به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هر دولتی با توجه به شرایط جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی خود و با ملاحظه اهداف ملی، روابط خارجی را تنظیم و طبعا برای کسب منافع، حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی خودش باید سیاستگذاری کند. هر دولتی که در این سیاستگذاری واقعبینی بیشتری از خود نشان دهد، طبعا منافع بیشتری در روابط خارجیاش به دست میآورد، لذا تنظیم روابط با دولتهای مستعد دنیا دقیقا باید در چارچوب اهداف ملی و با ملاحظات واقعیتهای موجود باشد.
بهطور مثال برای غالب کشورهای دنیا روابط با همسایگان بهعنوان مهمترین اولویت ویژه روابط خارجی تعریف میشود. دلیل آن هم ساده و قابلفهم است. همچنین روابط با دولتهای بزرگ، تاثیرگذار و بهویژه دولتهایی که دارای امکانات فراوانی هستند، طبعا برای هر دولتی دارای اهمیت است و به این دلیل باید در تنظیم روابط خارجی با دولتهای بزرگ نهایت دقت انجام شود. اما نکته حائز اهمیت این است که واقعبینی، آیندهنگری و همچنین ملاحظات منافع و مصالح ملی حتما باید در روابط خارجی ملاحظه شود و از هرگونه شعارزدگی، افراط، تفریط یا ملاحظات جناحی به جای منافع ملی اجتناب شود، در غیر اینصورت کشور دچار خسارتهای جبرانناپذیری خواهد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، براساس یک تحلیل تاریخی، استقلال بهعنوان یکی از اصول جمهوری اسلامی مدنظر قرار گرفت و در تعریف استقلال بر نفی سلطه خارجی تاکید شد. به این دلیل در ادامه شعار نه شرقی و نه غربی و به معنی نفی سلطه شرق و غرب مطرح شد. البته نفی سلطه به معنای قطع ارتباط نیست و روابط خارجی ما براساس منافع یا تعاریف روزمره تنظیم میشود. در واقع به این معناست که روابط خارجی باید با توجه به شرایط کشور و واقعیتها تنظیم شود.
در دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب به دلایل و مسائلی که قبل و بعد از پیروزی انقلاب گذشته بود، جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که به جای نگاه به غرب، به تقویت روابط با سایر کشورها بپردازد. نگاه به کشورهای شرقی از ابتدای دهه سوم پس از انقلاب به تدریج در سیاست خارجی ایران مطرح شد و به این دلیل سفرهای زیادی صورت گرفت و روابط ما به سرعت رو به افزایش رفت. اما متاسفانه از دولت یازدهم نگاه به غرب اولویت پیدا کرد؛ نگاهی که از اشتباهات سیاست خارجه بود و ضربات جدیدی را از ناحیه غرب متحمل شدیم. پس از خروج آمریکا از برجام، تجدیدنظر در روابط خارجی مطرح شد و کارشناسان معتقد بودند باید در روابط خارجی خود یک تعدیل به عمل آوریم. از این رو علاوهبر روسیه بحث گسترش روابط با هند، چین، آسآن و کشورهای شرق آسیا بهویژه در رابطه با چین توصیه شد، اما نکته مهم این است که چین معتقد است فشار و محدودیت غرب باعث تمایل ایران به چین شده و ایران مترصد است که بلافاصله با برداشته شدن این فشار، روابط با چین را تضعیف کند. به همین دلیل چین در تعریف روابط گسترده و استراتژیک با ایران دچار تردید است، ولی نکته قابلتوجه در روابط خارجی حفظ تعادل است. متاسفانه دولتهای ما بعد از انقلاب روشی را در پیش گرفتند که در بلندمدت برای کشور بسیار زیانبار خواهد بود و آن اینکه هر دولتی که روی کار میآید، تمامی آنچه را که در دولت قبل از خود انجام شده، منفی میخواند. از این رو تمامی افراد را برکنار کرده و ساختارها را برهم میزند و برنامههای قبل را نادیده میگیرد. این یک فاجعه بزرگ ملی است. در حالی که هر دولتی باید بهطور منطقی ادامهدهنده سیاستهای مناسب و در چارچوب قانون اساسی دولت قبل باشد. ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد و مصالح عمومی و بلندمدت کشور، حتی در مسائل داخلی هم نادیده گرفته میشود و اولویتها را به صورت سلیقهای براساس دیدگاههای جناحی تعریف میکنند.
با توجه به سیاست خارجی درپیشگرفته دولت یازدهم و دوازدهم و شرایط بینالمللی به نظر مهمترین پیشنهاد به دولت، حفظ تعادل در روابط خارجی است. از طرف دیگر باید به هر کشوری بنا به ظرفیتها و شرایط خودش واقعا بها داده شود. نکته قابلتوجه دیگر اینکه دولت باید نیروهای کیفی و مناسبی را برای تقویت روابط در سطوح مختلف با کشورهایی که در راستای منافع ملی، برای ما اهمیت و ظرفیت زیادی دارند، انتخاب کند تا به معنای واقعی روابط بینالمللی ما فعال شود.