آخر شبِ ۲ سال قبل بود؛ ذهنم درگیر حرفهای برخی از جامعهشناسان درباره اعتراضات سالهای اخیر بود؛ یک دوست پزشکی که خارج از کشور هم بود برایم لینکی فرستاد، تصور کردم باز مثل همیشه یک بحثی درباره اعتراضات است.
لینک را باز کردم؛ وکالت به رضا پهلوی بود! در حقیقت خیلی تعجب نکردم؛ طبیعی بود، اتمسفر آن ایام همین بود؛ بحثی نکردم و به آن دوست گفتم من به نوه شاه قاجار میخواهم وکالت بدهم و با خنده عبور کردم.
چند وقتی فکر میکردم چه درباره این ابتذال بگویم؛ از استبداد و ساواک تا کودتا و کشتار پهلوی یا نوسازی کاریکاتوری و حتی مشکلات اخلاقی بگویم؟ تصور میکردم بی فایده است؛ آنقدر پهلویها بیاهمیت هستند که اصلاً مهم نیست.
زمان ما را به جنگ منطقه رساند. همه دنیا علیه نتانیاهو و صهونیستها اعتراض کردند، کار به اساتید دانشگاههای آمریکا و اهالی هنر آنجا هم رسید. خط خبری دنیا، جنایت جنگی صهونیستها است؛ استفاده از بمبهایی که تا عمق ۹ متر زمین اردوگاه آوارگان را تخریب میکند و حالا حمله به انسان معمولی در لبنان و کودککشی وسیع و ذبح زنان. در این لحظه از لیبرال تا چپ در جهان علیه صهونیستها هستند، اما رضا پهلوی پسر محمدرضا یک تنه ایستاده و میگوید درود بر جنایت درود بر سلاخی و درود بر نا انسانیت.
دوست دارم به آن دوستم پیام بدهم هنوز هم وکالت میدهی؟ راستش را بخواهی باز هم بیخیال شدم؛ افرادی که تأسیس ساواک را خدمت به ایران معرفی کردهاند چرا جنایتهای صهیونیستها را هم خدمت به بشریت معرفی نکنند؟!
فرقی هم ندارد؛ وکالت به پهلوی همان وکالت به نتانیاهو بود که امروز در حال گسترش بزرگترین دموکراسی خاورمیانه است، مثل رضا پهلوی که پدر بزرگش به جهت علاقه به هیتلر معمار ایران مدرن معرفی میشود!