تاریخ : Wed 18 Sep 2024 - 12:30
کد خبر : 195283
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

عکس یادگاری عابربانک‌ها با هنر

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

عکس یادگاری عابربانک‌ها با هنر

بسیاری از شرکت‌های خصوصی رفیق نیمه‌راه هنرمندان هستند و حمایت‌شان را به شکل نصفه و نیمه از آنها ابراز می‌دارند. این مساله وقتی تعجب‌برانگیز می‌شود که می‌بینیم حتی در صورت اقبال عمومی به یک اثر هنری در بازار باز هم تضمینی درخصوص ادامه فعالیت این شرکت‌ها صورت نمی‌گیرد و آنها با گرفتن عکس‌های دسته‌جمعی با فعالان عرصه هنر، صحنه را بدون هیچ دستاورد خاصی ترک می‌کنند.

بانک ص برای تولید و عرضه آلبوم مشترک همایون شجریان و کیخسرو پورناظری ترتیب ویژه‌ای دیده و این کار را مقدمه‌ای برای ایجاد یک پلتفرم موسیقی درنظرگرفته است. گویا قصد حضور بانک ص در اقتصاد نحیف هنر ایران جدی است و گام اول را هم با ریخت‌وپاش فراوان و دعوت از سیاستمداران و مجری برنامه 90 محکم برداشته است؛ به‌گونه‌ای که نگاه شهروندان در جای‌جای شهر به بیلبوردهای این آلبوم دوخته شده و همه‌چیز حاکی از صرف هزینه‌های گزاف در این زمینه است.

ارتزاق هنر از هلدینگ‌ها و غول‌های بزرگ صنعتی پیش از این سابقه داشته است ولی اینکه یک بانک پشت تولید آلبوم موسیقی قرار بگیرد و از آن برای ایجاد یک سرویس جدید استریم پرده‌برداری کند در نوع خودش اگر نگوییم بی‌سابقه، بلکه کم‌سابقه است. کم‌سابقه از این بابت که پلتفرم «شیدا» متعلق به بانک گردشگری هم برای تولید سریال و تاک‌شوهای گوناگون پا در عرصه رقابت با دیگر وی‌او‌دی‌ها گذاشته و به‌زودی سریال «بامداد خمار» و برنامه «پوکر» را از طریق این بستر پخش خواهد کرد. 

 پیش از این بانک‌های دیگر هم دستی بر آتش تولید آثار هنری داشته‌اند ولی راه‌اندازی یک سرویس اختصاصی برای پخش موسیقی را باید اقدامی جدید از جانب بانک ص درنظر بگیریم. کمپانی‌های بزرگ و شرکت‌های خصوصی وقتی پا در مسیر هنر می‌گذارند بازار هدف‌شان را مشخص می‌کنند و طبیعتا براساس آن نیازهای مخاطبان‌شان را برآورده می‌سازند و بانک‌های خصوصی هم به‌هیچ‌وجه از این قاعده مستثنی نیستند. 

بسیاری از شرکت‌های خصوصی رفیق نیمه‌راه هنرمندان هستند و حمایت‌شان را به شکل نصفه و نیمه از آنها ابراز می‌دارند. این مساله وقتی تعجب‌برانگیز می‌شود که می‌بینیم حتی در صورت اقبال عمومی به یک اثر هنری در بازار باز هم تضمینی درخصوص ادامه فعالیت این شرکت‌ها صورت نمی‌گیرد و آنها با گرفتن عکس‌های دسته‌جمعی با فعالان عرصه هنر، صحنه را بدون هیچ دستاورد خاصی ترک می‌کنند.

شهروندان ایران برای ارائه ذوق و خلاقیت خود در قالب یک هنرمند به‌جز اندکی شانس به بهره بردن از حسن شهرت خانوادگی نیز احتیاج دارند وگرنه ممکن است راه ده‌ساله را با صرف زمان بیشتر به انتها برسانند یا در میانه پیمودن مسیر عطایش را به لقایش ببخشند و از طلا گشتن منصرف شوند. در دیگر نقاط دنیا که هنر تبدیل به کالایی پرسود شده و مدل ظهور و بروز آن براساس یک دودوتا چهارتای حساب شده پیش می‌رود افراد به صرف برخورداری از شهرت خانوادگی نمی‌توانند بر گرده هنر سوار شوند و به کار و فعالیت بپردازند.

ولی در کشور ما عملا عکس این قضیه به‌نحو مستمر در حال وقوع است و جبر روزگار حدود و ثغور موفقیت آدم‌ها در عالم هنر را مشخص می‌کند. همایون شجریان هم وقتی پا به این عرصه گذاشت بسیاری موفقیت او را به سبب حضورش در زیر سایه نام پدر حتمی تصور می‌کردند. 

همایون شجریان در آغاز دوران حرفه‌ای‌اش و حتی تا نیمه‌های راه هیچ ابایی از قبول تجربه‌های نو نداشت و سعی داشت برند خودش را بدون احتیاج به سایه سنگینِ پدر در بالای سرش به وجود بیاورد. آلبوم نقش خیال با آهنگسازی علی قمصری -که در آن روزها تنها 22 سال سن داشت- یکی از محصولات درخشان آن روزهاست.

قمصری در کاربست رگه‌هایی از موسیقی فلامنکو در این اثر به نقاط روشنی دست یافت و همایون شجریان را از قالب شنیدنی ولی محافظه‌کارش در آلبوم‌های پیشین به سمت تجربه‌های نو فراخواند. قمصری روح سرکشی داشت و با هدایت گروه همنوازان حصار قلب شجریانِ پدر را تسخیر کرد.

صدای همایون شجریان با آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» (۱۳۹۲) دوباره در میان مردم عادی شنیده شد و طیف وسیعی از طبقه متوسط را درگیر خودش کرد. اما اوضاع در میان منتقدان حوزه موسیقی و همکاران قدیمی پدرش چندان بر وفق مراد نبود و آنها سخت مخالف شیوه همکاری میان همایون شجریان و تهمورس پورناظری بودند. نه فرشته‌ام نه شیطان از نظر سازبندی کاری شبیه به «نقش خیال»‌ علی قمصری بود و چینش قطعات هم شباهت زیادی به آثار اولیه همایون داشت که مبتنی‌بر میدان‌داری تصنیف‌ها و ارجحیت آنها نسبت به ساز و آواز بود. 

آلبوم‌های «ایران من»، آلبوم موسیقی‌متن فیلم «آرایش غلیظ» و آلبوم موسیقی‌متن «رگ خواب» ازجمله همکاری‌های همایون شجریان و برادران پورناظری، به‌خصوص سهراب بود که علی‌رغم نشاندن لبخند رضایت بر لب بعضی از شنوندگان طیف بیشتری از مخاطبان را از پیش خود راند.

بسیاری از منتقدان این‌طور اعتراض‌شان را نشان می‌دادند که در موسیقی سهراب پورناظری علی‌رغم داد و بیدادهای فراوان هیچ کار نو و جدیدی صورت نمی‌گیرد و نشانی از ابداع و خلاقیت در آنها وجود ندارد. درحقیقت نه رویکرد جدیدی به مدهای از پیش تعریف شده در این میان وجود دارد و نه فرم‌های تازه و نویی از پس نواختن نت‌ها خلق می‌شود.

درموسیقی‌ای که برادران پورناظری به رگ شنوندگان قسم‌خورده‌شان با استفاده از برند همایون شجریان تزریق می‌کردند -و شاید همچنان هم دوست داشته باشند این کار را ادامه دهند- در عین محافظه‌کاری و همه‌فهم بودن سعی در سنت‌شکنانه نشان دادن خودشان داشتند؛ درحالی که ایران من یا نه فرشته‌ام نه شیطان پدیده عجیب‌الخلقه‌ای در موسیقی ما به حساب نمی‌آمدند. 

متن کامل گزارش  ایمان‌ عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.