حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل: در تحلیل پدیدههای اجتماعی و اعتراضی در کشورهای گوناگون دنیا با دو کلیدواژه مهم روبهرو هستیم که یکی نقطه عطف و دیگری نقطه آشکارساز است. میان این دو کلیدواژه بهلحاظ مفهومی و مصداقی تفاوت زیادی وجود دارد. برخی رخدادها از آن جهت نقطه عطف یک روند محسوب میشوند که پس از آن، بسیاری از معادلات و آیندهنگاریها تغییر پیدا میکنند و قواعد بازی درقبال پدیدهها، مشمول نوعی بازتعریف میشود. بااینحال زمانی که در نقطه آشکارساز پدیدهها و وقایع سخن میگوییم، منظورمان پردهبرداری از یک روند جاری اما نامحسوس است که اینک در معرض دید همگان قرار گرفته است. در روندنگاری پدیدهها، نقاط آشکارساز حتی نسبت به نقاط عطف نیز از اهمیت بیشتری برخوردارند، زیرا محصول تبلور آگاهی عمومی و متعاقبا تحولاتی جدید درقبال آن موضوع یا پدیده خواهند بود.
خیزش دانشجویان محصول آگاهی آنها و نسل جوان آمریکا- اروپا نسبت به ماهیت نظام حکمرانی در کشورهایشان و تسلط لابی صهیونیسم بر معادلات علمی و امنیتی کشورهایشان است. فراموش نکنیم تا قبل از وقوع جنگ غزه نیز این گزاره (سلطه همهجانبه صهیونیسم بر غرب) مطرح شده بود اما رسانهها و سیاستمداران غربی آن را مصداق توهم و فرضیهسازی خواندند و خود را بازیگرانی مستقل و جریانساز در نظام بینالملل جلوه دادند.
امروز بر همگان مسجلشده نهتنها تدوین استراتژیهای امنیتی و اجتماعی در غرب، بلکه اجازه ورود پلیس به فضای دانشگاه در آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان نیز از سوی لابیهای صهیونیستی مستقر در این کشورها صادر میشود. نقش لابی صهیونیستی آیپک در سرکوبهای صورتگرفته در دانشگاه کلمبیا و تگزاس موید همین مساله است. ماجرا در اینجا فراتر از نفوذ صهیونیستهاست، زیرا ما با سلطه مستقیم آنها بر ساختار علمی و امنیتی غرب مواجه هستیم.
ریشه ترس و وحشت لابیهای صهیونیستی در غرب از اعتراضات دانشجویی، جنس و ماهیت متفاوت این اعتراضات نسبت به گذشته است. خشم و فریادی که امروز بر سر رژیم کودککش صهیونیستی و درحمایت از مردم غزه در فضاهای دانشگاهی آمریکا و اروپا بهگوش میرسد، منبعث از نوعی اعتراض ساختاری و تمایل به گذار از قواعد و بایستههای مضحکانه و وقیحانه این ساختار است. بهعبارتی گویاتر، جنس اعتراضات صورتگرفته در دانشگاههای غرب، زیربنایی و معطوف به ساختار قدرت در آمریکا و اروپاست. ساختاری که مبانی آن نه براساس نیازهای واقعی شهروندان اروپایی و استقلال واقعی آنها در عرصههای علمی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی، بلکه براساس تامین منافع رژیم اشغالگر قدس بنا نهاده شده است. قطعا این جنبش محدود به واقعهای خاص و معطوف به زمان حال نیست و شاهد استمرار آن به اشکال و عناوین گوناگون خواهیم بود، بنابراین غرب و لابیهای صهیونیستی فعال در آن، با خیزش و جنبشی بیسابقه و عمیق مواجه شدهاند که درنهایت چارهای جز پذیرش شکست و تسلیم دربرابر آن نخواهند داشت.