عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «یک نهضت ترجمه راه بیندازیم؛ نه ترجمه از بیرون؛ ترجمه به بیرون، برای ارائه آنچه هست. بگذارید بدانند در آبادان چه گذشت، در خرمشهر چه گذشت، در جنگها چه گذشت، در روستاهای ما چه گذشت... من بارها این را گفتهام؛ این تابلو، تابلوی زیبایی است، اما از دور دیدهایم این تابلو را؛ هرچه انسان به این تابلو نزدیکتر بشود، ریزهکاریهای این تابلو را ببیند، بیشتر شگفتزده میشود. این حوادث نوشته شده، بگذارید مردم دنیا اینها را بدانند. ترجمه به عربی، ترجمه به انگلیسی، ترجمه به فرانسه، ترجمه به اردو، ترجمه به زبانهای زنده دنیا. بگذارید صدها میلیون انسان بفهمند، بدانند که در این منطقه چه گذشته، ما چه میگوییم، ملت ایران کیست؛ اینها معرف ملت ایران است. نهضت ترجمه کتاب، نهضت صدور فیلمهای خوب؛ ارشاد مسئولیت دارد، سازمان فرهنگ و ارتباطات مسئولیت دارد، صداوسیما مسئولیت دارد، وزارت خارجه مسئولیت دارد و دستگاههای گوناگون.»
این عبارات، بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره ضرورت شکلگیری نهضت ترجمه کتابهای دفاع مقدس بود که چهارم مهر سال 97 مطرح شد. البته طی سالهای اخیر، کتابهای دفاع مقدس به خیلی زبانها ترجمه و در اقصینقاط جهان نیز منتشر شدهاند. اما هیچگاه تبدیل به یک جریان مستمر و جهتدار و تاثیرگذار نشده است. حتما ترجمه آثار دفاع مقدس میتواند نقطه عطفی باشد برای اینکه مردم دنیا بدانند چه اتفاقاتی در کشورمان افتاده است.
وقتی کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده به زبان روسی ترجمه شد اینقدر مورد استقبال قرار گرفت که بسیاری از مردم در روسیه به وسیله این کتاب با جنگ ایران و عراق آشنا شدند. به غیر از این کتاب تابهحال حدود 1000 عنوان از کتابهای دفاع مقدس به زبانهای مختلف ترجمه شده است. اما مهمترین اتفاق این است که کتاب یک چاپ فقط منتشر میشود و بعد از یک چاپ دیگر منتشر نمیشود و همین باعث دیده نشدن کتابها میشود. حسین فتاحی، نویسنده دفاع مقدس در گفتوگویی که با ایبنا داشته، درمورد ترجمه این آثار میگوید: «ترجمه آثار دفاع مقدس میتواند برای مردم جهان جالب باشد. به هرحال مردم هر نقطه از کره زمین دوست دارند بدانند اتفاقاتی که در سایر نقاط دنیا رخ داده به چه صورت بوده و بهخصوص که در قالب رمان و داستان و به صورت جزئیپردازی باشد، اما نکتهای که وجود دارد این است که بازار نشر، جزئی از چرخه اقتصادی و سیاستهای جهانی است. وقتی دستگاهی را میخواهیم بخریم، مدلهای گوناگون را مورد بررسی قرار میدهیم و بهترین را انتخاب میکنیم. حتی کتابهایی که به زبانهای انگلیسی، روسی و... وجود دارد به این گونه است که معمولا مترجم ابتدا کتاب را تهیه کرده و مطالعه میکند و از نظر تکنیک، محتوا و اینکه آیا مضمونی که رمان و داستان دارد با فرهنگ ایران همخوانی دارد یا خیر مورد بررسی قرار گرفته، سپس تصمیم میگیرد که آن اثر را ترجمه کند.»
او ترجمه آثار در حوزه جنگ را یک چرخه طبیعی میداند و میگوید: «این یک چرخه طبیعی است که در همه دنیا اتفاق افتاده و روال کار همه مترجمان معروف اینگونه است که کتابی را انتخاب کرده، میخوانند و اگر تشخیص دهند که این کتاب مناسب است برای ترجمه آن اقدام کرده و به ناشران مختلف عرضه میکنند و درنهایت توسط یکی از ناشران چاپ و توزیع میشود. در ایران و دررابطه با دفاع مقدس هنوز این اتفاق نیفتاده، ممکن است به دلایل سیاسی باشد یا بدگوییهایی که درباره ایران یا دفاع مقدس صورت گرفته؛ کمتر دیده میشود که مترجمان خارجی کتابی را بخوانند و ترجمه کنند و به ناشر برتر کشورشان بدهند که چاپ کند. آنچه که در ایران اتفاق افتاده این است که مبالغی از سوی نهادهای مشخص در اختیار مترجمان قرار میگیرد تا برخی آثار را ترجمه کنند و بعد مبالغی هم به ناشر پرداخت میکنند که کتاب را چاپ کند و عموم کارها این گونه بوده است که بهنظر میرسد این شیوه، تاثیر ترجمهای که توسط یک مترجم معروف در انگلیس، فرانسه و آلمان -که مردم وی را بهعنوان مترجم حرفهای قبول دارند- انجام شده و به بازار عرضه شده را ندارد و متاسفانه هنوز این اتفاق در رابطه با آثار دفاع مقدس نیفتاده است.»
استقبال مخاطبان غیرایرانی به کتابهایی با موضوع جنگ ایران و عراق به دهه 80 بازمیگردد؛ در روزهای پایانی شهریور ۱۳۸۷، وبگاه عربی «ایلاف»، یک داستان کوتاه از مجموعه داستانهای شهر جنگی حبیب احمدزاده با عنوان «نامهای به خانواده سعد» را منتشر کرد که با استقبال پیشبینینشدهای از سوی مخاطبان روبهرو شد. داستان «نامهای به خانواده سعد» براساس یک واقعیت از دوران جنگ تحمیلی نوشته شده بود و «عبدالقادر الجنابی» شاعر برجسته سورئال عرب که مقیم فرانسه بود، بهعنوان مسئول بخش فرهنگی روزنامه الکترونیکی ایلاف این داستان را پس از خواندن برای انتشار در وبگاه انتخاب کرد. انتشار این داستان در این وبگاه پرمخاطب جهان عرب که از غرب آفریقای شمالی تا شرق خاورمیانه را تحت پوشش خبری خود قرار میداد، با ارائه نظرات برخی از خوانندگان آن همراه شد که نشاندهنده نزدیکی دیدگاههای مردم کشورهای عربی با مردم ایران درباره جنگ بود.
رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان هم یکی دیگر از کتابهایی بوده که مرزهای ایران را در نوردیده است. این کتاب در سال ۱۳۷۵ منتشر و به دلیل سبک خاص و روایت عمیق و ویژهاش از جنگ تحمیلی با استقبال گسترده مخاطبان روبهرو شد، بهطوری که رضا امیرخانی از نویسندگان شناختهشده کشورمان درباره این کتاب میگوید: «شاید بهترین رمان جنگ!» این رمان نخستین رمان ایرانی با موضوع دفاع مقدس بود که در آمریکا منتشر شد. علاوهبر این، سفر به گرای ۲۷۰ درجه پس از ترجمه به زبان روسی توانست در سال ۲۰۱۵ بهعنوان بهترین داستان شرقی، جایزه «سرزمین ناشناخته» را به خود اختصاص دهد. زبانهای صربی، ایتالیایی، اسپانیایی و لهستانی از دیگر زبانهایی هستند که این رمان به آنها ترجمه شدهاست.
این واکنشها به کتابهای حوزه دفاع مقدس، نشان میدهد چقدر این کتابها وقتی ترجمه شوند میتوانند همه آن رشادتها را را به گوش مردمی برسانند که تا پیش از این اصلا نگاهی به این جنگ نداشتند یا اگر نگاه داشتند، غیر از چیزی بود که ما در جنگمان داشتیم. برای همین نهضت ترجمه آثار دفاع مقدس باید سامان درستی پیدا کند.