«پول» و «سرمایه» رکن اصلی و اساسی سینماست و هرکه از در آشتی با آن برخورد کند میتواند بار خود را ببندد و همچنان به کار بیدغدغه در سینمای ایران ادامه دهد. امّا سینمای ما در سالهای اخیر تمام ابزار تولید را در اختیار آثار بهاصطلاح کُمدی قرار داده و موجودیت سینما، بهعنوان وسیلهای برای اندیشیدن و فکر کردن را از اصل و اساس خود تهی ساخته است. دیگر کمتر اثر غیرکمدی را میتوان پیدا کرد که به جمع برندگان واقعیِ حوزه اکران ورود پیدا کند و فرمول ساده ساختن و بفروش شدن را به هم بزند و طرحی نو دراندازد.
سینمای ایران نهتنها پذیرای هیچ چهره تازهای در عرصه ژانرهای متفاوت نیست، بلکه حتی از کنار نامهای قدیمیتر و اندیشمندتر خود هم به سادگی عبور میکند. «موج نو»ی ما شاید هیچ ارتباطی با مفهوم موج نو در فرانسه یا موج نوی هالیوود یا هرجای دیگری از این کره خاکی نداشته باشد ولی توانست با اتکاء بر سلیقههای دیریاب و تربیتشده نوع دیگری از سینما را به مخاطبان عرضه کند که تا پیش از آن سابقه نداشت ولی در حال حاضر تقریبا هیچ نام و نشانی از آن کارگردانان در سینمای ایران نیست. شاید بسیاری دلیل این فقدان را به عوض شدن نگاه مردم و تندتر شدن ریتم زندگی در دوران کنونی و عدم ارتباط نسل جوان ما با محصولاتِ جدیدتر کارگردانان قدیمی ربط دهند و نتیجه بگیرند که حذف اسم افرادی همچون «بهرام بیضایی»، «امیر نادری» و حتی «ناصر تقوایی» امری عادی بهنظر میرسد ولی این صرفا یک تحلیلِ تَکبُعدی، سطحی، بیحمانه و خطرناک است که توجه به آن عملا کار دست فیلم و فیلمساز میدهد.
کارگردانان پیشرو ما از چرخه اکران و روند ساختن سلیقه بیننده به این دلیل خارج نشدند که آثار آنها توسط مخاطب دیده نمیشد یا رفتار تماشاگران با آنها خوب نبود؛ درهای خروج به روی ایشان باز شد چون آنطور که جریان پخش در سینمای ایران از آنها انتظار داشت عمل نکردند و همچون سازندگان کُمدیهای نازل، رویا نفروختند، وگرنه مردم ایران نهتنها برخورد بدی با آنها نداشتند، بلکه فیلمهای این سینماگران را با حضور خود در سالنهای سینما به پدیدههای اکران تبدیل کردند. پرورش ذوق عامه یا دستکاری در فرایند شکل گرفتن سلیقه مخاطبان عادی سینما در این سالها بهگونهای دنبال شد که اکنون اگر یک فیلم غیرکمدی فروش خوبی در اکران داشته باشد بسیاری از تعجب شاخ درمیآورند. نقش ممیزی و سانسور هم در زمین خوردن آثار موج نویی بیاهمیت نیست ولی آنطور که بسیاری از آن بهعنوان دلیل اصلی یاد میکنند، اهمیت ندارد.