
همسن و سال به نظر میرسند و خرسند؛ اما این کجا و آن کجا! پسر انگلیسی کلاه بر سر گذاشته تا پوست سفیدش زیر آفتاب ملایم بریتانیا نسوزد و با خیال آسوده، سوار بر خودروی قرمزش در مسابقات رالی کودکانه شرکت کند و دل پدر و مادرش غش و ضعف برود؛ پسر روهینگیایی اما در آبهای گلآلود بنگلادش، شادمان است که توانسته از جنگ و خونریزی جان سالم به در ببرد و به سواحل بنگلادش برسد، اما زهی خیال باطل، در این سوی آب هم خبری از غذا و سرپناه نیست.