رسانه برتر رسانهای خواهد بود که در کوران حوادث با روایت اول صحنه و میدان بازی را بهدست بگیرد و بتواند با سکانداری میدان، مخاطب را به آن سمت و سویی که میخواهد بکشاند و روایتگر اول حوادث باشد، رسانه ملی گاهی این نقش را بهدرستی ایفا کرده و گاهی بازنده میدان شده است. در گفتوگویی با محمدامین ایمانجانی، مدیر مسئول روزنامه «فرهیختگان» به ارزیابی رسانه ملی و رسانههای کشور در سانحه پیش آمده برای شهدای خدمت پرداختیم.
پرداخت رسانهای در موضوع شهادت رئیس جمهور و همراهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخگویی به این سؤالات ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که در مقام تحلیل و قیاس، شرایط ایدهآل مدنظر نیست و صرفاً آن چیزی را که شاهدیم با آن چیزی که پیش از این بوده مقایسه میکنم.
آن چیزی که ما از منظر رسانهای و پوششی بعد از اعلام خبر وقوع حادثه برای هلی کوپتر حامل رئیس جمهور و باقی همراهان شاهدش بودیم تا حد قابل قبولی بهتر از شرایط مشابه در دفعات قبلی بود. شاهد مثال این اتفاق که خیلی هم نیاز به بازخوانی محفوظات ذهنی نداشته باشد، ماجرای حمله تروریستی به اجتماع سالگرد شهادت حاج قاسم در کرمان است. آن جا واقعا آن طور که باید و درست بود، رسانه و در رأس آنها رسانه ملی پوشش مناسبی از واقعه نداشت در صورتی که این بار این مسئله تا حد خوبی اصلاح شده بود و از بدو ماجرا تا زمان اعلام خبر ناگوار نهایی ما شاهد پوشش خوبی از رسانهها و همچنین رسانه ملی بودیم. اینها از این منظر که شاید تلاشی برای بازیابی مرجعیت از دست رفته رسانهای خصوصاً رسانه ملی است، درخور توجه و تأمل است. در مجموع میتوان در مقام ارزیابی و قیاس، به کنشهای رسانهای اخیر در مقایسه با قبل نمره قبولی داد.
آیا رسانههای داخلی توانستهاند در پیشبرد روایت اول موفق باشند؟
اهمیت بالای واقعه رخ داده، ابهامات زیاد در اصل رخداد و نادانستهها و شبهات گسترده پیرامون واقعه باعث شد تا هم رسانههای داخلی و هم خارجیها دست به عصاتر از همیشه در انتشارات و اخبار خود حرکت کنند. با این حال میتوان ادعا کرد بازهم برخلاف گذشته(البته با نادیده انگاشتن برخی اظهارنظرهای مسئولان که گویا همراه همیشگی شرایط بحران است و اغلب وضعیت را بحرانیتر میکند) وضعیت بهتری داشتیم و تقریباً آنچه در رسانههای مجازی و حتی خارجی منتشر میشد برچسب منبع رسانههای داخلی داشت و روی خط آنها حرکت میشد.
آیا رسانههای داخلی تصویر درستی از حوادث را ارائه کردهاند؟
رسانههای داخلی تقریباً هر آن چیزی که داشتند و به آن دسترسی پیدا میکردند را بدون روتوش منتشر می کردند. یعنی ناگفتهای از آنچه در دست بود باقی نماند اما اعلام اخبار از سمت مطلعین تا حدی دچار اعوجاج و شلختگی و تناقض بود. این موضوع در جایی که رسانه امکان صحتسنجی مستقل ندارد(یعنی امکان حضور رسانه در محل وقوع حادثه وجود نداشت) طبیعی بود و تقصیری به گردن رسانهها نبود و مسئولان و مطلعان باید بیشتر در اعلام اخبار و اظهاراتشان دقت میکردند که همان مقدار تناقضات و روایتهای ناصحیح هم منعکس نمیشد.
ما در کدام بخشهای رسانهای ضعیف بودیم و آیا این ضعف ما سبب قوت رسانههای خارجی نشد؟
پاسخ به این سؤال خیلی راحت نیست چرا که امکان ارزیابی رسانهای در شرایطی که تقریباً همه حول یک موضوع درحال کسب اطلاع و خبر و انتشار آن هستند وجود ندارد؛ به این دلیل که نه من و نه کس دیگری نتوانسته همه رسانهها را رصد کند. با این اوصاف و درقیاس با قبل ضعف همچنان پابرجا و موجود، عدم تک صدایی و تک روایتگری از ماجرای رخ داده و عطش نشر اظهارات خلاف واقع توسط بعضیهایی است که از قضا مسئولیتدار هستند و بالاجبار مرجع. البته این موضوع هم میتواند برآمده از نوعی مصلحتسنجی غیر ضروری و همیشگی در این شرایط باشد که به هر حال باز هم ایرادی است که گریبانگیر رسانهها و مخاطبان آنها در چنین شرایطی است.
رسانه ملی تا چه حد توانست موفق باشد؟
در پاسخ به سوال اول به این موضوع اشاره کردم. رسانه ملی ناظر به امکانات و توان و دسترسیهایی که دارد، خیلی بیشتر و بهتر از اینها میتوانست در صحنه حاضر باشد و میدانداری کند؛ اما خب اگر از وضعیت ایدهآل چشم پوشی کنیم، رسانه ملی در قیاس با قبل و همان مثالی که زدم و مواردی که خیلیها به یاد دارند، وضعیت بهتری داشت.
آیا شبکه خبر به عنوان بازوی اصلی رسانه ملی دچار ضعف نبود؟
روایت اتفاقات و ماجراهای رخ داده در حادثه اخیر خیلی محدود به شبکه خبر نبود و تقریباً همه شبکهها در حال پوشش موضوع به حد وسع و توان خودشان بودند. اما اقدامات شبکه خبر هم در همان زمینهای که بالاتر اشاره کردم قابل توصیف و تحلیل است.
چرا ما قرارگاه رسانهای برای همسو کردن رسانههای داخلی جهت نمایش تصویر درست حوادث نداریم؟
ما اتفاقاً کشور قرارگاهها هستیم. قرارگاه رسانهای هم تا جایی که من اطلاع دارم کم نداریم. اما خب وقتی در فضای کلان رسانهای یک حکمرانی واحد وجود ندارد و همچنان سلایق و مصلحتسنجیهای غیرضروری تکلیفسازی میکنند، هزاران قرارگاه و ستاد و گروه رسانهای هم نمیتواند امید بهبودی اوضاع و نزدیک شدن به ایدهآلها را زنده کند. بنابراین قبل از ایجاد قرارگاه، باید در سیاستهای کلان و فهم از رسانه -خصوصاً در شرایط مهم و بحرانی- به یک ادبیات دقیق و مشترک برسیم و بعد در یک قرارگاه، انتظار روند و رویه درست و مشترک را بکشیم.
منبع: خبرگزاری رسا