تاریخ : Wed 14 Aug 2024 - 11:37
کد خبر : 194088
سرویس خبری : نقد روز

درخواست پناهندگی از کیس تغییر جنسیت تا دین!

گزارش تفصیلی-تحقیقی «فرهیختگان»از مهاجرت‌های غیر قانونی؛

درخواست پناهندگی از کیس تغییر جنسیت تا دین!

خبرنگار فرهیختگان با بررسی گروه‌های مجازی قاچاق انسان، اطلاعات مهمی به دست آورده‌اند؛ نتیجه نشان دهنده اعداد عجیب و غریبی است که سبب شده تجارتی پرسود و کم‌حاشیه برای قاچاقچیان انسان درست شود.

فرهیختگان: اینجا سرزمین «خودانداز»هاست. سرزمینی که نه‌تنها از جمعیت آن کم نمی‌شود، بلکه یک بررسی چند‌روزه نشان می‌دهد شهروندانش در حال زیادتر شدن هم هستند. ادمین‌ها در این سرزمین، پادشاهی می‌کنند. آنها واژه‌نامه مختص به خودشان را هم دارند. برای ورود به خاک‌شان، باید آن واژگان را بیاموزی؛ واژگانی به ظاهر جذاب اما بسیار ترسناکی که پایان نامعلومی دارند.

همه چیز از «گیم» شروع می‌شود. گیم اینجا به معنی «بازی» نیست، بلکه به اقدام غیرقانونی برای عبور از مرزها «گیم» می‌گویند. انواع مختلفی هم دارد: «خودانداز، راه‌بلد، تاکسی، هوایی، تیکتی، کامیونی، پلیسی و کشتی.» هرکدام هم روش خاص خودش را دارد. مثلا «خودانداز» به گیمی می‌گویند که بیشترین میزان پیاده‌روی را دارد.

کیس قوی پناهندگی؛ LGBT سیاسی!
در سرزمین خودانداز‌ها، برای این گیم باید افراد «نقشه‌خوانی» و «مسیریابی» را از طریق لوکیشن و اپلیکیشن‌های مختلف آموخته باشند. خودشان می‌گویند متداول‌ترین و جامع‌ترین و کار‌آمدترینش «گوگل‌مپ» است. در گروه برای نشان دادن اهمیت گوگل‌مپ، از پیشوند «آقا» برایش استفاده می‌کنند. این البته تنها اقلیمی نیست که می‌خواهد انسان‌ها را کفتر کند و به همه جای دنیا بپراند. یک گشت چند‌دقیقه‌ای در شبکه‌های اجتماعی، چندین و چند گروه‌ و کانال‌ «خودانداز» را نشان می‌دهند که برای «گیم» کردن لحظه‌شماری می‌کنند.

در این گروه‌ها، مهاجرت غیرقانونی یا اصطلاحا گیم، با شل کردن سر کیسه آسان‌تر از چیزی است که تصور می‌شود. کافی است حدود یک‌میلیارد تومان پیاده شوی تا بتوانی به‌سادگی در فرودگاه برلین، پاریس یا لندن از هواپیما خارج ‌شوی و پا در سرزمین رویاهایت بگذاری. اما به‌نظر نمی‌رسد مشکل تنها رسیدن به مقصد باشد. با فرض هزینه یک‌میلیارد تومانی، پس از پیاده شدن از هواپیما، مهاجر غیرقانونی چه باید بکند؟ در گروه توضیح چندانی در این باره داده نشده، پس از خواندن هزاران پیام رد و بدل شده در گروه، با انبوهی از سوالات به‌سمت صفحه شخصی چت (PV) سامیار می‌‌روم. بیش از هر چیز مراقبم که سوالی نپرسم که مشکوکش کند. فوری سر اصل مطلب می‌روم:
«سلام آقا سامیار! خوبی داداش؟ من بخوام برم آلمان باید چی‌کار کنم؟»
«برای چه کیسی می‌خوای بری؟»
«چه کیسی بهتره؟»
می‌نویسد که باید کیس پناهندگی داشته باشم: «درخواست پناهندگی مثل عضویت در فلان گروه سیاسی نیست که! باید بری یک داستان کامل ارائه بدی که جونت تو ایران در خطر بوده و حکم اعدام بابت یکی از مسائل سیاسی، اجتماعی، مذهبی داشتی و باید طبق یک داستان که بهش میگن کیس و یک مشاور حقوقی که هزینه‌شو می‌گیره و برات می‌نویسه، این موضوع و اثبات کنی.» تاکید می‌کند: «پلیس پناهندگی بفهمه دروغ میگی یا سوتی بدی ردت می‌کنه.» سامیار، چند پیام می‌فرستد که معلوم است محتوای آن از قبل آماده شده و برای هرکسی که قصد گیم کردن دارد ارسال می‌کند.

برخلاف گروه، در اینجا سامیار کمی واقعی‌تر می‌نویسد و حتی از احتمال بازگشت درصورت نداشتن شرایط لازم می‌گوید: «افرادی که برای دریافت پناهندگی مهاجرت می‌کنن باید از شرایط لازم برخوردار باشن، چون در غیر این صورت این امکان وجود داره که درخواست‌شون مورد قبول واقع نشه.» آن‌طور که او توضیح داده مهاجر غیرقانونی پس از رسیدن به کشور مقصد و اعلام پناهندگی، دو مصاحبه خواهد داشت؛ کیس راه و کیس خطر.

مصاحبه اول طولانی نیست و به چگونگی فرار کردن از کشور تا رسیدن به کشور مقصد (به‌عنوان کشور امن) می‌پردازد. در کیس خطر، به اصل موضوعی که در ارتباط با به خطر افتادن جان شخص است، می‌پردازد: «می‌بایست بسیار دقیق بدون اشکال و به شکلی باشه که نشون بده شخص مربوطه اگر از کشورش خارج نمی‌شد، کشته می‌شد.» در این مصاحبه، سوالات با جزئیات پرسیده می‌شود تا این موضوعات روشن شود. سامیار در توضیح خدمات کیس می‌گوید که در حوزه‌های کیس راه، همکاری در پر کردن فرم و پرسشنامه، ارائه سوالاتی که امکان پرسش دارد، تمرین روانشناسی برای بیان کیس و تمرین برای کیس اصلی (خطر) بخشی از خدماتی است که به مهاجران می‌دهند.

سامیار جملاتی را ردیف می‌کند که ناخودآگاه من را به یاد کمدی «اکسیدان» می‌اندازد. در اکسیدان، نگار نامزد اصلان، بدون اجازه اصلان به صورت غیرقانونی به خارج از کشور سفر می‌کند. اصلان که به دنبال راهی برای رفتن به اروپاست تا بتواند نامزدش را برگرداند، برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی از مسیرهای پرپیچ‌وخم و بعضا تلخی می‌گذرد که دیدن آن طعم گس لبخند ناشی از کمدی سیاه را روی لب‌های مخاطب می‌نشاند.

آنچه اما واقعیت دارد کیس‌هایی است که سامیار کنار هم می‌چیند و می‌گوید کیس قوی «ترکیبی از مشکلات مذهبی، LGBT، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی» است. او می‌خواهد مخاطبش که من هستم را تحت تاثیر قرار دهد: «کیس شما باید قوی باشه... اینکه سیاسی باشه، مذهبی باشه، اجتماعی باشه، یا LGBT فرقی نمی‌کنه... فقط باید قوی باشه.» سامیار با طرح این پرسش که «حالا چطوری قوی میشه؟» منتظر پاسخ نمی‌ماند و می‌نویسد: «ما ترکیب می‌کنیم... سیاسی مذهبی یا اجتماعی سیاسی یا مذهبی اجتماعی یا LGBT مذهبی یا LGBT سیاسی یا LGBT اجتماعی.»

باورم نمی‌شود که او توانسته باشد با این توضیحات کودکانه، سر ده‌ها و صدها نفر را شیره مالیده باشد. هیچ واکنش منفی‌ای نشان نمی‌دهم. سامیار برای اینکه متقاعدم کند که باید کمی دست به جیب شوم، می‌نویسد اگر بخواهم رفتنم را کنسل کنم، «زمان، انرژی و زحمت این همه آدم در طول ۱۰ الی ۱۵ روز پایمال میشه.» او به همین دلیل می‌خواهد بیعانه پرداخت کنم و بعد از تکمیل شدن کیس، الباقی هزینه را بپردازم. برای اینکه نشان دهد چه تیم بزرگی پشت نگارش کیس مهاجرت قرار دارد این تیم را این‌گونه معرفی می‌کند: «تیمی متشکل از وکیل حقوقی، مشاور حقوقی مهاجرتی، نویسنده و ویرایشگر و مدیران گروه (ما) روی کیس شما کار می‌کنیم.» او با این توضیح سر وقت قیمت می‌رود: «هزینه کیس برای هر نفر مجرد دو هزار و 500 یورو هست.» یعنی برای نوشتن چند صفحه کاغذ چیزی در حدود 160 میلیون تومان از افراد می‌گیرند. به نظر، اصل سود در این نقطه شکل می‌گیرد که بابت پیاده‌سازی چند فایل دو دقیقه‌ای، افراد باید بیش از 160 میلیون تومان پیاده شوند.

متن کامل گزارش «تجارت مرگ» از  پانیذ رحیمی و صادق امامی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.