی به وضعیت موجود بدهند و تعداد جوایز را با انتخاب راهکار عقلانی کاهش دهند.
فراخوانی که زودتر از موعد منتشر شد
فراخوان چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر زودتر از موعد عادی در ادوار گذشته و پیش از انتخاب رئیس دولت چهاردهم منتشر شد. این فراخوان با چند تغییر عمده، ازجمله بازگشت مهمترین جایزه، یعنی سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران همراه بود. جایزه بهترین اثر از نگاه مخاطبان جشنواره به این دلیل حائز اهمیت است که قضاوت بینندگان این رویداد بااهمیت فرهنگی همعرض دیگر جایزهها شناخته میشود و برندگان آن میتوانند در تبلیغات فیلمشان حسابی روی این قضیه که منتخب مردمند مانور دهند.
از این گذشته صاحبان فیلم، تهیهکنندگان، پخشکنندهها و سینماداران هم با شروع سال سینمایی جدید با ذائقه مخاطبان سینما بهتر آشنا میشوند و قراردادهای خود را بر این اساس طبقهبندی میکنند. جشنواره فیلم فجر به دلیل وسعت ارائه آثار آن در سراسر کشور، برخلاف اکثر فستیوالهای سینمایی در دنیا یک جشنواره ملی و مردمی است و همیشه باید بتواند اراده و خواست ملت ایران را در قاب دوربین سینماگران بازتاب دهد، پس بازگشت سیمرغ بهترین فیلم از دید مردم بعد از سه سال غیبت را میتوان تصمیم درست و عقلانیای از طرف تیم سینمایی دولت قبل و در راس آن محمّد خزاعی به حساب آورد؛ اقدام درستی که با واکنش درخورتوجهی روبهرو نشد و در میان اخبار و اتفاقات ریز و درشت روزهای انتخابات گم شد. اما این تنها تغییر مهم فراخوان جشنواره فجر نبود.
همواره در دورههای قبل این انتقاد به جشنواره فجر و در راس آن به هیئت انتخاب و دبیر مربوطه وارد بود که در بازبینی آثار با تسامح و تساهل رفتار میکردند و حتی با تماشای نسخه ناقص رای به حضور یا عدم حضور فیلمها در بخشهای مختلف میدادند؛ اتفاقی که در این دوره با پذیرش و ارسال نسخه «رافکات» رسمیت هم پیدا کرده و تعجببرانگیز شده است؛ به عبارت دیگر فیلمسازان میتوانند بدون طی کردن مراحل فنی، نسخه ناقص و تمامنشده آثارشان را برای بازبینی به دبیرخانه ارسال کنند و منتظر دریافت جواب نهایی از طرف هیئت انتخاب باقی بمانند.
البته تکلیف یکی از مهمترین باگهای جشنواره فجر در دورههای پیش مشخص شده و صاحبان آثار حق فیلمبرداری در روزهای منتهی به برگزاری جشنواره را نخواهند داشت، چون حضور در بخش مسابقه سینمای ایران و فیلمبرداری در حوالی برپای شدن خیمه جشنواره عملا ممکن است پروسه داوری آثار در بخش بهترین فیلم از دید تماشاگران را با اخلال مواجه کند.
متن کامل گزارش ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.