محمدرضا ولیزاده؛ فرهیختگان آنلاین: شبگذشته مدال طلای «صادق بیتسیاح» دزدیده شد. مسئولین برگزاری پارالمپیک در جریان رقابت پرتاب نیزه، او را به بهانه حرکت غیرورزشی و نمایش پرچم عزای سیدالشهداء(ع) پس از رکوردشکنی دیسکالیفه کردند تا مشخص شود پاریس، همچنان از اجرای پروژههای فرهنگیاش در بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان دست نمیکشد.
پیش از آغاز این رقابتها، با تائید حضور ورزشکاران رژیم صهیونیستی، المپیک بوی خون گرفت و حقوق بشر زیر سوال رفت. از همان روز اول برگزاری و در جریان مراسم افتتاحیه نیز تابلو شام آخر پیامبر مسیحیان بهشکل تحقیرآمیزی بازنمایی شد تا پاریس با توهین به مقدسات دینی و حمایت از منحرفین جنسی به محلی برای ترویج و تقویت همجنسگرایی و ضدیت با مذهب تبدیل شود. هر چند ماجرای شبگذشته این چهره را بهتر به تصویر کشید.
المپیک ۲۰۲۴ روزهای پایانیاش را سپری میکند، اما سیاست برگزاری آن پیامهای متعددی دارد. مهمترینش (سوء) استفاده فرانسویها از امتیاز میزبانی برای نمایش ظرفیتهای فرهنگیشان است که نشان میدهد به چنین میدانهایی دیگر نباید نگاه صرف ورزشی داشت. آنها یکبار با عادیسازی بیبندوباری و بیهویتی جنسی این کار انجام دادند. یکبار هم شبگذشته با ایستادن مقابل آزادیهای دینی. رفتار پاریس و کمیته برگزاری بازیها در برابر ادای احترام صادق بیتسیاح به پرچم امام حسین(ع) مصداق بارز این حرف است که آزادی خوب است اما فقط برای من و عقایدم!
البته در این دوره از رقابتهای المپیک بازیکنان کشورهای اسلامی و چندین نفر از ورزشکاران آزاده سفیر فرهنگی هم شدند. بسیاری ندای مظلومیت فلسطین را به گوش دنیا رساندند. کاروان رژیم جعلی در همان مراسم افتتاحیه هو شد. چندین ورزشکار مسلمان از تقابل با نمایندگان صهیونیستها خودداری کردند. پرچم و چفیه فلسطینیان هم در میان جمعیت تماشاگران بازیها بارها به اهتزاز درآمد.
کاروان فرزندان ایران نیز در این جریان نقش داشتند؛ نمود تمسک و توسل ورزشکاران ایرانی به اهلبیت(ع) با ندای یا غیرتالله روحالله رستمی، بوسیدن قرآن توسط ساره جوانمردی پس از کسب مدال طلا یا همین دیشب و برافراشته شدن پرچم حضرت امالبنبن(س) در پاریس توسط صادق بیتسیاح تصاویر ماندگاری را از ورزش ایران در پاریس ثبت کرد. حتی حضور آرمیتا رضایینژاد، فرزند شهید هستهای ایران نیز بهعنوان سرپرست معنوی کاروان که نماد دختران ایران بود، پیام مهمی برای این رویداد داشت.
اما باید بپذیریم که در زمانهای زیست میکنیم که ورزش برای ورزش و هنر برای هنر و یا هر رویدادی صرفا برای نمایش و پرداختن به آن رویداد موضوعیت ندارد و حرف نادرستی است. علیالخصوص در محافلی که افراد از جایجای دنیا حضور پیدا میکنند و رسانههای دنیا لحظه به لحظه آن را پوشش میدهند، رفتار فرهنگی جزء جداییناپذیر آن محفل است. حالا یک بار ترویج بیاخلاقی و بیفرهنگی است که رسانهها آن را آزادیبیان میخوانند و یک بار ادای احترام به ارزشی مذهبی است که رسانهها و افراد آن را غیرقانونی تلقی میکنند.
این دوگانه محصول فرآیندی است که باعث میشود این روزها باید با اطمینان بگوییم هیچ پدیده جهانی خارج از بازنمایی فرهنگی وجود ندارد و خوشا به حال کسی که حرفه و علاقهاش را به بازنمایی یک فرهنگ پاک و اصیل در چشم دنیا گره میزند حتی اگر مدال طلایش را ناجوانمردانه از دستش بربایند.