
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، موسسه «واشنگتن» به قلم دیوید رابرتس مینویسد برخی زمزمهها مبنیبر کودتا در قطر از سوی ائتلاف سعودی، نویسنده را بر این داشته تا احتمال چنین رخدادی را بررسی کند. نویسنده با بررسی سابقه تاریخی تغییر حاکم در قطر از سال 1940 تاکنون و مقایسه آنها با آخرین تغییر صورت گرفته در سال 2013، از پشت پرده این مساله جویا شده است. از سوی دیگر با بررسی چالشهای احتمالی حکومت قطر در داخل، آنها را منتفی دانسته و خط بطلانی بر احتمال کودتا از بیرون میکشد و درنهایت به این نتیجه میرسد که مسئولان عرب ائتلاف ضدقطری تحلیل درستی از واقعیت داخلی قطر و ثبات آن ندارند. در سال 2013 حمد بن خلیفه حکومت را به پسر خود تمیم واگذار کرد. این واگذاری گمانهزنیهای بسیاری را تقویت کرده است. عدهای بر این باورند که دلیل این مساله بیماری پادشاه قبلی بوده و عدهای دلیل آن را این میدانند حمد با این کار میخواست نشان دهد که تغییرات داوطلبانه در دولتهای عربی ممکن خواهد بود. عدهای بر این باورند که فشارهای خارجی وی را مجبور به عقبنشینی از حکومت کردهاند اما این ایده مورد تایید نیست.
اما در این بین نظری بینابین وجود دارد. صاحبان این ایده بر این باورند که حمد همچنان در پشتصحنه سیاست قطر حضور دارد و در این زمینه بر کمک دوستانی که میتوانند موثر باشند تکیه کرده است. چنین تحلیلی خیلی دور از انتظار نیست، چراکه اگر ایالاتمتحده نیز مانند قطر درگیر سختترین بحران تاریخ خود باشد، به طور طبیعی از کسانی که توانایی یاری دولت در پیشبرد امور را دارند استفاده خواهد کرد.
در ادامه برخی چالشهایی که بهصورت احتمالی در داخل قطر مطرح هستند مورد بررسی قرار میگیرند. امروز کابینه دولت تنها سه وزیر از خاندان آلثانی را در خود جای داده است و این به آن معناست که دیگر خبری از چالش رضایتمندی اعضای خانواده آلثانی به گستردگی دهههای قبل نخواهد بود.
از سوی دیگر برخی رسانهها مشغول بزرگنمایی برخی شخصیتهای داخلی قطر بهعنوان مخالفان و اپوزیسیون علیه پادشاه هستند. اما این مساله نیز آنقدر که رسانهها در آن میدمند وزن ندارد. ممکن است چالش دیگر، مربوط به فرزندان بن علی باشد که چندین نسل آنها از تاجوتخت محروم مانده بودند. اما این مسالهای است که در سیاست داخلی قطر قبلا حلشده و این خاندان امروز بهعنوان کسانی شناخته میشوند که روزی به دنبال تغییر در عرف سیاسی قطر بودهاند. البته فرصتهایی در گذشته برای تصدی امر حکومت برای این خاندان وجود داشته که به دلیل ضعف خودشان بدانها دست نیافتهاند.
اما آنچه صحنه واقعی قطر را به رخ میکشد حمایت مردمی از سیاستهای پادشاه قطر است. مردم قطر بهرغم برخی نارضایتیها این حق را برای دولت و حاکمیت خود قائل هستند که به هرحال از دستبرد خارجیان در امان باشد.