به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آنچه میخوانید سلسله مباحث دکتر علیاکبر ولایتی و جمعی از کارشناسان در مجموعه برنامههای «ایران» در سیمای جمهوری اسلامی ایران در موضوع تبیین مفهوم «ایران و هویت ایرانی» است که در ستون ثابت «درباره ایران» بهصورت پاورقی در روزنامه «فرهیختگان» منتشر میشود.
از این ره، معروف بود به اینکه دانشمند «علوم اوایل» است. علوم اوایل علومی بودند که از ایرانباستان، یونانیان قدیم یا دانشمندان بینالنهرین، هند باستان و... بازماندهاند؛ یعنی همانهایی که در قرون اولیه بهکارگیری خط، متون علمی تولید میکردند. رازی در 200 نقطه از کتاب الحاوی با تعبیر «قال الخوز» از مکتب خوزیها در پزشکی نقل قول میکند.(۱)
خوزیها همین خوزستانیها هستند. دانش پزشکی عیلامیهای باستان در جندیشاپور بازمانده بود. در زمان رازی، جندیشاپور هنوز برپا بود؛ مرکز علمی بزرگی که کانون علم بود. این مرکز علمی از یکسو با بینالنهرین اتصال داشت و از سوی دیگر وارث تمدن بزرگ عیلامی بود. از سویی هم، مراکز حکومتی هخامنشی و ساسانی در نزدیکی آن استقرار داشت. در دوران ساسانی، بنا به فرمان شاپور اول (حکومت: 272 - 241م) والرین(۲) (حکومت: 260 - 253م)، امپراتور شکستخورده روم و عساکرش که اسیر شده بودند جندیشاپور را عمران و بازسازی کردند.(۳) جندیشاپور در زبان فارسی میانه، به معنای شهری است بهتر از انطاکیه که شاپور ساخته است. [ترکیب فارسی میانه: وه (بهتر از) + اَندیو (انطاکیه) + شاپور]
انطاکیه که در کنار دریای روم واقع بود و در آن زمان، به آبادی، علم، و معرفت شهره بود.(۴) در سوره مبارکه «یس»، خداوند میفرماید: «وَاضْربْ لَهم مَثَلا أَصْحَابَ الْقَرْیة إذْ جَاءها الْمُرْسَلُونَ إذْ أَرْسَلْنَا إلَیهمُ اثْنَین فَکذَبُوهمَا فَعَزَزْنَا بثَالثٍ فَقَالُوا إنَا إلَیکم مُرْسَلُونَ: داستان مردم آن قریه را برایشان بیاور، آنگاه که رسولان بدانجا آمدند، نخست دو تن را به نزدشان فرستادیم و تکذیبشان کردند، پس با سومی نیروشان دادیم و گفتند ما را برای هدایت شما فرستادهاند.» (یس: 14 و 15)
در برخی تفاسیر آمده است که این قریه همان انطاکیه است؛ یعنی از دید برخی مفسران، انطاکیه محل نزول وحی است. اگر به این مقام هم قائل نباشیم، بالاخره انطاکیه از دیرباز به اینکه شهر علم، فرهنگ و... است معروف بوده است. از این جهت است که شاپور به امپراتور و اسرای رومی میگوید شهری بسازید بهتر از انطاکیه. جندیشاپور را بهتر از انطاکیه میسازند و در آن، علوم یونانی توسط نسطوریها،(۵) علوم هندی توسط دانشمندان هندی و دیگر علوم تدریس میشده است. ملاحظه کنید باب اول کتاب کلیله و دمنه باب برزویه طبیب است. برزویه طبیب یکی از روسای جندیشاپور بود؛ کسی که از سوی بزرگمهر به هند میرود و از هند، تحفههایی به سوغات میآورد که بعضی عبارتند از: تعدادی از اساتید پزشکی هند که برای جندی شاپور میآورد، بازی شطرنج و کتاب کلیله و دمنه. پس علوم هندی، یونانی و ایران پیش از اسلام جملگی در مکتب خوز جندیشاپور جمع است. معلوم است که رازی در زمان تالیف کتابهای خود، کتابهای تالیفشده به دست این دانشمندان را مطالعه کرده است که میگوید: «قال الخوز...». از سوی دیگر، رازی به واسطه کتاب فردوسالحکمه علی بن ربن طبری، با علوم هندی آشنا بوده است، زیرا بخش بود مهمی از فردوسالحکمه از هندی ترجمه شده است. اینکه او را به واسطه این کتاب، شاگرد علی بن ربن طبری میدانند معلوم است که بخش مهمی از علوم هندی را از آنجا دارد؛ یعنی مطالعه کرده و از آن مطلع است.
(ادامه دارد)
پینوشت
۱ - دکتر محسن ناصری در کتاب خوز و خوزی در مکتب پزشکی ایران (ص 196) مینویسد: «با توجه به استقصای کامل این مطالعه [= مطالعه وی در تالیف کتاب خود] و بیاناتی مانند «الخوز قاطبه» (رازی، محمد بن زکریا، الحاوی فیالطب، حیدرآباد دکن، دائرهالمعارف عثمانیه، 1955، ج 9، ص 26، ج 19، ص 259، ج 21، ص 70؛ «اجتعمت الخوز علی» (همان، ج 9، ص 145) و «قالت الخوز قاطبه» (همان، ج 21، ص 45) و همچنین بررسی لغوی خوز و سابقه تاریخی آن، به احتمال قوی، خوزیان اطبای مکتب جندیشاپور یا گروهی از آنها هستند که مطالب خود را به صورت دستهجمعی در کتابهای خود بیان کردهاند.»
۲ - پوبلیوس لیسینیوس والریانوس آگوستوس Publius Licinius Valerianus Augustus
۳ - الگود، سیریل لوید، تاریخ پزشکی ایران، ترجمه محسن جاویدان، تهران، اقبال، 1352، ص 66.
۴ - سلوکیان چهار شهر مهم ساختند: انطاکیه، سلوکیپیری، لائودیسه، و آپامه. از آن میان، آنتیوخیا یا انطاکیه از اهمیت بیشتری برخوردار بود و دیری نگذشت که در شمار بزرگترین مراکز تجار یو اقتصادی جهان باستان قرار گرفت. سکنه اولیه این شهر را، که شمار ایشان را 5300 تن نوشتهاند، از شهر آنتگونیا، در کنار رود اورونت، به آنا کوچاندند. (خدادادیان، اردشیر، سلوکیان، تهران، بهدید، 1378، ص 99)
۵ - نسطوریویس Nestorius (حدود 439م)، بطریق قسطنطنیه، با اعلام برائت از عقیده تثلیث، اعتقاد به خدای یگانه را بهعنوان باور اصیل مسیحی اعلام کرد. پیروان وی را نسطوریان نامیدهاند. (نجمآیادی، محمود، تاریخ طب در ایران، تهران، دانشگاه تهران، 1370، ج 2، ص 42؛ اخوان اقدم، 1390 - ب، ص 586)
کلیسای مسیحی ایران عهد ساسانی تعالیم نسطوریویس را پذیرفت و حکم محکومان وی را که از سوی دیگر مسیحیان مطرح شده بود رد کرد. (رنان، کالین. ا، تاریخ علم کمبریج، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مرکز، 1366، ص 284)