سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهانشهر: صهیونیستها اما برخلاف وعدههای قبلی خود درصدد آغاز عملیات در منطقهای هستند که به پرتراکمترین قسمت نوار غزه و جهان تبدیل شده است. ارتش رژیم اوایل هفته جاری به 100 هزار نفر از ساکنان شرق رفح اعلام کرد محل زندگی خود را ترک کرده و به منطقه خان یونس در مرکز نوار غزه بروند. ارتش روز گذشته مدعی شد تنها یک عملیات محدود در راه است و قرار نیست رفح به شکل کلی تخلیه شود.
این ادعا اما برای طرفهای دیگر حتی متحدان تلآویو قابل باور نیست. بر همین اساس همان روز دوشنبه، شورای امنیت ملی آمریکا از تماس جو بایدن، رئیسجمهور این کشور با بنیامین نتانیاهو بر سر تحول جدید در رفح خبر داد. کاخ سفید در مواضع خود اعلام کرده موافق حمله رژیم به رفح نیست. اندکی پیش از بایدن، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز در تماس تلفنی با نتانیاهو از او خواسته بود به رفح حمله نکند. در مقابل این درخواستها اما نخستوزیر رژیم تاکید کرده با توافق یا بی توافق به رفح حمله خواهد کرد تا بتواند به طور کامل بر حماس پیروز شود. این موضع نتانیاهو نشان میدهد ارتش رژیم برخلاف ادعای رسمی خود قصد حملهای سنگین به رفح را دارد.
روند جنگ
رفح به دلیل ویژگیهای مهمش از ابتدای جنگ جایگاه بزرگی در طراحی سیاستمداران و نظامیان صهیونیست داشته است. این اهمیت باعث شده به فراخور شرایط، اهداف رژیم تغییر کنند، اما رفح محوری ثابت در طراحیها بوده است. به دلیل ناکامی در حملات به شمال و مرکز غزه و همچنین سالم ماندن نسبی رفح، نقطه ثقل جنگ در مقطع کنونی، این منطقه است. با این وجود برای فهم دقیقتر اقدامات رژیم باید روند اهداف و تغییرات آن در طول جنگ را مورد ارزیابی قرار داد. صهیونیستها پیش از جنگ سناریوهایی درخصوص غزه در نظر داشتند که عملیات 7 اکتبر اقدام پیشدستانه مقاومت غزه علیه آن بود. در سناریوی حداکثری، رژیم قصد داشت با مبادرت به جنگ علیه غزه، ساکنان آن را بهطور کامل از غزه اخراج کند. این اقدام مستلزم تخریب غزه و به عقب راندن گام به گام ساکنان آن بود.
فشار ناشی از تغییرات نظام بینالمللی و محیط منطقهای، صهیونیستها را به جایی رسانده بود که هزینههای چنین اقدامی را قبول کنند. از نگاه تلآویو با تغییر نظام بینالمللی و ایجاد فضای چندقطبی به همراه امکان بازیگری قدرتهای میانی و ظهور قدرتهای منطقهای، این رژیم تحت فشار قدرتهای منطقه و در فضایی که دیگر آمریکا برش گذشته را نداشت، در معرض نابودی قرار میگرفت. صهیونیستها اما همچنان نسبت به تبعات هرگونه اقدام خود و دشواریهای عملی آن تردید داشتند و سناریوهای دیگری را نیز تدوین کرده بودند. در سناریوی دوم و میانی، صهیونیستها اگر قادر به اخراج تمام ساکنان نمیشدند، بخشی از ساکنان را که دارای افکار مقاومتی بوده از فلسطین اخراج کرده و به جمعیتی پالایششده اجازه باقی ماندن یا بازگشت به این منطقه را میدادند.
صهیونیستها پس از آغاز جنگ متوجه شدند احتمال موفقیت این دو سناریو زیاد نیست. از این رو سناریوی سوم و حداقلی در حین جنگ شکل گرفت. در سناریوی سوم این منطقه به دو ناحیه شمالی و جنوبی تقسیم میشد تا جمعیت پالایششده در شمال و جمعیت دارای افکار مقاومتی در جنوب متمرکز شوند. پس از آن، حکومت ناحیه شمالی در دستان حکومتی فلسطینی، بینالمللی یا کشورهای عربی قرار میگرفت و از رفاه اقتصادی برخوردار میشد. همزمان جنوب با ساکنانی دارای افکار مقاومتی، پس از خلع سلاح، تحت محاصره و سختی معیشتی قرار میگرفت.
جنگ در هشتمین ماه خود عرصه سردرگمی صهیونیستهاست. آنها میبینند اجرای سناریوی سوم نیز چندان راحت نیست. شمال غزه که پیش از جنگ یک میلیون و 200 هزار نفر ساکن داشت همچنان شاهد حضور 800 هزار نفر از آنهاست. دوسوم جمعیت شمال غزه در این منطقه باقی ماندهاند. این مساله نشان میدهد امکان پالایش جمعیتی برای ایجاد ناحیهای در شمال غزه که ساکنانش دارای افکار مقاومتی نباشند، وجود ندارد.
رفح؛ نقطه ثقل
صهیونیستها دلیل ناکامی خود در جنگ غزه را رفح میدانند. به زعم آنها، این منطقه مرکز فرماندهی و هدایت نیروهای مقاومت در سراسر نوار غزه است. اینگونه برداشت میشود که مقاومت به دلیل آرام بودن نسبی اوضاع در رفح در طول جنگ، اساسیترین داراییهای خود مانند عمده نیروها، فرماندهان، اتاقهای عملیات و مرکز فرماندهی و سلاحهای ویژه خود را در این منطقه متمرکز کرده است. صهیونیستها فکر میکنند حمله به رفح باعث از بین رفتن یگانهای سالم مانده مقاومت شده و از سوی دیگر با نابود شدن تسلیحات ویژه این گروه، تواناییهای نظامی آنها در حوزه تهاجم و پرتاب راکت کاهش مییابد. حمله همچنین باعث میشود تا آرامش مرکز فرماندهی برای مدیریت امور و برنامهریزی تهاجمات از بین برود.
دلیل دیگر صهیونیستها برای حمله احتمال گشایش جنگ از رفح است. تلآویو تاکنون در همه مناطق غزه عملیاتهای وسیع انجام داده اما هیچکدام تغییری اساسی در جنگ ایجاد نکردهاند. این تغییرات اساسی نابودی سازمان رزم مقاومت، دستگیری فرماندهان آن، آزادسازی اسرا یا اجرای سناریوها مانند اخراج ساکنان بوده است. صهیونیستها به دنبال گشایش در جنگ از طریق تکان دادن متغییری هستند که تاکنون از ابتدای جنگ تکان اساسی نخورده است.
در سطحی دیگر، رفح نقطهثقل است. وقتی جایی برای نبرد نمانده، اندک مناطق دورمانده از جنگ، محل ادامه نبرد خواهند بود. صهیونیستها برای ادامه جنگ منطقه دیگری به جز رفح را در اختیار ندارند. آنها اقدامی مانند تهاجم دوباره به بیمارستان شفا در شهر غزه را نیز انجام دادند اما اتفاق خاصی رخ نداد تا مشخص شود تهاجمات دوباره به مناطق تکراری نمیتوانند برای ادامه جنگ گزینه مناسبی باشند. بنگویر، وزیر امنیت ملی و اسموتریچ، وزیر دارایی که همزمان مقام دوم وزارت دفاع نیز به حساب میآید، طی هفتهها و روزهای اخیر همواره بر لزوم حمله به رفح اشاره کردهاند. راستهای افراطی با پیش وی دیگر نهتنها پایان جنگ را نقطه سرنگونی نتانیاهو، بلکه عدم حمله به رفح را پایان ریاست وی بر کابینه ترسیم میکنند.
امکانات مقاومت در رفح
آمادگی مقاومت
محور مقاومت تهدیدات و فعالیتهای خود علیه رژیمصهیونیستی را توسعه داده است. این اقدام با دو هدف صورت گرفته است؛ نخست جلوگیری از حمله رژیم و دوم ممانعت از استفاده ابزاری رژیم از این تهدید برای امتیازگیری بر سر میز مذاکره. شاخه یمنی مقاومت اعلام کرده حمله به کشتیهای رژیمصهیونیستی را به دریای مدیترانه گسترش خواهد داد. ارتش یمن در طول جنگ این اقدام را در دریای سرخ انجام داده و بندر ایلات در جنوب سرزمینهای اشغالی را به تعطیلی کشانده است. در صورت کشیده شدن عملیات علیه خطوط کشتیرانی تجاری رژیم به دریای مدیترانه، حلقه محاصره علیه تلآویو تنگتر شده و از سوی دیگر هزینه حمایت از صهیونیستها برای حامیانش افزایش خواهد یافت. تمرکز شاخه یمنی مقاومت بر محاصره دریایی، نشاندهنده وظیفه خاص این شاخه است. جناح عراقی مقاومت اما وظیفه دیگری دارد که تخریب زیرساختها و تاسیسات رژیم است.
مقاومت عراق با حمله خود نشان داد در صورت تشدید تنشها میتواند با تسلیحات پیشرفته و حملات ترکیبی با استفاده همزمان از پهپادهای انتحاری، موشکهای کروز و بالستیک به سرزمینهای اشغالی در حجم بالا حمله کند. در سوی دیگر شاخه لبنانی مقاومت که وظیفه ایجاد تهدید ارضی علیه صهیونیستها را برعهده دارد با استفاده از تسلیحات کیفی و در ترکیب با اطلاعات خود از استقرار نظامیان صهیونیست موفق شده عملیاتهای خاصی را به اجرا بگذارد که در آنها چند نظامی صهیونیست کشته شدهاند.
زیانهای مباشر
بدون حمایتهای آمریکا، رژیم قادر نیست به جنگ ادامه داده و رفح را مورد هجوم قرار دهد. واشنگتن بهتازگی 26 میلیارد دلار برای کمک به رژیم و مسائل آن اختصاص داده و از ابتدای جنگ تاکنون نیز دهها هزار تن مهمات به صهیونیستها تحویل داده است. نقش آمریکا در تحرکات رژیم اما فراتر از یک حامی است. پس از آغاز جنگ سنتکام فرماندهی خود را به سرزمینهای اشغالی منتقل کرد و فرماندهان این نیرو، هدایت اقدامات نظامی در غزه را برعهده گرفتند. همچنین آمریکا در قالب و پوشش اعزام سربازان صهیونیست ساکن این کشور به سرزمینهای اشغالی، نظامیانی را برای نبرد به نوار غزه فرستاد. واشنگتن فاصلهای با رژیم در جنگ ندارد و اندک بهانهها برای تفکیک از تلآویو را از بین برده است. امکان ندارد با آغاز حمله به رفح تنها صهیونیستها با تبعات آن روبهرو شوند. اگر تلآویو تصمیم خود برای حمله به رفح را اجرایی کند، با بروز تلفات بالا در میان ساکنان غزه، محور مقاومت نیز تابآوری خود در برابر حملات انتقامی آمریکا را افزایش داده و از سوی دیگر بر کمیت و کیفیت حملات خود علیه واشنگتن خواهد افزود.
امکانات محور مقاومت برای تنبیه متجاوزان
اطلاعاتی از رفح
1. موقعیت جغرافیایی: جنوبیترین استان و شهر نوار غزه
2. وسعت استان رفح: 64 کیلومتر مربع (سهچهارم وسعت شهرستان فردیس در استان البرز)
3. جمعیت پیش از جنگ: 250 هزار نفر
4. جمعیت پس از جنگ: یک میلیون و 500 هزار نفر
5. جمعیت آوارگان جنگی: یک میلیون و 250 هزار نفر
6. اهمیتهای ذاتی: گذرگاه رفح، مرز با مصر
7. اهمیت فعلی: تجمع آوارگان جنگی، حضور عمده نیروها و فرماندهان مقاومت و اسرای صهیونیست
8. خطر اصلی حمله: پرتراکمترین منطقه غزه و احتمال تلفات بال
جهت دیدن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.