تاریخ : Thu 24 Oct 2024 - 11:38
کد خبر : 196719
سرویس خبری : دانشگاه

روایت دکتر ولایتی از اسناد مالکیت جزایر سه گانه

اروپایی ها تاریخ بخوانند

روایت دکتر ولایتی از اسناد مالکیت جزایر سه گانه

دکتر ولایتی مشاور مقام‌معظم‌رهبری در امور بین‌الملل در مقاله‌ای با نگاه تاریخی، به ادعاهای واهی حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه و اثبات حاکمیت قطعی ایران بر این جزایر پرداخت. 

فرهیختگان: دکتر ولایتی مشاور مقام‌معظم‌رهبری در امور بین‌الملل در مقاله‌ای با نگاه تاریخی، به ادعاهای واهی حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه و اثبات حاکمیت قطعی ایران بر این جزایر پرداخت. 

وی در این مقاله آورده است: 
در تاریخ ۲۵ مهر‌ماه ۱۴۰۳ (۱۶ اکتبر) اولین نشست سران شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه اروپا تحت برنامه (مشارکت راهبردی برای صلح و شکوفایی) در جهت تعمیق مشارکت دو بلوک به ریاست چارلز میشل رئیس شورای اروپا و شیخ تمیم امیر قطر، رئیس دوره‌ای شورای همکاری خلیج‌فارس و در حضور اورسولا فون درلاین رئیس کمیسیون اروپا و جاسم البداوی دبیر کل شورای همکاری در بروکسل برگزار شد و در پایان این نشست بیانیه‌ای در ۱۲ صفحه و ۵۷ بند صادر شد که در این بیانیه در ۲ بند ۴۵ و ۴۶ به موضوع ایران پرداخته شد که در بند ۴۶ باز هم ادعای واهی و قدیمی مربوط به جزایر سه‌گانه ایرانی آمده است که در آن از ایران خواسته شده به اشغال سه جزیره اماراتی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی پایان دهد. این ادعای واهی و بی‌پایه و اساس برای چندمین‌بار است در بیانیه‌های مشترک با سازمان‌ها و کشورهای مختلف مطرح شده است. 

امارات متحده عربی به‌عنوان کشوری تازه تأسیس توسط دولت انگلیس در سال ۱۹۷۱ هنگامی که تصمیم بریتانیا بر آن شده بود که از پایگاه‌ها و نقاط اشغالی در شرق مدیترانه خارج شوند، انگلیسی‌ها این میراث دوره استعمار را که اشغال بخشی از ایران که جزایر سه‌گانه تنب‌بزرگ، تنب‌کوچک، ابوموسی و بحرین بود را به سر سپرده‌های خود یعنی آل خلیفه در بحرین، آل نهیان و سایر شیوخ در امارات متخاصمه که نام آن را بعداً امارات متصالحه گذاشتند منصوب کرد. 

این امر در زمان محمدرضا‌شاه پهلوی که خود و پدرش وابسته به استعمار انگلیس و گوش به فرمان این کشور بودند و عیناً بخش‌هایی از ایران را با دستور صریح لندن واگذار کردند بسیار مشهود بود از جمله آرارات را به آتاتورک، دهکده فیروزه به شوروی، بحرین به آل خلیفه و امارات را به‌نوعی به شیوخ بادیه‌نشین دادند. همه قرا‌ئن و اسناد تاریخی نشان می‌دهد که جزایر سه‌گانه تنب‌بزرگ، تنب‌کوچک و ابوموسی متعلق به ایرانند. 

در اوج اقتدار استعماری کمپانی هند شرقی در هند، در زمان آخرین صدراعظم ناصر‌الدین‌شاه که میرزا‌علی‌اصغر‌خان اتابک بود بین سال‌های ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۳ قمری که ناصر‌الدین‌شاه ترور شد، در آن زمان انگلیسی‌ها برای تثبیت موقعیت نظامی و ژئوپلیتیک خود در این جزایر پرچم خود را بالا بردند و بعد از آن اتابک دستور داد که پرچم انگلیس را پایین آورده و مجدداً پرچم ایران را به‌جای خود بازگردانند، ولی به‌واسطه بی‌سر‌و‌سامانی اواخر حکومت قاجار مجدداً انگلیس‌ها پرچم ایران را پایین آورده و پرچم انگلیس را بالا بردند. 

در زمان محمد‌رضا‌شاه، انگلیسی‌ها از او خواستند که بحرین را واگذار کرده در عوض طرف‌های مقابل نسبت به جزایر سه‌گانه ادعایی نداشته باشند. همه قرائن ازجمله نقشه جغرافیایی که در اسناد وزارت دفاع انگلیس در قرن ۱۹ هست و یکی از افراد وطن‌پرست ایرانی از انگلیس‌ها گرفته بود و اکنون نسخه‌ای از آن در وزارت خارجه موجود است، اقرار مدعیان انگلیسی را در این رابطه که این جزایر به ایران تعلق دارد، ثابت می‌کند. بعد از انقلاب که شر حکومت وابسته پهلوی از سر ایرانیان برداشته شد مردم ایران به همان سنت گذشته خویش بر حفظ تمامیت ارضی کشورمان به‌صورت طبیعی تأکید و اصرار داشتند. 

بعد از انقلاب اسلامی، در حفظ باقی‌مانده این سرزمین اهورایی، این عزم ملی خود را با تمام قدرت نشان دادند و حدود ۸ سال جنگ تحمیلی در مقابل صدام‌حسین که توسط حزب بعث به‌وجود آمده بود و حمایت شرق و غرب اعم از آمریکا و اروپا و شوروی و چین را به همراه داشت و همه طرف‌های عضو شورای همکاری از جمله همین امارات از او حمایت کردند و صدام شکست خورد و دماغ آنها به خاک مالیده شد و دو ملت ایران و عراق را از شر آن جرثومه فساد و عامل خارجی نجات داد. همین امارات در جهت کمک به صدام از هیچ تلاشی دریغ نکرد ولی بعد از جنگ به‌جای اینکه از ضربت وارد شده بر بعثی‌ها و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آنها پند بگیرند، بدون هیچ‌گونه توانمندی واقعی، ادعاهای عجیب و بی‌پایه و اساس را مکرراً مطرح می‌کنند و لباسی را به تن کرده‌اند که هیچ تناسبی با اندازه و قواره آنها ندارد و بر اساس آن ضرب‌المثل معروف با دم شیر بازی کردند. آخرین اقدام سبک‌سرانه آنها توسل به اتحادیه اروپا است. اتحادیه وارفته اروپا که طی سه سال گذشته اسیر تحمیل‌های آمریکا بوده، جرئت ندارد که بر اساس منافع ملی کشورهای اروپایی عمل کند. 

این سومین باری است که با طرح‌های آمریکایی هر روز گرفتار‌تر و ضعیف‌تر می‌شوند. به‌عنوان مثال در جنگ جهانی اول، آلمان بعد از حاکمیت پر قدرت بیسمارک توسط متفقین با محوریت آمریکا شکست خورد و در جنگ جهانی دوم به دلیل سیر در کج‌راهه نازیسم، شکست دوم را متحمل شد و هنوز بعد از گذشت حدود ۸۰ سال از جنگ جهانی دوم همچنان در سلطه آمریکاست و غرامت آن جنگ را می‌دهد. به این ترتیب که مهم‌ترین پایگاه‌های آمریکا در اروپا در خاک آلمان در نقاط مختلف ازجمله پایگاه‌های باواریا و رامشتاین قرار دارد و بیش از ۳۵۰۰۰ نیروی نظامی در این پایگاه‌ها مستقرند و هنوز در ساخت تجهیزات پیشرفته مستقل نظامی با محدودیت‌هایی از جانب آمریکا مواجهند. 

اخیراً آمریکا برای تحمیل خواسته‌های خود از طریق ناتو با عاملیت کشورهای اروپایی جنگ اوکراین را رهبری می‌کند، از سویی دیگر بخش‌هایی از آلمان (در حدود ۱۰ درصد از خاک این کشور) به‌عنوان غنیمت‌های جنگ جهانی دوم به لهستان واگذار شد و آلمان توان این را ندارد که سرزمین خود را آزاد کرده و نیروهای اشغالگر آمریکایی را از خاک خود اخراج کند. 

سیاست خارجی آلمان تابعی است از متغیر سیاست‌های آمریکا. در جنگ اوکراین، آلمان مایل نبود که تانک‌های پیشرفته لئوپارد را به اکراین بدهد ولی با دسیسه انگلیس، آمریکا آنها را مجبور کرد که تانک‌های خود را به اوکراین دهند که عملا هیچ خاصیتی در مقابله با روسیه نداشت. اگر اروپا توانی داشت این نوع مشکلات را حل می‌کرد، سال‌هاست که بخش کاتالونیا از اسپانیا خواهان استقلال است و با سرکوب آنها توسط حکومت اسپانیا و با پشتیبانی اروپا از مادرید ساکت شده‌اند. کیست که نداند جزیره کرس که با تحمیل و زور پاریس همچنان به فرانسه چسبیده است آتش زیر خاکستر است. در انگلیس اسکاتلند با بسیاری از سیاست‌های بریتانیا موافق نیست و با یک اکثریت لرزانی به آن کشور چسبیده است. در ایرلند شمالی سینه کاتولیک‌های ایرلند که پر از اندوه و غصه‌های مقتولین آن کشور است خرد شده و نماد استقلال‌خواهی ایرلند شمالی که همان بابی ساندز است به دست انگلیس‌ها به قتل رسید. جزیره سیسیل که مرکز مهم تولید و رشد مافیا در دنیاست خواهان جدایی از ایتالیاست. 

 به‌طور کلی، اروپا چه آن کشورهایی که همچنان به‌عنوان غرامت جنگ جهانی دوم در اشغال نیروهای آمریکایی‌اند و چه کل اروپا که اکنون بعد از شروع جنگ اکراین کاملاً و دربست تحت سلطه آمریکایند و هیچ کار مستقلی نمی‌توانند انجام دهند، حتی فنلاند و اتریش که بعد از یالتا به‌عنوان بی‌طرف شمرده می‌شدند، اکنون همانند بقیه اروپا در چنگال سلطه آمریکا گرفتار شده‌ و جدیداً عضو ناتو شده‌اند. نکته مهم دیگر اینکه کل اروپا در مصرف انرژی تابع نظرات واشنگتن است. 

لوله گاز روسیه که از بالتیک می‌گذشت و حامل گاز روسیه به اروپا بود و هزینه ساخت آن در حدود ۱۱ میلیارد دلار است، توسط آمریکایی‌ها منفجر شد و کل انرژی مورد نیاز اروپا که به قیمت ارزان‌تر از بازار توسط روسیه تأمین می‌شد به تحمیل آمریکا، اروپائیان مجبور شدند با وعده اینکه آمریکا می‌خواهد با کشتی انرژی گاز و نفت را به قیمت گران‌تر به اروپا برساند آن‌ را تامین کنند. 

درنهایت اینکه مردم اروپا به‌هیچ‌وجه به ادامه جنگ اوکراین راضی نبوده و نیستند زیرا از یک سو هزینه آن جنگ به دستور آمریکا از جیب مردم اروپا تامین می‌شود و از سویی دیگر میلیون‌ها نفر آواره اوکراینی به‌عنوان مهاجر راهی سرزمین‌های اروپایی شده‌اند و عملاً سطح اقتصادی و معیشتی مردم اروپا را به‌صورت جدی تحت‌تاثیر قرار دادند، به‌صورتی‌که در این جنگ آمریکایی‌ها فرمان می‌دهند و اروپایی‌ها عمل می‌کنند، همانند جنگ دوم جهانی. لیکن بایدن با موذی‌گری آرام سخن می‌گوید و همان کاری را می‌کند که ترامپ با فریاد زدن انجام می‌داد. به این ترتیب که بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، در این سیاست که باید هزینه ناتو را اروپاییان بابت جنگ اوکراین پرداخت کنند، تفاوتی نیست. 

از طرف دیگر کشوری که سابقه تأسیس آن به کمتر از ۷۰ سال می‌رسد و برای بقای خویش به قاره‌ای مستأصل متوسل می‌شود و از سویی دیگر در اوج جنایات صهیونیست‌ها با رژیم سفاک صهیونیستی نرد دوستی می‌بازد و همان روزهایی که مبارزان جان بر کف عرب از فلسطینی، عراقی، یمنی و سوری و لبنانی برای اهتزاز  پرچم اسلام علیه این صلیبی‌های دیرآمده بی‌دین می‌جنگند، اماراتی‌ها طرح‌هایی می‌دهند که به کمک هند به این رژیم سفاک خون‌ریز، بنزین برسانند که بمب‌هایی بر سر مردم بی‌گناه فلسطین و لبنان بریزند که میزان جنایات آن در تاریخ بی‌نظیر است. 

مسلمانان اعم از عرب و غیر عرب دل پرخونی از بعضی از حاکمان خودبین و بی‌توجه به منافع مسلمانان و اسلام دارند زیرا بعضی از آنها مثل حاکمان امارات می‌خواهند در برابر جمهوری اسلامی ایران که به‌عنوان قدرت اول منطقه و یکی از مهم‌ترین قدرت‌های تعیین‌کننده در جهانند، بایستند ولی به آنها نصیحت می‌کنیم که قبل از اینکه فرصت از دست برود بیشتر تأمل کنند.