تاریخ : Wed 25 Sep 2024 - 23:16
کد خبر : 195615
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

سینمای ایران دوست کارگران نیست

چرا «کارگر» در کانون توجه فیلمسازان ما قرار نمی‌گیرند؟

سینمای ایران دوست کارگران نیست

تا پیش از انقلاب اسلامی و در سینمای عامه‌پسند فارسی تعداد فیلم‌هایی که به مسئله کارگر می‌پرداختند چندان کم نبودند امّا زاویه‌دید سینماگران ما در آن روزها تنها تاکید بر معضلات جامعه کارگری نبود و آن‌ها کارگر را در آرزوی تغییر طبقه خود وارد قاب دوربین می‌کردند.

هنگامی که پس از فاجعه معدن طبس تصمیم به پیدا کردن ردپایی از حضور کارگران در سینمای ایران گرفتیم فکرش را نمی‌کردیم که به زحمت بیفتیم و نتوانیم آنطور که شایسته این قشر است زحمات آن‌ها را جبران کنیم. در یک کلام باید گفت که متاسفانه سینمای ایران دوست کارگران این مملکت نیست. حال چرا این اتفاق افتاده است و کارگران در کانون توجه فیلمسازان ما قرار نمی‌گیرند؟ اگر بخواهیم قضیه را به ممیزی و ترس سینماگران از برچسب‌های مارکسیستی ربط دهیم به بیراهه رفته‌ایم. ترس از ممیزی نه دلیل، بلکه تنها بهانه‌ای برای نپرداختن به مقوله مهم بازنمایی تصویر زندگی کارگران بر پرده سینماست.

وقتی سینماتوگراف وارد ایران شد به‌عنوان یک کالای نفیس و اشرافی در اختیار درباریان قرار گرفت و مدت‌ها طول کشید که انسانِ ایرانی و دغدغه‌هایش به متن تصویر انتقال پیدا کند. در واقع از همان ابتدا، کپی‌رایتِ دوربین سینما در اختیار طبقات متنقذ بود و همین اتفاق هم باعث شد تا سینمای ما در قامت یک سینمای صنعتی و قائم به ذات، حیاتش را ادامه ندهد و همیشه معطل پول نفت و بودجه‌های روا و ناروا باقی بماند.

تا پیش از انقلاب اسلامی و در سینمای عامه‌پسند فارسی تعداد فیلم‌هایی که به مسئله کارگر می‌پرداختند چندان کم نبودند امّا زاویه‌دید سینماگران ما در آن روزها تنها تاکید بر معضلات جامعه کارگری نبود و آن‌ها کارگر را در آرزوی تغییر طبقه خود وارد قاب دوربین می‌کردند. برای مثال اعتلای طبقاتی مخرج مشترکِ بیشتر آثار محمّدعلی فردین بود و کارگر بماهو کارگر چندان محلی از اعراب نداشت. فیلمفارسی پدیده‌ای بود که رویا می‌فروخت و تماشاگران وفاداراش را از منظر روانی تخلیه می‌کرد. قرار نبود اتفاقی در واقعیت بیفتد و افراد در سالن‌های کوچک و نمور کوچه ملّی لمس مجازی رویاهایشان را به هر چیزی ترجیح می‌دادند.

انقلاب اسلامی نقطه پایان این رویه بود. قرار بر این شد که «مردم» از حاشیه به متن بیایند و سینما پیچ و خم زندگی آن‌ها را روایت کند. گرچه در آن ایام آثار موسوم به ژانر رفته‌رفته با رفتن به حاشیه فراموش شدند ولی گرایش سینماگران به سمت بازنمایی بخشی از طبقات فراموش شده رفت. دهه شصت تا نیمه اوّل دهه هفتاد را می‌توان دوران سیطره این آثار در سینمای ایران به حساب آورد که کارگران و مرارت‌هایشان معنایی آدمی‌زادی برای سینماگران ایرانی داشتند و آن‌ها بدون اگزوتیک کردن ماجرا یا توهین به طبقات فرودست کارشان را انجام می‌دادند. ورود پول‌های آلوده به سینما در از آغاز دهه نَوَد رابطه ارگانیک فیلم‌ها و طبقات مختلف را بر هم زد و کمدی‌های شانه تخم مرغی و آثار بی‌خاصیت اجتماعی را بر صدر مجلس نشاند.