فرهیختگان: محمد زعیمزاده، سردبیر فرهیختگان در سرمقاله روزنامه در تحلیل سبد آرای پزشکیان و جلیلی و قالیباف در دور اول انتخابات ۱۴۰۳ نوشت:
۱-سبد رای پزشکیان
سبد پزشکیان سه بخش عمده داشت؛ قومیتها، پیرامون و مذهبیهای سنتی.
همانطور که پیشبینی میشد در انتخابات متکثر 1403 شکاف قومیت دوباره فعال شد. قومیت فیالنفسه شکافی درجه یک در انتخاباتهای ایران نیست، یعنی اگر ذیل موضوعات عمومیتری قرار بگیرد به شکل صددرصدی فعال نمیشود، مثلا در انتخابات 88 با سطح نزاع هویتی و گفتمانیای که شکل گرفت مساله قومیت عملا به حاشیه رفت و به شکل جدی فعال نشد یا در انتخابات 1400 سبد رای آقای رئیسی به شکلی وسیع بود که قومیت به موضوع درجه 2 انتخابات هم تبدیل نشد، اما در انتخابات اخیر- که فاقد ابرچالش گفتمانی برای تمایز نامزدها بود- دوباره مساله قومیت فعال شد و بخش مهمی از آن به سبد مسعود پزشکیان رفت.
دومین بخش سبد رای پزشکیان روستاها و بخشهایی بود که در ادبیات جامعهشناسی به درست یا غلط حاشیه یا پیرامون خوانده میشوند. وی در تجمیع آرای روستاهای کوچک (نه همه روستاها) بیش از 50 درصد آرا را کسب کرده بود و اگر این الگو در کلانشهرها ادامه پیدا میکرد، ممکن بود او در دور اول پیروز انتخابات شود. اینکه چرا اقبال به او در روستاها بیشتر بود شاید به ادبیات عامهپسندترش نسبت به بقیه نامزدها در تبلیغات بازگردد.
قسمت سوم رای او احتمالا بخشی از طبقه مذهبی غیرسیاسی جامعه است؛ طیفی که از او حس منفی و رادیکال در ضدیت با نشانههای دینی نیافت. ماجرای روحانی و تصویب سند 2030 خاطرتان هست؟ در انتخابات 96 بخشی از طیف مذهبی غیرسیاسی از منظر سنتها به دلیل چنین ملاحظهای به روحانی رای ندادند اما چنین حسی احتمالا با شدت زیاد درخصوص پزشکیان شکل نگرفت.
اما مسعود پزشکیان با وجود حمایت تمامقد محمدجواد ظریف و سیدمحمد خاتمی نتوانست تکانهای جدی در بدنه تحریمیها ایجاد کند، عدم اقبال جدی به او در شهرهای بزرگ به نحوی که کار انتخابات تمام شود تا حدودی این گزاره را ثابت میکند. از سوی دیگر نوع ظهور و بروز او در مناظرههای انتخاباتی به هیچ عنوان بهگونهای نبود که تصویر یک مدیر ششدانگ کارآمد در سابقه متوسط بسازد. پزشکیان اگر در این بدنه رایی بهدست آورده باشد به سبب رای منفی رقبا بوده است.
۲- سبد رای جلیلی
عمده بدنه رای جلیلی به پایگاه ایدئولوژیک او برمیگردد؛ پایگاهی که سال 84 بین احمدینژاد و قالیباف و سال 92 بین جلیلی و قالیباف تقسیم شد، اما در انتخاباتهای 88 و 1400 یکپارچه به سبد رئیسی و احمدینژاد ریخت. به نظر میرسد بخش عمده و نه همه این بدنه در هشتم تیر به جلیلی رای دادهاند. دومین بخش از رای جلیلی به فضای عاطفی برآمده از پرواز اردیبهشت برمیگردد، قسمت مهمی از هواداران دولت سیزدهم جلیلی را نزدیکترین فرد به آن فضا یافتهاند. بخش سوم سبد رای جلیلی به جامعه شبکهای شده در پیامرسانهایی مثل ایتا و... برمیگردد؛ بدنهای که به شکل منسجم در انتخابات مجلس سال 1402 هم موثر بود. نکته قابلتامل برای کمپین جلیلی روستاهاست، صندوقهای رای باید بهدقت مورد تحلیل قرار گیرند اما به نظر میرسد در تجمیع صندوقهای روستایی که پیش از این فکر میشد خاستگاه اصلی رای جلیلی باشد، او رتبه نخست را نداشته و با رقیب دور دومش فاصله داشته است.
۳-سبد رای قالیباف
قالیباف در دور دوم انتخابات اهمیت پیدا میکند، مجموع رای جلیلی و قالیباف در دور نخست نزدیک به 55 درصد آراست. قالیباف دیروز در بیانیهای رسما از جلیلی حمایت کرد. او در انتخابات 1403 حدود سه میلیون رای آورد. این رای اولا نشان داد انتخابات غیر از یک بخش عمومی محدود بیشتر در پایگاه رای کلاسیک دو جریان عمومی کشور جریان داشته که وقتی گزینههای حداکثری را پیدا میکنند قالیباف از موضوعیت میافتد. قالیباف میخواست در این انتخابات بین طبقه ایدئولوژیک و طبقه متوسطی که بهواسطه گفتمان کارآمدی به او رای میدهد، جمع بزند اما با قطبی شدن انتخابات دچار ریزش شد، بخش ایدئولوژیک به جلیلی رای داد و بخش دیگر به پزشکیان.
بااینحال سبد رای او شامل موارد زیر میشود:
اول بخش لاغر و محدودی از پایگاه ایدئولوژیک که عموما طیف دانشگاهیتر این لایه هستند.
دوم بخشی از جامعه مذهبی سنتی که بهواسطه حمایت گروهای مرجع مذهبی به قالیباف رای دادند.
سوم طیفی از طبقه متوسط که او را در گفتمان کارآمدی به پزشکیان ترجیح میدادند.
رای منفی بالا بهواسطه حواشی و مسائل سالهای اخیر از علل مهم ریزش رای قالیباف بود. البته او خود در این انتخابات با انتخابی غلط در کمپین تبلیغاتیاش این شکاف را تشدید هم کرد.
متن کامل یادداشت محمد زعیمزاده، سردبیر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.