تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها را میتوان در تاکید بر ذات انسانیت آن کرد، انقلاب اسلامی معتقد بود ما نه در تصرف زندگی روزمره بلکه در پی افزایش کیفیت زندگی هستیم.
امروز نماز جمعه تهران، میلیون انسان با وجود آنکه بیم و خطر از طریق شر مطلق تهدید میشد شرکت کردهاند، پیام این انسانها را باید در سه صحنه تاریخی جستجو کرد.
سقراط در آتن تن به جام زهر شوکران داد تا ایده فلسفی او خون داده باشد تا قرنها در جهان پایدار باشد.
نیچه میگوید: مرگ و مُردن هنگامی معنا دارد که بهنگام باشد؛ در غیر اینصورت مرگ معنا ندارد و تلف شدن است.
جان رالز فیلسوف عدالت، بعد از بیعدالتی که در جنگ علیه ژاپنی ها مشاهده کرد که هر انسان ژاپنی به مثابه تلف شدن حیوانی در بین فرماندهان امریکایی است ایده عدالت را در ذهن خودش مجدد بازافرینی کرد.
انسانهای شرکتکننده در نماز جمعه، افراد عادی بودند که در پی سقراط شدن و نه شکل زندگی نیچه گونه و نه در تلاش برای ایده نظریه عدالت بودند، اما خواسته همه این سه فیلسوف را یک جا داشتند.
حاضر بودند برای آرمان خودشان جان دهند تا قرنها ماندگار باشند؛ در پی مرگ با آرامش نیستند و جان خود را برای وطن اهدا میکنند که مصداق بارز بهنگام مُردن است و الهیاتی دارند که سایر کشور ها را حیوان قلمداد نمیکنند و از ابتدا به دنبال عدالتی در سیطره وسیعی هستی هستند، برای همان با شر مطلق سازگاری ندارند.
امروز این نماز ثابت کرد؛ انقلاب اسلامی در صحنه اجتماعی خودش از همیشه زندهتر است.