تاریخ : ۰۲:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۶
کد خبر : 17440
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

اینکه یک عده‌ می‌گویند پیشکسوتان دوبله مانع فعالیت جوانانند کذب است/ برخی فقط رنگ‌و‌لعاب ظاهری دوبله را می‌بینند و از مصائب آن بی‌خبرند/ مسئولان برای دوبله وقت نمی‌گذارند

منوچهر والی‌زاده دوبلور و گوینده پیشکسوت در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

اینکه یک عده‌ می‌گویند پیشکسوتان دوبله مانع فعالیت جوانانند کذب است/ برخی فقط رنگ‌و‌لعاب ظاهری دوبله را می‌بینند و از مصائب آن بی‌خبرند/ مسئولان برای دوبله وقت نمی‌گذارند

به نظرم مسئولان برای دوبله وقت نمی‌گذارند و آن را حمایت نمی‌کنند چون اصلا با مشقت‌های این عرصه آشنا نیستند. در نهایت دستمزد اهالی دوبله هم هیچ‌گاه به دلیل نبود شناخت کافی مسئولان زیاد نمی‌شود.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بی‌ادعا و اخلاق‌مدار است و به همان نسبت فروتن و مردمی؛ شاید همین مولفه‌هاست که باعث شده او مصداق بارز جمله «تنها صداست که می‌ماند» باشد. منوچهر والی‌زاده هنرمندی است که فعالیتش در دوبله حالا به نیم قرن بیشتر هم آن طرف‌تر رفته است. او در این سال‌ها صداپیشگی بازیگران سرشناس بسیاری را به عهده داشته و مردم با صدای او خاطره دارند. هرچند او پیش از آنکه به شکل جدی وارد دوبله شود، فعالیت در عرصه‌هایی چون تئاتر و سینما را نیز در جایگاه بازیگری تجربه کرده ولی در نهایت تصمیم گرفته هم و غم فعالیتش را بر دوبله و گویندگی متمرکز کند. صدایش فارغ از فیلم‌هایی که دوبله کرده، هنوز هم هر صبح از رادیو پیام گوش‌نواز است. وقتی پای صحبتش می‌نشنیم درددل‌هایش از دوبله و مصائب آن بسیار است ولی با این حال عشق به مردم را مهم‌ترین عاملی می‌داند که او را تا امروز با وجود تمام فراز و نشیب‌های این حیطه او را  سراپا نگاه داشته است. با او درباره شرایط فعلی دوبله و تفاوت آن با دوره‌های گذشته به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

 مساله‌ای که درباره دوبله در دهه‌های گذشته مطرح است اینکه در آن دهه‌ها سینمای جهان از رونق زیادی برخوردار بود. برآیند این رونق را هم می‌توان در انبوهی از فیلم‌های درخشان و کلاسیک آمریکا و اروپا که به ایران برای دوبله می‌آمد دانست. در این باره بگویید؟

درست است. مساله‌ای که درباره سینمای دهه‌های گذشته وجود دارد این است که در آن سال‌ها فیلم‌هایی از کشورهای آمریکایی و اروپایی به ایران وارد می‌شد و ما همزمان با اکران این فیلم‌ها در کشورهای دیگر به دوبله آنها می‌پرداختیم. اولین فیلم 70 میلی‌متری‌ای که وارد  ایران شد «دوازده مرد خبیث» یا «این گروه خشن» نام داشت. خاطرم هست کمپانی تولید‌کننده این فیلم، آن را برای دوبله به ایران فرستاد. از آنجایی که کمپانی با صدای دوبلورها در ایران آشنا بود، نقش‌های فیلم را خودش بین دوبلورها در آن زمان تقسیم می‌کرد که مثلا چه کسی به جای ویلیام هولدن یا گریگوری پک یا دیگر بازیگران سرشناس آن فیلم حرف بزند. صرف‌نظر از آثار سینمای هالیوود آن زمان، سینمای ایتالیا از رونق زیادی در ایران و جهان برخوردار بود و بسیاری از فیلم‌هایی که از این کشور به ایران آمد وقتی دوبله و در سینماها اکران شد توانست با اقبال گسترده از سوی مخاطبان آن زمان مواجه شود. حالا که صحبت به این جا رسید باید به این نکته اشاره کنم که در آن سال‌ها دوبلورهایی چون چنگیز جلیلوند و منوچهر اسماعیلی صداهایی بودند که توانستند در این فیلم‌ها بدرخشند. من تقریبا یک سال بعد از این دو هنرمند به دوبله وارد شدم، به خصوص منوچهر اسماعیلی که به خاطر استعداد ذاتی‌ای که داشت و بسیار خوش صدا بود خیلی زود توانست با صحبت کردن به جای بازیگران ایتالیایی و آمریکایی رونق زیادی در دوبله ایجاد کند یا همین‌طور دوبلورهای دیگری که به واسطه صدای آنها، بازیگران خارجی به مخاطبان ایرانی شناخته شدند.

 مثل صدای خسرو خسرو‌شاهی در نقش آلن دلون؟

دقیقا، یا صداپیشگان دیگری که به معنی واقعی توانستند در آن دهه‌ها با صداهای زیبایی که داشتند تحولات گسترده‌ای را در دوبله ایجاد کنند. خاطره‌ای که در این ارتباط دارم این است که یک بار ویلیام هولدن به ایران آمد و وقتی متوجه شد منوچهر اسماعیلی دوبلور صدای اوست به این مساله اشاره کرد که هیچ وقت فکر نمی‌کردم اینقدر خوب بتوانم فارسی حرف بزنم! البته ناگفته نماند در آن زمان در دوبله مولفه‌هایی چون سینک زدن و سایر ویژگی‌ها خیلی خوب رعایت می‌شد؛ همه چیز سر جای خودش بود. اینها چیزهایی بود که در دوبله آن زمان وجود داشت و باعث می‌شد کارهایی که در واحد دوبله صورت می‌گیرد نتیجه درخشانی داشته باشد. البته معتقدم اگر دوبله توانسته در آن دهه به خوبی بدرخشد و به قول شما رونق پیدا کند به این خاطر بوده که در آن زمان جمعیت تهران دو‌ونیم میلیون بوده است و از این میان 500،400 نفر جوان بودند. بنابراین از بین این جمعیت، گروهی از جوانان مستعد و خوش‌صدا از دوبله نضج ‌گرفتند و خیلی زود توانستند متمایز شوند. امروز 16 میلیون جمعیت در تهران داریم که از  این میان 10 میلیون نفر آنها را جوانان تشکیل می‌دهند که خدا حفظ‌شان کند. می‌خواهم بگویم امروز متقاضی برای کار در دوبله زیاد است و به همان نسبت فرصت شغلی در این حیطه کم؛ همین شرایط فعالیت در دوبله را مشکل می‌کند.

 ضمن اینکه شرایط سینمای امروز با گذشته هم تفاوت‌های زیادی کرده است.

همین‌طور است. همه اینها باعث شده روند دوبله در سینما نیز دستخوش تغییراتی شود. به خصوص اینکه پیش از دهه60 یعنی در اوایل انقلاب، مدتی کار دوبله تعطیل شد، حالا ماجرا چه بود؟ قضیه از این قرار بود که بعد از انقلاب، گروهی از ما به دلیل پایین بودن دستمزدمان در دوبله اعتراض کردیم و دست به اعتصاب زدیم که‌ تا زمانی که شرایط از این منظر مساعد نشود و حقوق‌مان اضافه نشود سر کار نمی‌رویم. طبعا صاحبان استودیوها و دست‌اندرکاران دوبله نمی‌توانستند به خاطر اعتصاب جمعی دوبلورها، کار را متوقف کنند. این‌گونه شد که آنها از تعدادی بازیگران تئاتر برای کار در دوبله دعوت کردند و مسئولیتی را که ما پیش از این در دوبله داشتیم به آنها دادند. این گروه وقتی روی کار آمدند نزدیک به 100 فیلم را در آن زمان  دوبله کردند، در نتیجه ما بیکار شدیم و در خانه نشستیم.

 مثل چه کسانی؟

هنرمندانی مثل زنده‌یاد خسرو شکیبایی، اکبر زنجان‌پور، اکبر به‌نژاد و... که به دعوت صاحبان فیلم و استودیوها به دوبله آمدند و در مقطعی در این وادی فعالیت کردند. تا اینکه بالاخره با افزایش دستمزد ما موافقت شد و وقتی 50 درصد به مبلغی که می‌گرفتیم اضافه کردند، ما به دوبله برگشتیم و آن عده دوباره به تئاتر بازگشتند.

 به نظرم در دهه 60 یک‌بار دیگر دوبله به قول شما بعد از افت‌و‌خیزی که دچارش شده بود اوج گرفت؛ یعنی همزمان با ورود ویدئو؟

 درست است. در آن دهه که مدتی کار دوبله تعطیل بود، ویدئو شکل گرفت و دوبله دوباره رونقی تازه یافت. در تلویزیون آن زمان هنوز فیلم‌های 16 میلی‌متری باب بود، ولی وقتی ویدئو به وجود آمد، دوبله این فیلم‌ها هم شرایط دیگری به خود گرفت؛ یعنی به‌تبع ورود ویدئو، ویدئو کلوپ‌ها شکل گرفتند و فعالیت در عرصه دوبله پررنگ‌تر از همیشه شد. در آن دهه هنوز دروازه دوبله روی فیلم‌‌های برجسته جهان باز بود، ما این فیلم‌ها را دوبله می‌کردیم و می‌دانستیم حالا به یمن ورود ویدئو و مراکز اجاره دادن فیلم، این آثار به دست مخاطبان خود می‌رسد. ولی به طور کلی مشکلات در دوبله زیاد است، درعین اینکه وقتی افراد به خصوص جوانان از دور به این حیطه نگاه می‌کنند فقط رنگ و لعاب ظاهری آن را می‌بینند و نمی‌دانند این وادی چه مصائبی دارد.

 برای آنکه از بحث قبلی دور نشویم یک سوال در ارتباط با فیلم‌های خارجی در آن دهه داشتم و آن اینکه برخی که دوبلورها در حال حاضر به این مساله اشاره می‌کنند که به دلیل افت تولیدات خوب در سینمای جهان و به تبع آن فراهم نبودن شرایط نمایش آن در ایران ناچارند به کارهای مستند روی بیاورند. درباره شما شرایط اینطور بود که در سال‌های اخیر دست‌کم در 15،10‌ سال گذشته بیشتر به دوبله سریال‌های کره‌ای و چینی پرداختید. این فعالیت از سر ناچاری و فقر فیلم‌های خوب برای دوبله بوده است؟

نمی‌توانم بگویم از سر ناچاری بوده، چون واقعا نبوده است. ورود فیلم‌های کره‌ای اتفاقی بود که در مقطعی از کشور ما در حیطه دوبله رخ داد. درعین حال درباره آن دسته از دوبلورهایی که  می‌گویند به دلیل نبود شرایط مناسب برای دوبله به گویندگی در کارهای مستند پرداخته‌اند باید بگویم این افراد اساسا جنس صدایشان مناسب دوبله آثار مستند است؛ یعنی به این سمت می‌روند چون صدایشان برای این حیطه خوب است، به خصوص مستندهای صنعتی که معمولا گویندگی‌اش به عهده یک نفر است و کارش به مراتب آسان‌تر از دوبله فیلم‌های سینمایی است. من در این سال‌ها حرف و حدیث‌هایی از زبان هنرمندان دوبلور از این دست زیاد شنیده‌ام. به عنوان مثال دوبلوری را دیده‌ام که خودش را در جمع، دوبلوری درجه یک توصیف کرده است، درحالی که معتقدم این عنوانی است که مردم باید به آدم بدهند نه اینکه خود فرد درباره خودش چنین اظهار‌نظری کند. دربار شرایط دوبله و ورود فیلم‌های کره‌ای هم که پرسیدید باید بگویم توجه داشته باشید از دهه 60 دوبله با مشکلات زیادی مواجه شد. یکی از آنها مساله ممیزی فیلم‌هایی بود که برای دوبله به واحد دوبلاژ می‌آمد. به عنوان مثال وقتی فیلم 16 میلی‌متری می‌آمد، دست‌اندرکاران ممیزی در سیما می‌نشستند و فریم به فریم آن فیلم را که زنان در آنها بازی کرده بودند سیاه می‌کردند. مخاطب فیلم را از تلویزیون می‌دید که بازیگر مرد دارد خطاب به بازیگر زن دیالوگ می‌گوید ولی تصویر بازیگر زن در فیلم سیاه بود و فقط صدایش پخش می‌شد. همه این مسائل باعث بروز ضعف‌هایی در دوبله شد و روند فعالیت در دوبله را تاحدودی تغییر داد. اگرچه در دهه‌های بعد مدیرانی به تلویزیون آمدند که تلاش کردند ممیزی به این شدت را نسبت به فیلم‌ها کمرنگ کنند. به همین خاطر بود که در دهه 70 بار دیگر دوبله سرپا ایستاد و به نوعی فعالیت درخشان دوبلورها یک بار دیگر در این دوران شروع شد. البته در آن دهه هم مسائلی به وجود آمد؛ دودستگی‌هایی شکل گرفته بود. یک عده می‌خواستند دوبلورهای جوان را به میدان بیاورند و قدیمی‌ها را به نوعی از این حیطه خارج کنند، ولی هر چه کردند نتوانستند. دست آخر به این نتیجه رسیدند آن دسته از جوانانی که می‌خواهند وارد دوبله شوند موفق نمی‌شوند مگر این‌که در کنار قدیمی‌ترها به تجربه‌اندوزی بپردازند. به خصوص اینکه کار ما اساسا تئوری نیست و فقط متکی به مشق کردن، ممارست و تجربه است. از سوی دیگر در آن دهه به دلیل تحریم‌ها و مناسبات سیاسی، ورود فیلم‌های آمریکایی به ایران قدغن شده بود، بنابراین در روی تولیدات کشورهای دیگر مثل چین و کره و ژاپن گشوده شد.

 انصافا هم در برهه‌ای از زمان سریال‌های پرکششی از این کشورها به ایران آمد. فکر می‌کنم «سال‌های دور از خانه» شروع آن بود و «یانگوم»، «جواهری در قصر»، «افسانه دونگ ئی»، «امپراتور بادها» و... ادامه دهنده این مسیر به شمار می‌رفتند؟

خودم هم بر این باورم در سریال‌هایی که شما اشاره کردید به عنوان دوبلور حضور یافتم کارهای خوبی بودند و از همه مهم‌تر اینکه مردم توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند. البته سریال‌های چینی زیاد جذاب نیستند ولی کره‌ای‌ها به ساخت آثار جذاب‌تری پرداختند.

 امروز نگاه صداوسیما به دوبله چطور است؟

راضی‌کننده نیست، ضمن اینکه تاسفم این است وقتی از 24ساعت، 20 ساعت برنامه تلویزیون می‌تواند به فیلم و سریال اختصاص یابد چرا دست‌اندرکاران، ارزشی برای دوبله قائل نیستند. کما اینکه در این وادی همیشه با یک جور بی‌برنامگی هم مواجه بوده‌ایم. به عنوان مثال در طول یک سال شاید تعداد فیلم‌هایی که به واحد دوبلاژ برسد اندک باشد، ولی یکدفعه می‌بینید شب عید یک عالمه فیلم در واحد می‌ریزند که کسی فرصت سر خاراندن هم ندارد، درحالی که همیشه فکر می‌کنم این فیلم‌ها را می‌توانستند زودتر مثلا سه ماه پیش از عید برای دوبله سفارش بدهند تا این تراکم و فشردگی به وجود نیاید. در این سال‌ها مسئولی که دلش واقعا به حال دوبله این مملکت بسوزد کم دیدم. اما یکی از آنها آقای کدخدازاده بود که از رادیو آمده بود و به این وادی اشراف داشت ولی زود بازنشسته شد. دوسال هم به خاطر اصرار هنرمندان دوبله در این وادی ماند و بعد رفت.  به طور کلی درد دل‌ها زیاد است.

 به نظر شما ورود رسانه‌های مدرن توانسته در دوبله و روند آن تاثیر داشته باشد؟

به هرحال شرایط تغییر کرده و ما هم این را قبول کرده‌ایم، صرف‌نظر از تلویزیون که اشاره می‌کنید امروز فیلم‌ها از پرده نقره‌ای سینما و تلویزیون داخل موبایل‌ها و آی‌پدها رفته است، این مساله برای خود من که کارم را با دوبله فیلم‌های 35میلی‌متری و آپارات شروع کردم ناراحت‌کننده است. از اینها گذشته متاسف می‌شوم که تعداد مخاطبان تلویزیون به نسبت قبل افت کرده است. وقتی در تاکسی می‌نشینم می‌بینم مردم امروز در موبایل‌های خودشان فیلم می‌بینند، به خودم می‌گویم آن پرده بزرگ سینما داخل این صفحه‌های کوچک آمده است، ضمن اینکه صدای ما در قالب پرده سینما و صفحه تلویزیون بوده که جلوه بیشتری به فیلم می‌داده ولی این جلوه و ابهت امروز در موبایل‌ها نیست؛ البته چندان که اشاره کردم بروز این مسائل به نوعی اقتضای زمان  و اجتناب‌ناپذیر است.

 خود شما به عنوان هنرمند پیشکسوتی که سال‌های جوانی خود را در اتاق‌های تاریک دوبله صرف خدمت به این عرصه کرده‌اید چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید تا تلویزیون از رهگذر این پیشنهادات بار دیگر به فکر جذب مخاطبان خود باشد و جذابیت‌های بصری و تصویری در قالب‌های مختلف فیلم و سریال دوباره صورت بگیرد؟

متاسفانه نگاهی به صحبت‌ها و توصیه‌های من و امثال من نمی‌شود. به شخصه همیشه درقالب گفت‌وگوهایی از این دست از مسئولان خواهش کرده‌ام یک نگاه کوچک به واحد دوبلاژ بیندازند یا یک خسته نباشید به بچه‌های این واحد بگویند. وقتی صبح‌های جمعه به تلویزیون می‌روم می‌بینم جز واحد دوبلاژ‌، بخش‌های دیگر تعطیل هستند. به طور کلی نگاه مسئولان نسبت به دوبله آن‌طور که باید نیست، شاید هم دغدغه‌ای نسبت به این وادی وجود ندارد. ولی با این حال همیشه دلم برای دوبله می‌سوزد. به نظرم مسئولان برای دوبله وقت نمی‌گذارند و آن را حمایت نمی‌کنند چون اصلا با مشقت‌های این عرصه آشنا نیستند. در نهایت دستمزد اهالی دوبله هم هیچ‌گاه به دلیل نبود شناخت کافی مسئولان زیاد نمی‌شود.

 یکی از مشکلاتی که در حال‌حاضر دوبله را نشانه گرفته مساله بروز  تولیدات سینمایی در شبکه نمایش خانگی است. خود شما چقدر با این روند موافقید؟

البته من آن را مشکل نمی‌دانم، خود من و امثال من هم در فیلم‌های شبکه نمایش خانگی حرف زده‌ایم و مشکلی با این تولیدات نداریم؛ چون به هر حال من استخدام تلویزیون که نیستم و اگر در مقاطعی ببینم دستمزدم کمتر از حد معمول می شود به سمت دوبله این فیلم‌ها می‌روم و ترجیح می‌دهم در این وادی کار دوبله کنم. اگرچه وقتی به کارنامه کاری‌ام نگاه می‌کنم می‌بینم بحق خانه دوم من تلویزیون است. من به تلویزیون با وجود تمام مشکلاتش هنوز  که هنوز است اعتماد دارم. به رادیو هم همین‌طور. با وجود آنکه دستمزدها در رادیو به مراتب پایین‌تر از تلویزیون است ولی هر روز صبح با عشق در رادیو پیام حرف می‌زنم و اگر در این سال‌ها گویندگی در رادیو پیام را ادامه داده‌ام فقط و فقط به خاطر عشق  به مردم است نه چیز دیگری. این است که تلویزیون خانه من است. من در تلویزیون بزرگ شده‌ام؛ شناخته شدم، جان گرفتم. درست است که من هم شاید گله‌های زیادی از تلویزیون داشته باشم، ولی در نهایت دلبستگی اول و آخر من رادیو و تلویزیون بوده و هست. برای همین است که تا خانم زهره شکوفنده به عنوان مدیر دوبلاژ به من زنگ می‌زند و از من برای دوبله و صداپیشگی در یک سریال کره‌ای دعوت می‌کند با کمال میل به تلویزیون می‌روم.

نه تنها من و امثال من که حتی دوبلورهای جوان هم که تازه در ابتدای این مسیر هستند از طریق تلویزیون کار خود را شروع می‌کنند. مثل مسابقاتی چون «جادوی صدا» که به نوعی به ورود دوبلورهای جوان کمک کرده و خود من هم چندین دوره از داوران این برنامه بوده‌ام.

 حالا  که صحبت از صداهای جدید در دوبله و تلویزیون شد برخی به این مساله اشاره می‌کنند در عرصه دوبله هم مانند دیگر حیطه‌های هنری مافیا وجود دارد.

 مافیا در دوبله نیست؛ در خارج از محیط دوبله شکل گرفته است. به عنوان مثال می‌بینیم طرف در خانه‌اش نشسته و دارد فیلم دوبله می‌کند.

 منظورم این است که برخی معتقدند در حیطه کنونی دوبله فقط چند صداپیشه با سابقه هستند که نمی‌خواهند مجال برای فعالیت و رشد و جهش تازه‌کارها فراهم شود؟

این‌طور نیست و از طرف من در این گفت‌وگو بنویسید هرکسی که چنین نظری دارد بی‌جا کرده این‌طور می‌گوید. مگر می‌شود جلوی هنرمندی که هم پشتکار و هم صدای خوبی  دارد را در دوبله بگیرند؟ اتفاقا این گروه که به این شایعات دامن می‌زنند جلوی کار من و پیشکسوتان دیگر را گرفته‌اند، چرا که می‌بینیم باندهایی تشکیل شده، کارهای زیرزمینی در حیطه دوبله صورت می‌گیرد که خروجی بی‌کیفیت و ضعیفی دارد. در حالی که من و امثال من که در واحد دوبلاژ کار می‌کنیم 50 سال در این عرصه سابقه کار داریم، به قول شما عمر و جوانی‌مان در اتاق‌های تاریک دوبله صرف شده، سال‌ها با دستمزد کم کار کرده‌ایم و صدایمان هم درنیامده است. شنیدن این حرف‌ها واقعا آدم را آزرده خاطر می‌کند. البته از این حرف‌ها کم نشنیده‌ایم،کما این‌که وقتی بچه‌های دهه شصتی کارشان را در دوبله شروع کردند گفتند از پیش به ما گفته بودند حواس‌تان به کار با پیشکسوتان باشد. اینها خوش‌گذرانند، معتادند و... بعد وقتی همین جوانان دهه شصتی در کنار ما کار کردند نسبت به چنین شایعاتی ابراز تاسف کردند، چرا که دیدند ما نه‌تنها حب و بغضی نسبت به ورود جوانان نداریم که با جان و دل آنها را راهنمایی هم می‌کنیم.

اینها انگ‌هایی است که به هر حال در کار هنر به فرد می‌زنند، مشکلی هم نیست، چون در نهایت سره از ناسره مشخص می‌شود. شایعاتی از این دست از سوی افرادی گفته می‌شود که استعداد این کار را ندارند و می‌خواهند یک شبه ره صدساله را هم بروند.

نمی‌شود من عاشق شغل خبرنگاری باشم ولی استعداد و مولفه‌های این شغل را نداشته باشم، بعد بنشینم و بگویم خبرنگاران قدیمی نمی‌گذارند من در این عرصه فعالیت کنم. سوال من از این عده این است اگر ما در را روی دوبلورهای جوان بسته‌ایم، این همه فیلم زیرزمینی که در دبی و ترکیه و مالزی دوبله می‌شود و  روز به روز هم تعدادشان در حال افزایش است از کجا می‌آید؟! حالا بماند که صداپیشگان این فیلم‌ها وقتی به ما می‌رسند می‌گویند هیچ چیز جای دوبله فیلم‌هایی که در داخل ایران انجام می‌شود را نمی‌گیرد. من از شنیدن این حرف‌ها واقعا دلم می‌گیرد، چون می‌بینم فرد آن جوهره لازم را برای کار ندارد و بهانه هم می‌گیرد که مرا راه نمی‌دهند. ضمن اینکه خود من به برخی از این جوانان می گویم به جای دوبله شغل دیگری را انتخاب کنند چون این حیطه دیگر گنجایش این طیف گسترده از مشتاقان را ندارد.

 در سال‌های گذشته صحبت از تخصیص «طرح تکریم» به برخی از دوبلورهای با سابقه بود، سرانجام این طرح چه شد؟

آقای کدخدازاده که پیش‌تر درباره ایشان و خدمات‌شان صحبت کردم تمهیدی اندیشید تا یک عده از دوبلورهای قدیمی مثل من وقتی بازنشسته شوند در طرح تکریم قرار گیرند، ولی شرایط به شکلی شد که این طرح شامل عده‌ای دراین وادی شد که بسیار کم کار و کم‌خروجی بودند، در نتیجه من و عده دیگری از دوبلورهای پیشکسوت از این طرح بازماندیم. در نهایت من و برخی دیگر از دوبلورها امروز بازنشستگی دریافت نمی‌کنیم.  چون شغل ما آزاد است و حاشیه امنی نداریم، درواقع می‌توان گفت حاشیه امنیت از ما سلب شده است. تاسفم این است که «طرح تکریم» که به آن اشاره کردید قرار بود از زمان آقای ضرغامی عملی شود، حتی خود من چند بار او را در سازمان دیدم و به او گفتم نامه‌ای که دوبلورها خطاب به شما نوشتند چه می‌شود؟ ولی تا زمانی که از این سمت کناره‌گیری کرد توجهی به این نامه نداشت.

  پس نتیجه می‌گیریم شغل شما شبیه کارگران فصلی است.

دقیقا، اصلا سندیکای ما در وزارت کار به نام سندیکای کارگری ثبت شده است. ما کارگر روزمزد هستیم و این مزد به نسبت تورم کم است. شما فکر می‌کنید من به عنوان گوینده ارشد دوبله برای دوبله یک نقش در فیلم چقدر دستمزد می‌گیرم؟

 200 هزارتومان؟

شما می‌دانید، ولی یک عده که نمی دانند فکر می‌کنند ما میلیونی حقوق می‌گیریم. من از ساعت9‌ صبح می‌روم داخل اتاق دوبله و شب بیرون می‌آیم، یعنی یک ضرب این همه ساعت برای یک فیلم سینمایی وقت می‌گذارم، ولی این مبلغ را می‌گیرم، حالا گاهی پیش می‌آید یکی دو دقیقه این طرف آن طرف هم می‌شود. آن موقع دیگر این مبلغ اضافه می‌شود؛ یعنی  می‌شود 250 هزارتومان. ضمن اینکه این 250 هزار تومان هر روزی هم نیست، همان‌طور که اشاره کردم یک روز هست یک روز نیست. این مصائب شغل ما است ولی من عاشقانه هنوز بعد از 50 سال پای آن ایستاده‌ام.

 ولی مگر نه اینکه آدم‌ها باید با واقعیت زندگی کنند، در سال‌های اخیر هنرمندان با سابقه‌ای چون جلال مقامی، پرویز بهرام، زنده‌یاد بهرام زند و... به دلیل کهولت و عارضه بیماری صدایشان را از دست داده و خانه‌نشین شدند. وقتی حاشیه امن برای این روزها نباشد چه خواهد شد؟

نمی‌دانم چه بگویم. خودم هم به این مسائل فکر کرده‌ام. وقتی می‌بینم هنرمندی مثل جلال مقامی به واسطه سکته صدایش را از دست داده به خودم می‌گویم با این شرایط چه می‌شود کرد؟ اصلا کسی در این شرایط به یاد هنرمندانی مثل ما خواهند بود؟ بگذریم از تجلیل‌ها برای دوبلورها در این سال‌ها. مراسم‌هایی از این دست هرچه بوده مرهون وجود شما اهالی رسانه است نه دولت و من همیشه گفته‌ام دم بچه‌های رسانه گرم که دوبله را به جامعه و مردم شناساندند. همیشه هم قدردان اهالی رسانه هستم. درواقع اگر امروز من و دیگر دوبلورها را به استان‌های مختلف کشور دعوت می‌کنند به خاطر توجه اهالی رسانه است که جایگاه دوبله را به این مملکت شناسانده‌اند. ولی واقعیت این است که چه کسی هنگام کسالت و کهولت از پیشکسوتان یاد می‌کند؟ خدا رحمتش کند زنده‌یاد علی معلم را. هر سال یکی از دوبلورها را دعوت می‌کرد. اگر نمی‌شد هم دوبلورها را به جشن‌ها  و مراسم‌ها دعوت می‌کرد‌. ولی باقی مسئولان وقعی به حال هنرمندان این عرصه نمی‌نهند.

به همین خاطر است که معتقدم هنوز هم اگر سراپا هستم به عشق مردم است. به این خاطر است که روزهای سه‌شنبه ساعت چهار صبح بلند می‌شوم و با وجود آنکه برنامه‌ام در رادیو پیام ساعت 5/6 شروع می‌شود از پنج در سازمانم. چون نمی‌خواهم  «بسم ا... الرحمن الرحیم» را خواب آلوده بگویم که وقتی فردی که در ترافیک اتوبان صدر نشسته و دارد به سر کار می‌رود بیشتر از این خموده شود؛ وظیفه خود می‌دانم طوری «بسم‌ا... الرحمن رحیم» را بگویم که شهروندان با نشاط به سر کارشان بروند.

یا باید همیشه این جمله را با انرژی زیاد از رادیو بگویم: «ایشالا که حالتون خوبه.» اینها شگرد کار ما است که در طول سال‌ها ممارست و تجربه و کارکردن به دست آورده‌ایم. ولی خواهش می‌کنم حالا که ما اینقدر عاشق کارمان هستیم، مسئولان هم به بازنشستگی و بیمه ما توجه کنند. البته من بیمه تامین اجتماعی هستم. مدت‌ها قبل می‌خواستند مبلغ بیمه را اضافه کنند که نه تنها میسر نشد بلکه حق بیمه کم هم شده است، ولی بازهم عشق مردم را به اینجا می‌کشاند.

 اگر موافق باشید دراین بخش از گفت‌وگو از فیلم‌هایی یاد کنیم که دلتان خواسته با قهرمان مرد همذات‌پنداری کنید؟

آرتیست‌های زیادی در این سال‌ها بوده‌اند که جایشان حرف زده‌ام و لذت هم برده‌ام، گریه کرده‌ام و خندیده‌ام. تام هنکس را خیلی دوست دارم و سال‌هاست صداپیشه نقش‌هایش بوده‌ام. آخرین فیلمی که به جای او حرف زدم فیلم «سالی» ساخته کلینت ایستوود بود. به تازگی فیلم «پست» به کارگردانی اسپیلبرگ را دوبله کرده‌ام که بسیار کار لذت‌بخشی بود. همچنین ویل اسمیت از دیگر بازیگرانی است که نقش‌های مختلف او را صداپیشگی کرده‌ام یا همین‌طور ادی مورفی که سریالی به نام «بورلی هیلز» را در سال‌های اخیر بازی کرد که بسیار سریال زیبایی بود.

 از بازیگران خارجی سینمای کلاسیک جهان چطور؟

رابرت واگنر، تونی کرتیس و... اینها بازیگرانی بوده‌اند که نقش اول بوده‌اند و من هم دوبله اینها را به عهده داشته‌ام. البته در این سال‌ها جز نقش اول، نقش دوم هم گفته‌ام، نقش یک خطی هم گفته‌ام. اخیرا هم سریال کره‌ای تازه‌ای به نام «ساین دانگ» را به مدیر دوبلاژی زهره شکوفنده دوبله کرده‌ایم. ایشان هنرمندی است که سال‌هاست در دوبله فعالیت مستمر دارد و بسیار با حوصله و دقت و ظرافت کار می‌کند و به عنوان یک دوبلور همیشه تمایل دارم با او همکاری کنم.

 

* نویسنده : آزاده صالحی روزنامه‌نگار