فرهیختگان: در این روزها انتشار ویدئوی یک مونولوگ از پرستو صالحی، هنرپیشهای که سه سال پیش از ایران مهاجرت کرده بود در فضای مجازی دستبهدست میشود که در آن میگوید چند سال بعد از مهاجرت به مشکلات مالی برخورده و به علاوه نمیتواند به مادرش که در پایش پلاتین کار گذاشتهاند و ساکن ایران است رسیدگی کند. صالحی میگوید بعد از مواضع سیاسیاش در سال ۱۴۰۱ دیگر کسی به او تبلیغات نمیسپارد چون سفارشدهندگان یا در ایران هستند یا به ایران رفتوآمد دارند. اینها دلایلی هستند که پرستو صالحی بهواسطه آنها میگوید میخواهد به ایران برگردد. اینکه خیلی از مخاطبان این ویدئو فهمیدند ته خارج رفتن و دل سپردن به یکسری توهمات عجیبوغریب به کجا خواهد رسید اتفاق بدی نبود اما آیا سزاوار است که پرستو صالحی، بیهیچ مانعی بتواند به ایران برگردد؟
او در ویدئوهایی که قبل از این منتشر میکرد هم توهینهای شدیدی به بخش بزرگی از جامعه ایران کرده بود و با تهییج بسیاری از جوانان و نوجوانان برای حضور خیابانی و به خرج دادن خشونت یکی از کسانی بود که در ریخته شدن خونها و وارد آمدن لطمههای فراوان به کشور و همچنین در دوقطبی شدن جامعه و بههمریختگی وضع روانی مردم سهیم بود. آیا همه اینها را میشود فراموش کرد و اجازه داد که او طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده به کشور برگردد؟ عدهای میگویند حالا که پرستو صالحی عذرخواهی کرده، بگذاریم بیاید. این گزاره به واقع حیرتانگیز است؛ چراکه این هنرپیشه سابق نهتنها بابت هیچکدام از رفتارهای پیشینش معذرت نخواسته، بلکه در انتهای ویدئو از جماعت برانداز که خودش آنها را قاطبه جامعه میداند و به آنها نه حتی بخشی از مردم، بلکه مطلقا مردم میگوید عذرخواهی کرده که به دلایل مالی دیگر نمیتواند در کنارشان بماند و اصطلاحا مبارزه را ادامه بدهد.
با این اوصاف بازگشت پرستو صالحی به ایران لااقل با شرایط فعلی منتفی است اما مساله مهمتر این است که اساسا موضوع ما در قبال چنین مواردی چه باید باشد؟ مساله فقط بازگشت کسانی نیست که مهاجرت کردهاند و قبل از رفتن یا بعد از آن لگدی به قانون، عرف و امثال آن زدهاند. در همین ایام حضور شخصی به نام نیک یوسفی (اگر نام واقعیاش همین باشد) در یکی از برنامههای گفتوگومحور شبکه نمایش خانگی جنجال به پا کرد. یوسفی البته بهعنوان کارگردان در پشت دوربین این برنامه حضور داشت اما مساله اینجاست که او سوای از فعالیتهای نهچندان موفق فنیاش در حوزه سینما، یک فعال مجازی هم هست و در اکانتهای تلگرام و اینستاگرامش از فحش و تهدید گرفته تا تمسخر و توهین هرچه توانست نثار حاکمیت و مدافعانش کرد.
او حتی در آخرین موضعگیریاش درخصوص انتخابات ریاستجمهوری هم همچنان در موضع براندازی باقی مانده بود و همینها باعث شد حضورش در یک کار رسمی که میبایست مطابق چهارچوب قوانین حاکمیتی انجام شود، جنجال به پا کند. از طرفی مخالفان و منتقدان حاکمیت به نیک یوسفی میگفتند این ژست مبارزهات فقط تا وقتی ادامه دارد که سفره چربی در سرای مقابل ندیده باشی و از طرف دیگر عدهای دیگر میگفتند چنین شخصی با چنین مواضع روشن و واضحی که علیه نظام و حامیانش گرفته، نباید بتواند به صحنه برگردد و رسما کارش را ادامه بدهد. اینجا هم عدهای بودند که مثل مورد پرستو صالحی مواضع حیرتانگیزی میگرفتند و میگفتند تا وقتی قانون و قضا مانعی برای نیک یوسفی جهت کار کردن مشخص نکرده، کسی نباید بتواند جلوی کار کردن او را بگیرد.
متن کامل یادداشت میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.