تاریخ : Tue 29 Oct 2024 - 11:45
کد خبر : 196930
سرویس خبری : جهان شهر

نتانیاهو و گالانت در آستانه رسمی‌کردن طلاق

«می‌خواهم زنده بمانم»

نتانیاهو و گالانت در آستانه رسمی‌کردن طلاق

اختلاف‌های یوآو گالانت و بنیامین نتانیاهو بر سر مدیریت جنگ که هر روز پر سروصداتر می‌شود وبار دیگر پس از تجاوز به خاک ایران این گمانه زنی‌ها را بر سر زبان‌ها انداخته که احتمالا وزیر جنگ از کابینه ی نتانیاهو برکنار می‌شود.

 روابط میان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی و یوآو گالانت، وزیر دفاع رژیم اشغالگر قدس به دلیل اختلافات درباره مدیریت جنگ، دچار تنش جدیدی شده است. روابطی که از ابتدای تشکیل کابینه شکرآب بود و در طول یکسال جنگ علیه غزه و لبنان، تشدید شده است. وزیر دفاع کابینه نتانیاهو در پیامی به تعدادی از مقامات سیاسی و امنیتی از جمله نخست‌وزیر، رؤسای ستاد کل ارتش، موساد و شاباک اظهار داشته است که بدون اهداف به‌روزرسانی شده یا به تعبیری «بدون قطب‌نما» به پیش می‌رود.
این نخستین بار نیست که اختلاف میان نتانیاهو و وزیر جنگش علنی و رسانه‌ای می‌شود؛ از ابتدای جنگ غزه تاکنون اختلاف نظر این دو بر سر تاکتیک‌ها و اهداف جنگی چندین بار علنی شده تا جایی که حتی چند روز پیش از ترور شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل مقاومت لبنان زمزمه‌های برکناری گالانت از کابینه شنیده می‌شد؛ به نظر می‌رسد اوج‌گیری تنش‌ها همانند واقعه 7 اکتبر باعث شد این آتش بار دیگر اندکی زیرخاکستر برود اما در دفعه اخیر به‌سرعت سر از آتش بیرون آورده است. تصمیم برکناری وزیر جنگ کابینه ائتلافی راستگرای نتانیاهو در میانه جنگ، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خبر از فرسودگی کابینه می‌دهد. 

نتانیاهو و گالانت در آستانه رسمی‌کردن طلاق
روزنامه هاآرتص بخش‌هایی از پیام گالانت به مسئولان و نهادهای عالی رژیم را به شکل غیررسمی منتشر کرده است. براساس گزارش این روزنامه در این پیام آمده است که «وضعیت کنونی که بدون قطب‌نمای روشن و بدون به‌روزرسانی اهداف جنگ عمل می‌کنیم به مدیریت نبرد و تصمیمات کابینه آسیب می‌زند. تحولات بزرگ در جنگ به‌ویژه تبادل ضربات مستقیم بین رژیم‌صهیونیستی و ایران نیاز به برگزاری جلسه‌ای برای به‌روزرسانی اهداف جنگ با نگاهی جامع به عرصه‌های مختلف و ارتباط میان آنها را افزایش داده است.» دفتر نتانیاهو در پاسخ، با صدور بیانیه‌ای پیام گالانت را بسیار عجیب توصیف و تاکید کرده که «تنها یک قطب‌نما وجود دارد و آن اهداف جنگی است که توسط کابینه تعیین شده است.»
در بیانیه دفتر نخست‌وزیری آمده است «اهداف به طور مداوم مورد بازنگری قرار می‌گیرند و اخیرا گسترش یافته‌اند.» تلویزیون رژیم گزارش داده که نتانیاهو در روزهای اخیر پیامی به شرکای خود در ائتلاف دولتی از احزاب مذهبی افراطی ارسال کرده است، مبنی بر اینکه برکناری گالانت از سمت وزیر دفاع پس از عملیات علیه ایران محتمل است. در ماه‌های اخیر، رسانه‌‌های رژیم‌صهیونیستی اعلام کرده‌اند که نتانیاهو تحت فشار شرکای خود در ائتلاف راست افراطی به برکناری گالانت نزدیک شده و قصد دارد گدعون ساعر، هم‌پیمان سابق و مخالف کنونی خود را جایگزین وی کند. گدعون ساعر، رئیس حزب راست افراطی امید نو در بیانیه‌ای اعلام کرده نخست‌وزیر «پست وزارت دفاع را به او پیشنهاد داده است» اما او در شرایط تشدید درگیری با مقاومت لبنان، این پیشنهاد را رد کرده است. دفتر نخست‌وزیری رژیم‌صهیونیستی نیز گزارش‌های مربوط به مذاکره با ساعر برای تصدی پست وزارت دفاع را تکذیب کرده و آنها را نادرست خوانده است. 

انگیزه‌های نتانیاهو برای اخراج گالانت چیست؟ 
به گفته عصمت منصور، پژوهشگر امور رژیم‌صهیونیستی آنچه باعث آشکار شدن این اختلافات و به بن‌بست رسیدن روابط بین این دو نفر شده این است که نتانیاهو به دنبال گسترش ائتلاف خود و تقویت جایگاهش در کنست و در برابر ارتش و سیستم امنیتی است به‌ویژه زمانی که جنگ به پایان رسیده و زمان حسابرسی فرا برسد. اما گالانت در این موضوع او را به چالش کشیده و به نفع سیستم امنیتی عمل کرده است. کارشناسان و پژوهشگران امور رژیم‌صهیونیستی بر این باورند که گالانت همچنین مانع از تصویب قانون معافیت مذهبی‌ها (حریدی‌ها) از خدمت نظامی می‌شود و با آنها تساهل نمی‌کند، درحالی‌که نتانیاهو برای حفظ ائتلاف دولتی خود نیازمند معافیت مذهبی‌ها از خدمت سربازی است.
علاوه بر مسئله حریدی‌ها، اختلافات در موضوعاتی مانند بودجه و اصلاحات قضایی، باعث شده که نتانیاهو از مدت‌ها پیش احساس کند وفاداری گالانت به او مطلق نیست. اخراج گالانت از وزارت دفاع باعث تقویت جایگاه داخلی نتانیاهو در کنست و در ائتلاف می‌شود و او را از باج‌گیری بن‌گویر خلاص کرده و همچنین جایگاهش را در برابر سیستم امنیتی تقویت می‌کند.
در همین راستا مأمون ابوعامر، متخصص امور رژیم‌صهیونیستی و استاد علوم سیاسی در یک مصاحبه تفصیلی به TRT انگلیسی می‌گوید نتانیاهو به دنبال تقویت ائتلاف و به چالش کشیدن مخالفان است و این اقدام برای او یک پیروزی محسوب می‌شود؛ چرا که اولا «راه را برای حل مسئله خدمت نظامی حریدی‌ها باز می‌کند و سپس به بودجه سال 2025 تمرکز می‌کند.» همچنین صلاح عواوده، روزنامه‌نگار امور رژیم‌صهیونیستی در سرمقاله‌ای در المدن می‌نویسد: «انتخاب گالانت به عنوان وزیر دفاع از سوی نتانیاهو از ابتدا یک هدف کاملاً سیاسی داشته است؛ نتانیاهو برای جذب رأی بیشتر از جامعه صهیونیست، وقتی که یک ژنرال را به عنوان وزیر دفاع معرفی می‌کند گزینه دیگری جز گالانت نداشت.» عواوده می‌گوید: «با اینکه این دو به لحاظ سیاسی یا ایدئولوژیکی هم‌نظر نیستند اما در زمینه دشمنی با صهیونیست‌های چپ‌گرا و موافقت و حمایت از لایحه اصلاح دستگاه قضایی هم‌نظرند. اما پس از انتخابات اختلافات برسر نحوه تغییرات قانونی و اصلاحات قضایی زمانی آغاز شد که دستگاه امنیتی نیز در کنار دستگاه قضایی و اپوزیسیون ایستاد.» وی می‌گوید: «در آن زمان گالانت با نتانیاهو در این زمینه هماهنگ نشد و مواضع مخالف اتخاذ کرد و در یک کنفرانس مطبوعاتی خواستار توقف اقدامات اصلاحات قضایی شد.» عواوده در ادامه اضافه می‌کند: «پس از بازگشت اعتماد عمومی به نتانیاهو از طریق نسل‌کشی‌هایی که علیه غزه انجام داده بود و در نظرسنجی‌ها دوباره به او امتیاز بیشتری نسبت به دیگران دادند، اکنون بدون گالانت و گانتس نیز قادر به ادامه است و دیگر نیازی به آنها ندارد.»

نکات
۱.
اگر به لحاظ قدرت در درون سرزمین‌های اشغالی، صهیونیست‌ها دست برتر را دارند، در درون این مجموعه، صهیونیست‌های اشکنازی بر سفاردی‌ها چیره‌اند. نماد قدرت اشکنازی‌ها حزب چپ کارگر، لیکود و حزب افول‌کرده کادیما می‌باشند که قدرت را همواره در اختیار داشته‌اند. 
در درون ائتلاف‌ها و احزاب دولتی نیز تقسیم‌بندی وزارتخانه‌ها نشان از وزن قدرت سیاسی و حزبی هر طیف و فرد است. به این ترتیب که وزارت جنگ، یکی از وزارتخانه‌های مهم به ویژه در رژیم است؛ جایی که ارتش بر شهرک‌نشینان رژیم تقدم زمانی دارد. 
یوآف گالانت یک صهیونیست اشکنازی، عضو حزب راستگرای لیکود و از سمت این حزب وزیر جنگ رژیم است. او متعلق به اصلی‌ترین مراکز و نقاط ثقل رژیم است و مهره‌ای مهم تلقی می‌شود. 
از سوی دیگر او به دو دلیل اعتباری مضاعف یافته است؛ نخست آنکه در جریان لایحه تغییرات قضایی جانب نیروهای مسلح را گرفت و دوم آنکه با فشار آمریکا برکناری‌اش توسط نتانیاهو ملغی شد. 
۲. گالانت تا حدودی به ابزار آمریکا در درون دولت رژیم تبدیل شده است؛ هرچند رژیم خودسری‌های خود را مستقل از آمریکا همچنان حفظ کرده است. چند ماه پیش از 7 اکتبر بود که نتانیاهو تصمیم گرفت لایحه تغییرات قضایی را در پارلمان تصویب کند. این طرح باعث تضعیف دستگاه قضایی در برابر دولت می‌شد؛ زیرا اعضای راستگرای رادیکال دولت نتانیاهو عقیده داشتند این دستگاه بخشی از دولت عمیق و پناهگاه چپ‌گرایان رژیم است. به گفته این راست‌گرایان، چپ‌ها هرچند در صندوق‌های رأی افول کرده‌اند اما همچنان از طریق نهادهایی که در اختیار گرفته‌اند، بیش از وزن سیاسی خود اثرگذاری دارند. 
این لایحه به دلیل تمرکز بیش از حد قدرت در دستان قوه اجرایی، رژیم را به سمت دیکتاتوری سوق می‌داد و به همین دلیل مورد مخالفت اقشار سکولار و دموکرات قرار گرفت. این شکاف به ارتش هم رسید و باعث شد گالانت با احساس خطر نسبت به عواقب این بحران، از نتانیاهو درخواست کند لایحه تغییرات قضایی را از دستور کار خارج کند. نتانیاهو در واکنش به این نافرمانی گالانت را از وزارت دفاع برکنار کرد اما با اشاره مستقیم جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا مجبور شد همچنان او را در این مسئولیت حفظ کند. 
بر این اساس تقریبا از دو سال قبل ادامه وزارت گالانت نه ناشی از مناسبات سیاسی و حزبی بلکه به دلیل حمایت مستقیم آمریکا بوده است. از سوی دیگر گالانت در این سال‌ها به شدت درگیر روابط دستگاه نظامی شده که ارتباطات وسیعی با واشنگتن دارد. امروزه گالانت نزدیک‌ترین متحد و عامل آمریکا در درون دولت رژیم و کابینه جنگش است. 
3. اخراج گالانت دهن‌کجی به نظامیان رژیم و آمریکا و همچنین برهم زدن اوضاع در درون حزب لیکود است. برداشتن او می‌تواند به وخامت اوضاع منجر شود. البته نتانیاهو نیز بدون زمینه‌سازی دست به اقدامی نمی‌زند. 
4. اگر نهاد سیاسی و سیاستمداران با فشار کاری افزایش‌یافته و اعتراضات مردمی به دلیل سختی‌های جنگ مواجه‌اند، ارتش خون می‌دهد. به همین دلیل آنان بیشتر از همه هزینه‌های جنگ را می‌دهند. 
سیاستمداران به ویژه اعضای دولت نتانیاهو که ادامه جنگ باعث تمدید حضورشان در دولت است، مشکلی با وضعیت کنونی ندارند اما ارتش در هر روز و لحظه کشته داده و یا در معرض خطر آن است. 
محل فشار نظامیان به طبقه سیاسی در دولت، رئیس ستاد مشترک و بیشتر از همه وزیر جنگ است. ارتش نزدیک یک هزار کشته و بین ۵ تا ۱۰ هزار زخمی داده است درحالی‌که در میان سیاستمداران هیچ تلفاتی وجود ندارد. تعداد تلفات ارتش تقریبا معادل 5 درصد استعداد این نهاد پیش از 7 اکتبر است. 
5. در رژیم طبقه سیاسی به شدت و بیشتر از هر کشور دیگری متأثر از نظامیان سابق است. باید توجه داشت فرماندهان و رده‌های عالی‌رتبه به سطوح بالای سیاسی مثل نمایندگی پارلمان، وزارت و نخست‌وزیری می‌رسند. نتانیاهو اما در دهه‌های اخیر یک استثنا است. او نیز نظامی بوده و در یگان‌های کماندویی عضویت داشته و برادرش نیز کماندویی بود که در یک عملیات مشهور کشته شد اما وی فاقد سابقه فرماندهی در رده‌های بالا است. نتانیاهو و دولتش بیشتر از همه نماینده لابی صهیونیست‌های ساکن در سرزمین‌های اشغالی، در آمریکایند؛ کسانی که به غیر از نتانیاهو، شخصیت معروف دیگرشان نفتالی بنت، هم‌حزبی و رئیس دفتر سابق نتانیاهوست و مدتی کوتاه نیز به نخست‌وزیری رسید. 
هرچند بسیاری از دولت‌ها و مقامات صهیونیست با آمریکا روابط ویژه‌ای داشته‌اند اما لابی خود در این کشور را با واسطه‌گری یهودیان صهیونیست ساکن در آمریکا انجام داده‌اند؛ کسانی که شاید هیچ‌گاه در سرزمین‌های اشغالی زندگی نکرده باشند. نتانیاهو اما نه با واسطه بلکه خود بخشی از این لابی در واشنگتن است. به عبارتی نتانیاهو متفاوت با لابی یهودیان صهیونیست ساکن در آمریکا، نمونه یک صهیونیست «دوطرفه» است؛ صهیونیستی که هم در سرزمین‌های اشغالی و هم در آمریکا دستی بر سیاست دارد. نتانیاهو مدت‌ها در آمریکا زندگی کرده است. در داخل نیز او به جای نظامیان، بر روی راست‌گرایان رادیکال و تندرو حساب باز کرده است. بر همین اساس در دولت نتانیاهو حضور دستگاه نظامی رژیم در سیاست به شدت تضعیف شد. این تضعیف آثاری در فضای سیاسی رژیم داشته است. به نظر می‌رسد یکی از اقدامات برنامه‌ریزان پشت پرده که به احتمال زیاد با همکاری آمریکا برای افزایش تاب‌آوری داخلی صهیونیست‌ها صورت گرفته، تضعیف ارتباطات و تسلط ارتش بر کابینه بوده تا طی یک جنگ سنگین، نظامیان قادر به اعمال فشار مؤثر برای آتش‌بس سریع نباشند. 
6. پیش از ۷ اکتبر بسیاری بر این عقیده بودند که رژیم از عهده جنگ‌های طولانی‌مدت برنمی‌آید و سریع به آتش‌بس رضایت می‌دهد. پس از آنکه جنگ به طول انجامید، عده‌ای اعلام کردند برداشت پیشین اشتباه بوده است. 
به نظر می‌رسد جزئیات بیشتری در این رابطه وجود دارد. صهیونیست‌ها پس از جنگ سال ۲۰۰۶ و جنگ‌های چندگانه با غزه دریافتند جنگی بزرگ در آینده پیش روی خود خواهند داشت و بر همین اساس برای آن آماده شدند. ایجاد چند لایه دفاع هوایی به کمک آمریکا یکی از این اقدامات بود. تمهید اندیشیده شده در این راستا به میزانی عظیم بود که باعث تولد و تولید سامانه‌های جدید شد و خود آمریکا نیز مستقیما در منطقه به همراه متحدانش چند لایه پدافند هوایی ایجاد کرد. اقدام دیگر صهیونیست‌ها افزایش تعداد پناهگاه‌ها بود. همه منازل باید پناهگاه می‌ساختند و شهرها، خیابان‌ها و جاده‌ها نیز دارای پناهگاه‌های متعددی شدند. این آمادگی‌ها برای آن ایجاد شدند که رژیم می‌دانست در آینده جنگ هم شدیدتر بوده و هم برایش ابعاد موجودیتی دارد. 
خود موضوع موجودیتی بودن جنگ یک عامل مهم در افزایش پایداری صهیونیست‌ها در جنگ است. آن‌ها اگر در جنگ ۲۰۰۶ و نبردها با غزه تن به آتش‌بس دادند، با خطر قریب‌الوقوع موجودیتی مواجه نشدند اما جنگ کنونی متفاوت است. 
علاوه بر مسئله ایجاد آمادگی و جنگ موجودیتی، عامل سوم طمع است. صهیونیست‌ها موقعیت کنونی را برای اجرای نقشه‌های خود مناسب می‌دانند. تخریب غزه و تخلیه غزه یا دست‌کم الحاق شمال آن به سرزمین‌های اشغالی، تضعیف گروه‌های مقاومت و ترور رهبران آن به زعم تل‌آویو می‌تواند در صورت موفقیت نهایی وضعیت را برای اجرای کریدور هند-مدیترانه مهیا سازد؛ اتفاقی که واردات و صادرات منطقه را در اختیار تل‌آویو قرار داده و ضمن ادغام آن در کشورهای پیرامونی، جایگاه بالاتری به لحاظ منطقه‌ای و جهانی به آن می‌بخشد. 
۷. مشکل رژیم آنجاست که هدفگذاری‌هایش در جنگ، ناکام مانده‌اند؛ جایی ناموفق و جایی دیگر با نتایج معکوس. در غزه صهیونیست‌ها به اهدف خود مانند آزادسازی اسرا، نابودی توان نظامی مقاومت و جایگزینی حکومت حماس نرسیده‌اند. در لبنان مشکل عمیق‌تر است. رژیم برای بازگرداندن شهرک‌نشینان در شمال که تعداد آن‌ها به ۶۰ هزار نفر می‌رسید، جنگ علیه لبنان را آغاز کرد اما بدون آنکه زمینه برای بازگشت آوارگان فراهم شود، فورا تعداد کسانی که در معرض آوارگی هستند به ۳۰۰ هزار نفر افزایش یافت. به عبارتی دیگر اگر در غزه آن‌ها تنها به عدم تحقق اهداف دچار شده‌اند، در لبنان با حرکت معکوس روبه‌رو بوده و تعداد آوارگان در آستانه ۵ برابر شدن است. علاوه بر غزه و لبنان، عراق یمن و ایران جبهه‌های فعال دیگرند.

متن کامل گزارش گروه جهانشهر را در فرهیختگان بخوانید.