به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ظهر جمعه خبری رسانههای جهان را تکان داد؛ حمله تروریستی در متروی لندن. رسانهها به سرعت خبر از انفجاری در متروی لندن را منعکس کردند که 18 زخمی برجای گذاشته است؛ خبر آتشسوزی و گمانهزنیها از وجود بمب دیگری وحشت را در میان انگلیسیها و همدردی را در سایر نقاط جهان برانگیخت. خبر «بیبیسی» درباره نشست اضطراری موسوم به «کبرا» توسط ترزا می نخستوزیر بریتانیا با وزرا و مقامهای امنیتی انگلیس برای بررسی حادثه متروی لندن هم از اهمیت این اتفاق حکایت میکرد. اما اصل ماجرا چیست؟ به نظر نمیرسد بتوان انفجاری را که حتی نتوانسته سطل پلاستیکی حاوی مواد منفجره را ذوب کند، یک حمله تروریستی خواند. ظاهرا یک بمب دستساز که درون یک سطل سفید بود، منفجر شده و بر اثر این انفجار کوچک حدود 18 مسافری که در جوار آن بودند کمی دچار سوختگی سطحی شدهاند؛ نه واگن مترو به آتش کشیده شده و نه کسی بهطور جدی آسیب دیده است. اما همین اتفاق کوچک توانسته بریتانیاییها را که در رسانههایشان خبر مهاجرت تروریستها به کشورشان را میخوانند و در سینماهایشان مسلمانان رادیکالی را میبینند که به دنبال منفجر کردن بمبهای بیولوژیک در خیابانهای لندن هستند، حسابی بترساند. رسانههای انگلیسی هم در این میان توفان بر پا کردهاند؛ از اعلام خبر آتشسوزی و انفجار مهیبی که مترو را مختل کرده تا تیترهای «حمله تروریستی» و «وحشت در متروی لندن» که صدرنشین همه اخبار شده است. همین جنجالآفرینی رسانهها هم موجب شده رهبران جهان برای محکومیت این حادثه و همدردی با قربانیان از یکدیگر سبقت بگیرند و بر ضرورت «مقابله با تروریست»ها تاکید کنند. ترامپ هم به این موجآفرینی کمک کرده و در اظهارات مثل همیشه عجیب، خواستار «قطع اینترنت» شده است!
مسعود شجره، رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی انگلیس در گفتوگو با «فرهیختگان» پیرامون حوادث تروریستی در انگلیس و سایر شهرهای اروپایی میگوید: «صحبت کردن درباره استفادههایی که دولتهای غربی از این حوادث میکنند به مراتب راحتتر از حرف زدن درباره ریشههای اقدامهای تروریستی در اروپاست. چراکه دولتها این حوادث را بزرگنمایی میکنند تا با تحریک افکار عمومی علیه مسلمانان، اسلام غربی در اروپا شکل بگیرد. مشروح این گفتوگو را در اینجا میخوانید.
ارزیابی شما از حادثه ایستگاه متروی پارسنوز گرین چیست؟
در همان ساعتهای اولیه این حادثه مشخص شد مانند بسیاری از حوادث تروریستی دیگر دارای ابعاد گستردهای نیست. به این معنی که شدت انفجار بالا نبوده و تلفات جانی نداشته است و زخمیهای حادثه هم جراحتهای کوچکی برداشتهاند. با این حال از همان صبح جمعه رسانههای غربی این حادثه را با بزرگنمایی پوشش دادهاند و از طریق خبرهایی که مخابره کردهاند این تصور را در مخاطب القا کردند که مسلمانان افراطی یک جنایت دیگر را رقم زدهاند. میتوان گفت حادثه لندن فقط یک بمب رسانهای بود.
خبرها حاکی است که برای بررسی ابعاد این حادثه، نخستوزیر انگلیس جلسهای موسوم به کبرا را برگزار میکند، آیا حضور ترزامی در این جلسه نشانهدهنده اهمیت این حادثه است؟
نشست کبرا بهطور معمول همیشه پس از حوادثی برگزار میشود که در انگلیس رخ میدهد. حضور ترزا می هم در این جلسه برای هماهنگی بیشتر است و ارتباطی به بزرگی این حادثه ندارد. تصویری که رسانهها از حادثه ایستگاه پارسنوز گرین میسازند با واقعیت همخوانی ندارد و در انفجار دیروز صبح حتی بستهای که در آن مواد منفجره جاسازی شده بود، سالم مانده است و واگن قطار هم خسارتی جزئی دیده است.
دلیل بزرگنمایی حوادث تروریستی لندن چیست؟
این امر مختص لندن نیست، همیشه حوادث تروریستی در اروپا بزرگنمایی میشود که یک اقدام هماهنگ میان سران کشورهای غربی چون آمریکا و اروپاست. امروز نتایج یک تحقیق نشان داده که در کشورهای غربی تلفات انسانی ناشی از بیماری کوچکی چون آنفلوآنزا بیشتر از حوادث تروریستی است. اما کشورهای غربی با ابزار رسانه و تصاویر اغراقشده از ابعاد آن، تلاش میکنند تصویر اسلام را مخدوش کنند. این اقدامها در حالی صورت میگیرد که همین رسانهها در مقابل اقدامهای نژادپرستانه شهروندانشان علیه مسلمانان هیچخبری را مخابره نمیکنند. برآوردها نشان میدهد سالانه میلیاردها دلار صرف تبلیغ علیه مسلمانان میشود که هدف آن تخریب اسلام واقعی برای اشاعه و ترویج اسلامی با رویکرد غربگرایانه است. حوادث تروریستی در شهرهای اروپایی هم بهترین دستاویز برای کشورهای غربی است تا توسط آن مسلمانان را افرادی خشن نشان داده و رویکرد مسلمانان در کشورهای خودشان را تغییر دهند.
آیا بزرگنمایی این حوادث از سوی کشورهای غربی کارکرد بینالمللی هم دارد؟
بله، سرمایهگذاری در پوشش رسانهای چنین حوادثی، با چندین هدف دنبال میشود. کشوری مانند آمریکا سالهاست درگیر جنگ در عراق و افغانستان بوده است که نیازمند «مشروعیتسازی» است، واشنگتن همچنان در تلاش است تا فشارهای اقتصادی را که علیه کشورهای مسلمان ایجاد کرده نیز در افکار عمومی توجیه کند. کشورهای غربی با پرداختن گسترده به این حوادث تروریستی در شهرهای اروپایی به راحتی اهداف خود را محقق میکنند. دامن زدن به این حوادث همچنین باعث میشود که زمینه مداخله و حضور نظامی این کشورها در خاورمیانه نیز فراهم شود. این اقدامات در حالی صورت میگیرد که آمریکا و سران کشورهای غربی به اعتراف خودشان و بر اساس مستنداتی که ارائه شده، خود زمینه رشد و گسترش گروههای تروریستی را فراهم کردهاند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که کشورهای غربی در رفتارشان با مسلمانان به دنبال ایجاد اسلام آمریکایی هستند، دراین خصوص مشخص شده که محدودیتها علیه مسلمانان در ماههای اخیر در اروپا افزایش پیدا کرده است. ارزیابی شما از علت این مسائل چیست و چه ارتباطی میان حوادث تروریستی در شهرهای اروپایی با این محدودیتها وجود دارد؟
ریشه حوادث تروریستی در غرب موضوع پیچیدهای است، اما امروز پوشش خبری اغراقشده این حوادث برای سران کشورهای غربی به یک ابزار تبدیل شده است تا به وسیله آن افکار عمومی جامعه غرب در تقابل با اسلام راستین قرار بگیرد. این وضعیت شرایط را برای مسلمانان ساکن قاره سبز بسیار سخت کرده است. در همین خصوص تحقیقات پژوهشی نشان میدهد دولتهای غربی پروژههای تنفرسازی علیه مسلمانان را گسترش دادهاند تا مسلمانان مجبور شوند هویت خود را تغییر دهند و مطابق معیارها و ارزشهای غربی عمل کنند. برنامههای ضد اسلام برای این است که رویکرد اسلامگرایی مسلمانان با یک اسلام ظاهری جایگزین شود. در این زمینه هم برنامههای چند لایهای در حال پیادهسازی است. همین روند سبب شده که شهردار مسلمان شهر لندن خود به عاملی برای فشار به مسلمانان مبدل شود. صادقخان در مسیر اسلامهراسی حرکت و تلاش میکند با پیادهسازی اسلام غربگرای، آموزههای حقطلبانه اسلام را حذف کند.
تا چه حد برنامههای اسلامهراسی در غرب موفق بوده و آیا هنوز اسلام در اروپا پیشتاز است؟
دولتمردان غربی که رویکرد استعمارگرایانه دارند تلاش میکنند به وسیله اسلامهراسی شهروندان اروپایی را از مسلمانان دور نگه دارند. از طرفی با کمک پوشش اغراقشده حوادث تروریستی در شهرهای اروپا شرایطی را فراهم کنند که طی آن مسلمانان هر روز گوشهگیرتر شوند. این اقدامهای تبلیغی تا جایی پیش رفته که رسانههای آمریکایی در تلاشند این مفهوم در افکار عمومی شکل بگیرد که هر کس طرفدار اسلام است، تروریستتر نیز هست. این موضوع تا حدی در افکار عمومی اروپا ریشه دوانده که حتی کودکان مسلمان نیز با محدودیتها و شرایط سخت مواجه میشوند.