به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امروزه شاید کمتر فردی باشد که درخصوص مشکلات محیطزیست کشور چیزی نداند. آلودگی هوا، پسماندها، کاهش جمعیت گونهها، نابودی پوشش گیاهی کشور، نابودی تالابها، آلودگی دریا، فرسایش خاک و موارد متعدد دیگر همگی از مشکلاتی است که امروزه کشور با آنها دست به گریبان است. اما اینکه راهکار چیست و چاره کدام است، ظاهرا در این خصوص اجماعی میان متخصصان محیطزیست و منابع طبیعی کشور وجود ندارد.
بررسی وضعیت موجود محیطزیست کشور و اندک شاخصهایی که در این زمینه در دست است، نشانگر فروسایی کیفیت محیطزیست است. با نگاهی اجمالی به بومسازگانهای کشور، در هر یک مشکلات عدیدهای به چشم میخورد. در بخش جنگل و مرتع با کاهش سطح مراتع و جنگلها و تغییر ترکیب گونهای مواجه هستیم. مشخص نیست که چه تعداد از گونههای گیاهی را مدتهاست که رکورد نکردهایم، هزار گونه یا بیشتر. در بخش مراتع همچنان با مازاد تعداد دام در عرصههای مرتعی روبهرو هستیم که دهههاست، ادامه دارد.
در بخش حیات وحش همچنان آمارهای قابل اعتماد در دست نداریم و تعداد گونههای در معرض تهدید رو به افزایش بوده است.
در بخش منابع پایه نظیر خاک میزان تناژ فرسایش در هکتار تکاندهنده است. میتوان این مرثیه محیطزیستی را برای دهها صفحه ادامه داد اما چه سود از ذکر مصیبت. امروز برای بهبود وضعیت محیطزیست کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریتی خردمندانه، همهسونگر و جامع هستیم.
مدیریتی مبتنیبر تخصص و تجربه. شرایط بومشناختی کشور ما به نحوی است که باید در چارچوب ظرفیت برد و توان محیط حرکت کرد و فراتر رفتن از این ظرفیتها منابع طبیعی را به عرصه زوال کشانده و میکشاند. امروزه در کشور نیازمند حذف رویکرد بخشینگر در تمامی دستگاههای مرتبط با محیطزیست هستیم. لازم است برای دستیابی به توسعه پایدار واقعی برای محیطزیست بیش از پیش دل بسوزانیم.
دل سوزاندن به مفهوم رساندن محیطزیست به جایگاه واقعی آن است و این امر باید در عمل محقق شود. تخصیص بودجه کافی و متناسب به سازمانی که ساختاری حاکمیتی- نظارتی دارد امکان نظارت هر چه بیشتر آن را فراهم میکند. در این زمینه لازم است امکانات و نیروی لازم فراهم شود. حفاظت از عرصههای وسیع طبیعی کشور با تعداد کمتر از سههزار محیطبان در عمل شدنی نیست.
نظارت بر حسن انجام برنامههای مدیریت و پایش اثرات پروژههای توسعهای کشور نیازمند برخورداری از تجهیزات پایش و نیروی انسانی زبده در این زمینه است. اتخاذ رویکرد بومسازگانی در مدیریت عرصههای طبیعی و پرهیز از طرحهای تکبعدی راهکار دیگری است که میتواند در حفاظت منابع آب و خاک موثر باشد. بدیهی است که بهرهکشی از منابع طبیعی و پایه کشور بزرگترین مانع در راه دستیابی به توسعه پایدار حقیقی است و برای برونرفت از گرداب این مشکلات باید عزم و ارادهای ملی وجود داشته باشد.
محیطزیست اگر چه مغفول و مظلوم واقع شده است اما امروز بهای بیتوجهی به آن بسیار سنگینتر از گذشته است، چراکه منابع پایه بهشدت تحت فشار قرار گرفته است. امروز محیطزیست باید در اولویت قرار گیرد تا بیش از این شاهد بروز مشکلات و بعضا معضلات روزافزون نباشیم؛ توجهی درخور و مناسب، توجهی که بتواند ضمن پیشبرد توسعه، ظرفیت منابع را حفظ کرده و این امانت آیندگان را به خوبی مدیریت کند.