فرهیختگان: ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، تو گویی کبریتی در انبار باروتی! صدای انفجاری و رفتهرفته شعلهورشدن آتشی که برخی را سوزاند و برخی دیگر را خاموش کرد! در خلال آنچه در خیابان میگذشت، این آتش، تنور بحثوبررسی موضوع را هم گرم میکرد. خبرها حاکی از میدانداری نوجوانان بود و هزار برچسب که بر آنان زده میشد و بهمرور تورمی که گریبان بازار تحلیل امر نوجوانی را میگرفت.
قطعا اعتراضات ۱۴۰۱ ابعاد و زوایای بسیاری دارد و آنها که معترض بودند اهداف و غایاتی داشتند که در این مجال فرصت پرداختن به همه آنها نیست. نگارنده این سطور قصد دارد به پشتوانه پیمایشهای مرکز تحلیل اجتماعی «متا» برای نوجوانان ۱۵ تا ۲۵ساله، به زاویهای کمتر پرداختهشده از موضوع بپردازد. این یادداشت واکاوی آن چیزی است که بر ما بیخبران رفته بود و بانگ دهلش در پاییز ۱۴۰۱ بلند شد؛ بانگی که از قضا احوالات ناخوش صاحب و منشأ صدا را گواهی میداد. این یادداشت تلاشی است «برای» صدایی که شنیده نشد! برای خانه، برای خانواده...
دادهها حاکی از آن است که تنها 15.4 درصد از نوجوانان ایرانی اختلافنظر زیادی با والدین خود دارند پس حرف از شکاف و گسست نسلی اغراق است اما اختلاف آنگاه ناگوار به نظر میرسد که در تقاطع با مساله اعتراضات مورد بررسی قرار میگیرد. مطالعات لارنس اشتاینبرگ (۲۰۰۳) نشان میدهد نوجوانانی که در خانوادههایی با اختلافات ارزشی و نگرشی بزرگ میشوند، بهتدریج احساس بیگانگی میکنند.
این تفاوتها و اختلافنظرها که در هر موضوعی مانند آزادیهای فردی، سیاست و حتی استفاده از شبکههای اجتماعی امکان بروز و ظهور دارند، به هر میزان که بیپاسخ رها و انباشته شوند، بهتدریج میتوانند «خانه» یا «هویت» دیگری برای نوجوانان دستوپا کنند. با این حساب یک نوجوان میتواند در کنار خانوادهاش زیر یک سقف زندگی کند اما «خانه» او در جمع و سرپناه دیگری باشد. این همان خانهای است که دزد قصه مولانا، شبانه بر بن دیوار آن حفرهای میکند. نوجوانان، به میزانی که نتوانند میان نگاههای خود و والدینشان سازگاری ایجاد کنند، اغلب به دنبال فضایی دیگر برای جستوجو و ابراز هویت خود میگردند.
نسبت بین اختلافنظر با والدین و احساس شنیدهشدن از سوی آنان پرده دیگری از موضوع برمیداشت؛ هرقدر احساس شنیدهشدن از سوی والدین کاهش مییافت، اختلافنظر با والدین روبهافزایش میگذاشت و نهایتا رابطه مستقیم میان اختلافنظر با والدین و اعتراضات خود را نمایان میکرد. گویی والدین تلاش بسیاری میکنند که فرزندان خویش را دریابند، به نیازها و دغدغههای آنان توجه کنند و اصطلاحا آنان را بشنوند و این تلاش از جانب نوجوانان نیز ادراک میشود (چراکه هر دو گروه موافق و مخالف احساس شنیدهشدن بسیاری دارند) اما نهایتا در مواردی تفاهم شکل نمیگیرد و حلوفصل مساله ناموفق است و انباشت این عدم موفقیتها به گرههای اختلافنظری تبدیل میشود که نوجوانان را به سمتوسوی اعتراضات میکشاند
نوجوانانی که زمان کمتری با والدین خود میگذرانند و در عوض اوقات فراغت خود را با دوستان و بهویژه گروههای دوستی در فضای مجازی سپری میکنند، یا وقتی والدین فرصت کافی برای گذران اوقات فراغت با آنها فراهم نمیکنند و آنها را به حال خود رها میکنند تا بیشتر وقت خود را با دوستان خود، بهویژه در فضای مجازی بگذرانند، این ارتباطهای گسسته به شکل دیگری از همبستگیهای جدید تبدیل میشود. گروههای دوستی مجازی نهتنها محلی برای سرگرمی بلکه فضایی برای تبادل افکار و عقاید میشوند.
هر چه میزان اوقات فراغت نوجوانان با والدین کاهش مییابد و از سویی گذران این اوقات با گروههای دوستی مجازی بیشتر میشود، در هر دو گزاره، تمایل نوجوانان برای شرکت در اعتراضات افزایش مییابد. 51.5 درصد از آنها که اوقات فراغت خود را بهصورت روزانه یا هفتگی با والدین میگذرانند با اعتراضات همراهاند درحالی که میزان این افراد در نوجوانانی که اصلا با والدین خود وقت نمیگذرانند به حدود ۶۴ درصد میرسد. همچنین میزان موافقت با اعتراضات در میان آنها که وقت خود را صرف گروههای دوستی در فضای مجازی نمیکنند ۴۴ درصد است درحالی که 55.3 درصد از آنان که اوقات فراغت خود را بهطورجدی یعنی هر روز یا چند روز در هفته به گروههای دوستی فضای مجازی اختصاص میدهند با معترضان همراهاند. گروههای دوستی مجازی به خانهای نو برای ساخت هویتی نوین و بازآفرینی روابط اجتماعی تبدیل شده است، جایی که نوجوانان به همتایان خود نزدیکتر از والدینشانند و همبستگی آنها با اعتراضات اجتماعی نیز بیشتر تجلی پیدا میکند
در این میان، نظارت والدین بر فعالیتهای سرگرمی و رسانهای نوجوانان نیز نقش مهمی ایفا میکند. برخلاف آنچه انتظار میرود، والدینی که نظارت و مدیریت بیشتری بر حوزه رسانه و سرگرمی دارند، نوجوانانشان میزان موافقت کمتری با اعتراضات دارند. در کل این نتیجه برخلاف برخی از نظریات است که تصور میکنند کنترل بیشتر منجر به افزایش تمایل به نافرمانی و اعتراض میشود. گرچه باید توجه داشت این نظارت و مدیریت، به معنای یک کنترلگری بیحدوحصر و قهری و پلیسی نیست، بلکه والدینی که بهطور متعادل بر رفتارهای رسانهای فرزندان خود نظارت دارند و در تعاملی سازنده با ایجاد چهارچوبهای مشخص این رفتارها را مدیریت میکنند، میتوانند از بروز نارضایتی و نافرمانی در خانه و سپس رفتارهای اعتراضی و نافرمانیهای مدنی بیرون از خانه در فرزندان خود جلوگیری کنند
براساس دادههای موجود، فارغ از نظارت بر بازیهای دیجیتالی، انجام این بازیها نیز مصرفی کاملا معمولی در ایران دارد و میان این دست بازیها و اعتراضات رابطه معناداری وجود نداشته و تأثیر و تأثری بر یکدیگر ندارند، فلذا فرضیه اعتراضات مبتنیبر بازیهای کامپیوتری نوجوانان، یک فرضیه فانتزی و اغراقشده از اعتراضات نوجوانان در ۱۴۰۱ بود.
متن کامل گزارش سیدمهدی سرخان، پژوهشگر هسته افکارعمومی و تغییرات فرهنگی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.