سیدشایان ابهری، خبرنگار: آنطور که در این سالها دیدهایم، معمولا در هرکدام از مناسبتهای تقویمی کشور، علاوهبر بازار کارگاههای چاپ بنر و کسبوکارهای مرتبط با تبلیغات محیطی، بازار یک دسته دیگر از خادمان این مرز و بوم هم حسابی داغ است؛ مدیران! قضاوت که بهقول معروف فقط کار خداست و ما هم نمیخواهیم بگوییم که کدام دسته سختی بیشتری را تحمل میکنند ولی ازجمله تفاوتهای اساسی این دو گروه زحمتکش، آنکه بهطور مثال اگر جنس نگرانی اهالی صنف چاپ بنر، حولوحوش کیفیت بنر و وضعیت مخزن و پمپ جوهر دستگاه میچرخد، دغدغه مدیران در همان روزی که بنرها قرار است در سرتاسر مجموعه تحت امرشان نصب شود، بیشتر در این فضا است که چطور میشود در سخنرانی و نشست خبری احتمالی، بین مأموریت مجموعه و آن مناسبت تقویمی خاص ارتباط برقرار کرد! حالا در این میان اگر اسم مجموعه تحت مدیریت - مدیر دغدغهمند ربطی مستقیم به مناسبت تقویمی مورد اشاره داشته باشد که دیگر اصطلاحا کمر کار شکسته است و فقط میماند نحوه استخدام کلمات و شیوه جملهسازی در متن سخنرانی! البته غیر از این ممکن است یک زحمت دیگر هم بماند که آن بستگی به سطح دغدغه جناب مدیر مربوطه دارد؛ اینکه رسانهها متن سخنرانی را با چه تیتر، لید و عکسی پوشش خواهند داد!
دیروز، 10 اردیبهشت، «روز ملی خلیجفارس» بود و طبیعتا باتوجه به مقدمهای که بالاتر بهعرض رسید، میشد پیشبینی کرد مجموعههایی که اثر و نشانی از این نماد ملی ایران دارند، نشست خبری برگزار کرده یا موضعگیری داشته باشند. در این میان اگر فارغ از مناسبت تقویمی، پای سوژه دیگری هم وسط باشد که بتواند به بیشتر دیده شدن پیام تبریک، موضعگیری یا حتی وعدههای مدیر مجموعه کمک کند، چرا فرصت را از دست بدهد و این موقعیت را نادیده بگیرد؟ باتوجه به این توضیحات، سخنرانی عالیترین مقام «هلدینگ صنایع پتروشیمی خلیجفارس» که این روزها با خبر خریداری ۸۵ درصد از سهام صدرنشین لیگ در صدر اخبار است، چندان اتفاق غیرمنتظرهای نبود. آنچه توجه ما را به این سخنرانی جلب کرد، محتوای سخنان جناب مدیر و خبری بود که ایشان اعلام کرد و به طرفهالعینی تمام رسانههای هواداری و خبری را پر کرد. خبر اینطور از سوی روابطعمومی شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس تنظیم شده که مدیرعامل این هلدینگ، «با تبریک روز ملی خلیجفارس»، از «تغییر نام استقلال به استقلال خلیجفارس» خبر داده است. در ادامه متن خبر هم اینطور آمده که دکتر علی عسکری با اشاره به اینکه پسوند خلیجفارس نقطه اشتراک تمامی شرکتهای این گروه است، گفته «براساس همین سیاست»، در راستای حفظ وحدت رویه، سیاست حاکمیت شرکتی و همچنین «روز مبارک خلیجفارس»، براساس تصمیم مالکان جدید «تیم محبوب استقلال»، به تیم «استقلال خلیجفارس» تغییر مییابد. طبق این خبر علی عسکری این اقدام را «گامی مهم» برای «اصلاح ساختارهای اقتصادی»، «سودده کردن این باشگاه»، «حرکت استقلال خلیجفارس در تراز جهانی» و «انشاءالله کسب توفیقات در شأن این تیم در عرصههای بینالمللی» عنوان کرده است.
ابتدا پیش از مطرح کردن هر نکتهای نسبت به این جملات جناب علی عسکری بگویم؛ «چه کسی بدش میآید؟» چه کسی بدش میآید تیمی که میلیونها طرفدار دارد سودده باشد؟ با آنکه دقیقا نمیدانیم «حرکت در تراز جهانی» از نظر جناب مدیر به چه معناست، ولی چه کسی بدش میآید این اتفاق رخ دهد؟ جوان ایرانی که بعد از یک روز سخت کاری تا نیمهشب بیدار میماند که نتیجه بازی دو تیم لیگ جزیره یا لالیگا را پیگیری کند و بعد از آنکه اثرش بر امید قهرمانی تیم محبوب خود در همان لیگ را محاسبه کرد، بخوابد که بدش نمیآید کیفیت تیم محبوبش در داخل کشور هم به قول جناب مدیر «در شأن آن تیم» شود؟ اینها را گفتیم که خیال خودمان و جنابان مدیری که این روزها بهواسطه سهام 85 درصدی از آسمان رسیده دو تیم محبوب پایتخت، دائم در صدر اخبار هستند را راحت کنیم که هیچکس از اینکه استقلال و پرسپولیس بهمعنای واقعی کلمه حرفهای شوند و جواز حضور در لیگ نخبگان آسیا را کسب کنند، ناراضی نیست. جوان ایرانی عاشق «ارتش آبی یا سرخ آسیا» که اگر روزی با رویای حضور در نیوکمپ و سانتیاگوبرنابئو بهخواب میرفت و حالا حسرت وضعیت چمن ورزشگاه خانگی فلان تیم عربی را میخورد و کیفیت پخش تلویزیونی لیگ کشورهای حاشیه همین خلیجفارس خودمان برایش به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده، شاید این روزها درباره بهانه دلخوشی ایرانی خود-استقلال یا پرسپولیس- یک نگرانی بزرگ داشته باشد. نگرانی بزرگی که تجربه نشان داده با اینکه ریشهاش در خارج از ورزشگاه و اراده بازیکنان و کادر فنی است اما سایهاش چنان سنگین است که نه بازیکنان، نه کادر فنی و نه هواداران پرشماری که به وعدههای آنچنانی دلخوش بودهاند، نمیتوانند خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند. مسألهای که پیشتر هم مشابهش را در نحوه مدیریت استقلال و پرسپولیس دیدهایم. مدیریتی که «استفاده» از سرمایه اجتماعی این دو تیم برای مطرح شدن مدیر یا مدیران را نهتنها بدون اشکال نمیدانست، بلکه بعدها در هر بزنگاهی، از نقشآفرینی خود در پروژههای بیسرانجام مرتبط با یکی از دو باشگاه بهعنوان سند افتخار یاد میکرد.
این موارد را مرور کردیم که بگوییم چرا باید نگرانی هواداران استقلال و پرسپولیس را بعد از اخبار دیروز به رسمیت شناخت. هواداری که در بازیهای بزرگ با رقیبان آسیایی شعار ثابتش «خلیجفارس ایران؛ استقلال/پرسپولیس قهرمان» بوده، حالا در این یکهفتهای که «هلدینگ خلیجفارس» و «کنسرسیوم بانکی» سهام قابلتوجهی از تیم محبوبش را خریدهاند، حضور پررنگ «اسم مدیران» و سایهای که سابقه و [احتمالا] برنامههای بعدیشان بر سرنوشت این دوتیم انداخته را حس میکند.
مثلا درباره مورد خاص اضافه شدن پسوند «خلیجفارس» به نام «استقلال» که رسانهها دیروز خبرش را بهعنوان یک مژده از قول جناب علی عسکری پوشش دادند، اگر قرار است طبق آنچه که جناب مدیرعامل اشاره کردند، به سودده شدن باشگاه و اصلاح ساختارهای اقتصادی و جلوگیری از تکرار فجایعی مثل «پرونده سانتاکلارا و آبروریزی فیش جعلی» کمک کند، حرفی نیست و چه بهتر که این وعدههای شنیدنی یکی پس از دیگری محقق شود. شاید بتوان گفت نگرانی بخشی از هواداران اتفاقا ریشه در همان «سابقه«ای دارد که بالاتر به آن اشاره شد. قصد نداریم در اینجا از رزومه «عبدالعلی علی عسکری» و «سیدمحمدمهدی احمدی» که این روزها بیشتر از دیگر مدیران مجموعههای سهامدار استقلال و پرسپولیس جلوی دوربین میروند و مصاحبه میکنند و وعده میدهند، بنویسیم. قرار هم نیست تحلیل کنیم که سابقه هریک از این دو مدیر چه ارتباطی به پست مدیریتی فعلیشان دارد. بهدنبال این هم نیستیم که برویم درباره روابط فامیلی این و نسبت خانوادگی آن تحقیق کنیم که کدامشان داماد چه کسی است و برادر دیگریشان با دختر کدام وزیر دولت قبلی وصلت کرده که درحال حاضر متاسفانه یا خوشبختانه نه ما دغدغهاش را داریم و نه با وجود حساسیت سرنوشت این دوباشگاه، اولویت هواداران این موضوعات است.
فارغ از این مسائل، بدون تعارف و رودربایستی، همه میدانیم با وضعیت حال حاضر نظام حزبی ایران و نمونههای تاریخی که در هر برهه دیدهایم، میدانیم هیچ بعید نیست یک شخصیت سیاسی که سالها در منتهیالیه چپ سیاسی فعالیت میکرده، میتواند بهعنوان یک راست ششسیلندر، نماینده جریان رقیب شود. در این میان آنچه بیش از هرچیز من و امثال منی که در کنار علاقه به تحولات فوتبالی لیگ کشور یکی از راههای تامین منافع ملی ایران و به آرامشرسیدن جمع قابل توجهی از اقشار جامعه را در سرمایهگذاری عاقلانه و برنامهریزی عالمانه بر ورزشهای جمعی و پرطرفدار مثل فوتبال میدانیم را نگران میکند، فرسایش همین سرمایه اجتماعی است. سرمایهای که اگر با دستفرمان فعلی برخی مدیران به مواجههاش برویم مثل بسیاری از نمونههای مشابهش در کشور دچار فرسودگی و حتی نابودی خواهد شد. سرمایهای که همه میدانیم اگر با شوآفهای وقت و بیوقت برخی مدیران از دست رفت، دیگر نه با پول بشکههای نفت فلان هلدینگ و نه با داراییهای فلان بانک نمیتوان جبرانش کرد...