محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: سرانجام وعده واگذاری سرخابیها به بخش خصوصی محقق شده و در این بین استقلالیها به هلدینگ خلیجفارس رسیدند. نکته قابل توجه اینکه در این بین توقعاتی ایجاد شده که انگار این انتظار میرود تا سرخابیها یکشبه بدهیهای انباشتهشده قبلی خود را پرداخت کرده، زیرساختها مناسب شده، با بازیکنان بزرگ قرارداد بسته و یکشبه به قله فوتبال آسیا بازگردند. این درحالی است که به نظر نمیرسد حتی اگر این روند و پروسه درست و مناسب هم باشد این اتفاق در کوتاهمدت محقق شود. بر همین اساس و در این خصوص دقایقی با محمد مومنی، عضو سابق هیاتمدیره استقلال و پیشکسوت این باشگاه به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
استقلال بالاخره به بخش خصوصی واگذار شد. بهعنوان مدیری که مدتها در این باشگاه پست مدیریتی داشته، ارزیابیتان از این واگذاری چیست؟
باید قدم نورسیده را به فال نیک بگیریم. در هر صورت استقلال با توجه به بضاعتی که دارد میتواند به هلدینگ خلیجفارس در بحث درآمدزایی خیلی کمک کند. از سوی دیگر این هلدینگ افراد متخصص و زبدهای در این زمینه دارد که میتوانند راهکارهای مالی بسیار مناسبی را برای فوتبال که به نوعی ابراقتصاد به شمار میرود، تنظیم کنند. چون تخصصشان درآمدزایی است، اتاق فکرهایی دارند که میتوانند از مزایای فوتبال بهرهمند شوند و استقلال را در این زمینه خودکفا کنند. مضاف بر اینکه در بخش ساختارسازی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه فوتبال از طریق آکادمیهای تخصصی و یک تیم حرفهای در تمامی زمینهها، این هلدینگ میتواند طراحی لازم را داشته باشد. به هر جهت زمانی که باشگاهی حرفهای تشکیل شده و بتواند تمامی رشتهها را در بر بگیرد حتما از لحاظ فرهنگی این امر میتواند روی بستر فوتبال در جامعه اثربخشی بیشتری داشته باشد. زمانی که جامعه هدف شما تعداد بیشتری از مردم جامعه باشند، مطمئنا این ارزشها بیشتر رشد و توسعه پیدا میکند و این خودش میتواند یک توسعه رو به جلو برای ورزش و فرهنگ کشورمان به شمار برود.
برخی اعتقاد دارند با این اتفاق، استقلالیها خیلی زود دوباره به قله فوتبال آسیا میرسند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
این پروسه زمانبر است. شاید استقلال از لحاظ مالی رشد و توسعه پیدا کند اما بازیکنسازی از طریق آکادمی این باشگاه همچنان باید در دستور کار قرار بگیرد تا این ستارهها در بستر لیگ بتوانند پرورش پیدا کنند. البته استعدادیابی این نیست که بازیکن را فقط در آکادمی خودمان رشد و توسعه بدهیم بلکه استقلال میتواند از ظرفیت باشگاههای دیگر هم استفاده کرده و از طریق آنها به درآمدزایی برسد. این هم میشود یک نوع استعدادیابی. نگاهمان نباید فقط به آکادمی باشد بلکه باید به چرخه لیگ باشد تا استقلال بتواند از این ظرفیت برونمرزی خود از طریق سایر تیمها استفاده کرده و بهره لازم را ببرد. امروز بسیاری از تیمها به جز استقلال و پرسپولیس در حال انجام این کار هستند. پس نگاه ما باید یک نگاه آیندهمحور برای توسعه فوتبال، برای زیرساختها و از همه مهمتر برای استعدادیابی و آموزش باشد تا وقتی سایر تیمها در سطح لیگ این کار را انجام میدهند، استقلال هم در این بخش بتواند مثمرثمر واقع شود. از سوی دیگر انتقال بازیکنان مطرح کشورهای دیگر هم میتواند به پروسه تقویت فوتبال داخلیمان کمک کند. در هر صورت آنها از یک فرهنگ و با یک نگاه دیگری میآیند و این تغییر به نظر من میتواند باعث رشد فوتبال ایران و استقلال شود. با جمله این اتفاقات است که میتوانیم به صورت واقعی به مرز حرفهای شدن نزدیک و نزدیکتر شویم. به این ترتیب از حواشی دور شده و به متن نزدیک میشویم. این اتفاقات باعث میشود فوتبال حرفهای در مقابل حرفههای دیگر قد علم کرده و بهعنوان یک حرفه پولساز خود را مطرح کند. در این بین میتوانیم بسترهای آموزشی بزرگی را در دانشگاههایمان ایجاد کنیم و این مساله به خودی خود حتی باعث میشود شغل بیشتری هم در جامعه ایجاد شود. از هر نگاه و هر منظری بخواهیم به فوتبال نگاه کنیم، فوتبال این توانایی را دارد که شغل ایجاد کند تا دیگران با عشق و علاقه در این مشاغل کار کنند و برای کسانی که فاقد شغل هستند هم درآمدزایی میشود. مطمئنا افرادی که در هلدینگ خلیجفارس هستند در این زمینه افراد متخصصی به شمار رفته و میتوانند به مدیرعاملی که در آینده به مسند کار خواهد آمد کمک کنند تا با تلفیقی از فوتبال و تجربه استقلال را صاحب درآمدزایی شگرفی کند.
سال اول حضورتان در استقلال چه گذشت که این تیم قهرمان شد اما در فصل بعدی چیزی جز بدهی، بیپولی و ناکامی به بار نیامد؟
با وجود پول زیادی که آمد اما بدهیهای زیادی هم داشتیم. بدهیهای زیادی از سالهای قبل جمع شده بود و ما شاهد یک انباشت بدهی از گذشته بودیم که طلبکاران با سودش آن را از استقلال طلب کرده بودند. در آن زمان هم با وجود آنکه پول زیادی وارد باشگاه شد، این پول صرف تسویه با این افراد و بخش دیگری هم صرف قرارداد بازیکنان شد. زمانی که شما درآمد پایدار نداشته باشید و پول در جریان نباشد، پول راکد همیشه صرف هزینههای مختلف باشگاه میشود. اگرچه در آن سال باشگاه درآمدهای زیادی کسب کرد اما درآمدها طوری بود که نمیتوانست جوابگوی قرارداد بازیکنان و فوتبالمان باشد. به فوتبالمان به قدری هزینه تحمیل شده بود که استقلال نمیتوانست خود را از آن جدا کند و باید براساس خواستههای هوادار که قهرمانی بود، پیش میرفتیم و هزینه میکردیم. اگر این اتفاق نمیافتاد با همه هزینههایی که شده بود درنهایت با نارضایتی هوادار مواجه میشدیم. سال بعد قهرمان نشدیم چون درآمد پایداری وجود نداشت. این درآمد پایدار باعث میشود که آب رفته به جوی بازگشته و زندگی ادامه داشته باشد تا بتواند استقلال به خواستهها و اهداف بزرگش برسد، در غیر این صورت وقتی این درآمدها مستمر نباشد هلدینگ خلیجفارس هم نمیتواند کاری کند.
امسال درنهایت چه اتفاقی برای استقلال خواهد افتاد؟
دعوای مدیران تا زمانی که در نتایج و شاکله تیم تاثیر منفی نگذارد، از نظر من خیلی ایرادی ندارد اما وقتی اهداف و شاکله تیم را هدف قرار داده و حمیت و وحدت تیم را خدشهدار کند، اینجا کار اشکال پیدا کرده و این کار از کجسلیقگی نشات میگیرد. اما در استقلال باید این قضیه حل شود، زیرا اگر قرار است در خانواده استقلال همدلی ایجاد شود باید این کار طوری رقم بخورد که به جامعه هواداری هم سرایت کند. در هر صورت سرمایه واقعی باشگاه، هواداران هستند و ما از آنها بهرهمند میشویم. این اتحاد و همدلی باعث پیشرفت انگیزشی هوادار میشود. استقلال برای نتیجهگیری نیاز به اتحاد و همدلی دارد تا نتیجه کامل را بگیرد، نه اینکه به خاطر رو کمکنی وارد دعوا شوند. استقلال این ظرفیت را دارد که با همدلی و وحدت با توجه به فوتبال زیبایی که ارائه میدهد نتایج بهتری را کسب کند. اگر دوستان و افراد مسندنشین وفاق و اتحاد را به وجود بیاورند، وضعیت درست میشود؛ هرچند با این تضاد فکری یکمقدار رسیدن به این هدف سخت است. در هر صورت همه منتظرند هر لحظه اتفاقی بیفتد تا یکی یقه آن یکی را بگیرد.