پس از شهادت سید نصرالله، واکنشهای نگرانکنندهای از سوی برخی سیاستمداران لبنانی مشاهدهشده که به نظر میرسد در حال تسلیمشدن در برابر نفوذ غرب، بهویژه ایالاتمتحدهاند. درپی این تراژدی، این سیاستمداران حمایت از پذیرش قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل را - که خواستار پایان خصومتها و خلع سلاح شبهنظامیان، ازجمله حزبالله است - شروع کردهاند. این تغییر به سمت «گزینه آمریکایی» با افزایش فعالیتهای دیپلماتیک در بیروت همزمان شده است؛ بهویژه با تمرکز برقرار دادن ژنرال جوزف عون بهعنوان یک نامزد احتمالی برای ریاستجمهوری.
این تحولات نشاندهنده راهبرد کلی است که هدف آن کنارگذاشتن محور مقاومت و حزبالله از معادلات سیاسی لبنان است، درنتیجه روایتهایی را تقویت میکند که میتواند نقش حزبالله در حاکمیت ملی را کاهش دهد. درحالیکه لبنان در جنوب درگیر جنگ با رژیمصهیونیستی است و تمامیت ارضی این کشور از سوی رژیمصهیونیستی تهدید میشود، آمریکا مزوّرانه با پیگیری پروژه تعیین رئیسجمهور به دنبال خلع سلاح حزبالله است. این تحرکات ایالات متحده را باید در راستای تلاشهای ایالات متحده و به دنبال آن، کشورهای حاشیه خلیجفارس در سالهای اخیر برای خلع سلاح حزبالله بازخوانی کرد. پروژهای که از سال 2019 و پس از پیمان ابراهیم تقویت شد و تحریمهای گستردهای را از سوی کشورهای حاشیه خلیجفارس و ایالات متحده بر لبنان تحمیل کرد؛ تحریمهایی که منجر به ورشکستگی بانکها و بحرانهای اقتصادی نظیر تورم بیسابقه در این کشور شد.
در این دوره بحرانی، مقامات ایرانی بهطور فعال حمایت خود را از حزبالله ابراز و اعلام و بر اهمیت این حرکت در زمینه ثبات منطقه تأکید کردهاند...
گزارشهای اخیر حاکی است که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی رایزنیهایی با مقاماتی مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه داشته تا جبههای متحد برای ایجاد تغییرات سیاسی در لبنان ایجاد کند.
سفر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران به لبنان در چنین شرایطی - علیرغم اعلام منطقه پروازممنوع برای هواپیماهای ایرانی از سوی رژیمصهیونیستی - یک اقدام پیشرو برای اعلام حمایت ایران از حزبالله بهعنوان اصلیترین متحد منطقهای تهران است. سفر آقایان عراقچی و قالیباف بهعنوان دو مقام ارشد ایرانی به لبنان و حضور آقای قالیباف در مناطق جنگزده بیروت، فراتر از تأثیر رسانهای و کشیدن خط بطلان به شایعات جاری در فضای عربی، هدفی بزرگتر را دنبال میکند و آن اعلام این مسئله است که تشکیل دولت جدید بدون نقشآفرینی حزبالله بهعنوان تنها نیرویی که در میدان برای حفظ تمامیت ارضی لبنان تلاش میکند، غیرممکن است.
در میان تحولات اخیر در ساختار حزبالله و همچنین تجاوز زمینی رژیمصهیونیستی به جنوب، رهبری حزبالله بهطور فزایندهای با مسائل امنیتی و نظامی مشغول شده و به همین دلیل اعلام کرده در پیشبرد امور سیاسی پیرو نبیه برّی، رئیس مجلس خواهد بود؛ فردی شیعه که مورد وثوق سران حزب است. این تغییر در تمرکز نشاندهنده فشارهایی است که حزبالله با آن مواجه است و باید هم در حوزههای داخلی و هم خارجی چالشها را مدیریت کند.
منابع مطلع گزارش دادهاند سه نامزد جدی برای پست ریاستجمهوری مطرحند که هر سه از جناح مخالف مقاومتند. آمریکا از ریاست ژنرال جوزف عون فرمانده ارتش حمایت میکند، الیاس البصری مورد حمایت قطر است و اماراتیها نیز جورج خوری را در نظر دارند. نامهای دیگر مانند نسیف، عصام سلیمان و زیاد بارود نیز بهعنوان گزینههای احتمالی مطرح شدهاند.
گفته میشود حزبالله از هیچ گزینهای برای ریاستجمهوری حمایت نمیکند و قصد شرکت مستقیم در این فرایند را ندارد؛ اما بهشدت مخالف روی کارآمدن افرادی رادیکال است که میتوانند برای مقاومت دردسرساز شوند.
مفهوم تغییر سیاسی در لبنان بهشدت به وضعیت امنیتی موجود وابسته است. دولت آمریکا با درک اینکه دینامیکهای نظامی و سیاسی به هم مرتبطند، امیدوار بود یکرشته عملیات نظامی موفق علیه حزبالله به تضعیف موقعیت آن کمک کند و به تسهیل یک کودتای سیاسی در لبنان بینجامد. اما چندین عامل این چشمانداز را به چالش کشیده است. مشارکت حزبالله در عملیات نظامی به آن اجازه داده حضور قوی خود را در عرصه امنیتی حفظ کند، درحالیکه حوزه سیاسی بهطور مؤثر به افرادی مانند نبیه برّی واگذار شده که در تلاش برای ایجاد یک مانع در برابر فشارهای خارجیاند. علاوهبر این، سفرهای رئیس مجلس و وزیر امور خارجه به لبنان بهعنوان یادآوری برای سیاستمداران لبنانی و بازیگران خارجی مؤثر در این کشور عمل کرد که ایران همچنان یک متحد قدرتمند برای حزبالله است.
متن کامل گزارش حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید