فرهیختگان| 13 اکتبر سلطنت افسانهای بهومیبول آدولیادی پایان یافت، پادشاهی که به تعبیر مردمش پیر میدان سیاست بود.
انگار آدولیادی برای تجربه کردن اولینها زاده شد، اولین پادشاهی که در آمریکا به دنیا آمد، اولین شاهی که نامش در فهرست ثروتمندترین افراد جهان ثبت شد و اولین کسی که طولانیترین دوران سلطنت را بیش از هفت دهه تجربه کرد. یعنی پس از پایان اشغال تایلند توسط ژاپن در طول جنگ سرد تا عصر اینترنت.
نه بحرانهای ریزودرشت قامتش را خم کرد، نه اسیر دسیسه بازیهای سیاسی شد، نه از تهدیدها ترسید و میدان قدرت را واگذار کرد و نه با شلیک تیر یکی از معترضانش جان داد. در دوران سلطنتش بیش از20 نخستوزیر طعم کرسی وزارت را چشیدند، تایلند 12بار به عرصه قدرتنمایی کودتاچیان بدل شد و مفاد قانون اساسی نیز چندین بار تغییر یافت. به همان اندازه که دوران سلطنتش درگیر جزر و مدهای سیاسی مختلفی شد، سیاستهایش زمینه را برای ارائه تعابیر متفاوت از وی فراهم کرد.
تایلندیها از آدولیادی بهعنوان پادشاهی صلح طلب یاد میکنند، منتقدانش میگویند سیاس و تمامیتخواه بود و تحلیلگران علیرغم ارائه تحلیلهای گوناگون از پادشاه و سیاستهایش در یک مورد متفقالقولند؛ تایلند وحدتش را مدیون پادشاه بود. حالا از وارث سلسله چاکری تنها پرترهای مزین به گل همیشه بهار باقی مانده و چشماندازی مبهم.
تایلندیها نگرانند، چشم انداز سیاسی این کشور به یکی از دغدغههای مردم این سرزمین تبدیل شده، چه مردم عادی که در کلبههای روستایی بهسر میبرند و چه آنان که در دستگاه عریض و طویل سیاست و دفاتری پوشیده با مرمر سفید خدمت میکنند، آن هم درست از زمانی که پادشاه در بیمارستان بانکوک چشمانش را بست و تختی را که بیش از 70 سال بر آن تکیه زد بود برای ولیعهدش به یادگار گذاشت.
کارنامه وارث سلسله چاکری
قرار بود برادرش، آناندا بر تخت سلطنت تکیه زند، اما قرعه پادشاهی به نام وی افتاد. آناندا در حادثه تیراندازی کشته شد و آدولیادی جوان بهعنوان تنها گزینه برای سلطنت باقی ماند. 18 ساله بود که رسما پادشاه تایلند شد. هفت سال اول سلطنتش سکوت اختیار کرد، یعنی درست زمانی که همه قدرت در اختیار ژنرالها بود و پادشاه نقشی سمبلیک بیش نداشت. سال 1957 به فکر احیای نقش پادشاه افتاد، اما درست 18 سال بعد میدان برای قدرت نماییاش آماده شد. در برابر کودتای نظامیان ایستاد و توانست ورق را به نفع خویش برگردانده و از خود تصویر پادشاهی حامی دموکراسی ترسیم کند.
کودتای نظامی 1991 نیز برای پادشاهی که خویش را حامی صلح میدانست آزمونی دشوار بود اما وی از پس این آزمون نیز برآمد. آن زمان که طی پیامی تلویزیونی از رهبر کودتاچیان و معترضان خواست به راهحلی صلحآمیز دست یابند، نقشش را در قامت یک پادشاه قدرتمند و نه سمبلیک تثبیت کرد.
اندکی بعد، عکسی از رهبران دو گروه منتشر شد، آنها در برابر پادشاه زانو زده و تسلیم خواستهاش شدند. با انتشار همین عکس بود که وی در قامت پادشاهی مشروع که حضورش به تداوم آتشبسهای شکننده میان نظامیان و حامیان دموکراسی در دهههای نخست سلطنتش کمک میکرد، ظاهر شد. اما همیشه بخت با وارث سلسله چاکری یار نبود. 2006 کودتای نظامی دیگری، باردیگر میدان سیاست تایلند را لرزاند، این بار بهرغم تلاشهای پادشاه و سخنرانی رسمیاش در تلویزیون، دادگاه و قانون اساسی جانب کودتاچیان را گرفت و تعدادی از فعالان سیاسی را به زندان انداخت و راه را برای بازگشت دوباره نظامیان به قدرت هموار کرد. سال 2014 نیز نظامیان بار دیگر توانستند انتخابات را آنگونه که میخواهند برگزار کرده و قدرت را در کنترل خویش نگه دارند.
آدولیادی برای حفظ ثبات تایلند ائتلافی جامع و فراگیر ایجاد کرد، ائتلافی پایدار میان نخبگان بازار، طبقه متوسط نوظهور، حامیان حزب دموکرات و ارتش. به باور وی این ائتلاف سدی در برابر بازگشت تاکسین شیناواترا، نخستوزیر پوپولیست تایلند و دستیابی حامیانش به کرسیهای ریاست بود.
پادشاه نمیخواست کودتای خونین دوران نخستوزیری شیناواترا تکرار شده و ثبات کشورش به خطر بیفتد.
آدولیادی در دوران سلطنتش شبکهای قدرتمند ساخت، شبکهای که در راس سلطنت قرار داشت و در همین راستا سیاستهایش را در حوزه داخلی و خارجی یک به یک اجرا کرد. پادشاه در حوزه سیاست خارجی نقشی فعال داشت، چه در طول جنگ سرد که از تمام توانش برای جلوگیری از انتشار ایدئولوژی کمونیستی جلوگیری کرد و برای اولین بار در برابر هجوم نیروهای امنیتی به دانشجویان کمونیست، سکوت اختیار کرد و چه در دوران پساجنگ سرد که در تلاش بود سیاستهایش را با هنجارهای حاکم بر نظم نوین جهانی منطبق کرده و با اتخاذ سیاست درهای باز با تکیه بر دیپلماسی، تایلند را از میانه تنشهای بینالمللی کنار بکشد.
وی برای بهبود استانداردهای زندگی تایلندیها هم از هیچ تلاشی دریغ نکرد، ارائه برنامه اصلاحاتی جامع و فراگیر، تقسیم عادلانه درآمدها و کاهش هزینهها، تکیه بر برنامههای مدرن چون اجرای پروژههای آبرسانی و تبدیل کردن تایلند به دومین اقتصاد بزرگ آسیای جنوب شرقی همه و همه موجب شد، وارث سلسله چاکری بهرغم محدودیتها و مجازاتهایی که علیه منتقدانش اعمال میکرد میان عامه مردم محبوب شود و محبوب بماند.
آیندهای مبهم
مرگ پادشاهی که هفت دهه بر کرسی سلطنت تکیه زد، جامعه تایلند را شوکه کرد. از مردم عادی گرفته تا تجار و سرمایهگذاران همگی دغدغه مشترکی دارند، چه آیندهای در انتظار کشوری است که بحرانها و تلاطمهای سیاسی و اقتصادی مختلفی را پشتسر گذاشته است؟
نفس بازار به شماره افتاده، بازار سهام تایلند نوسان بیسابقهای را تجربه میکند. سرمایهگذاران اعم از داخلی و خارجی به تکاپو افتاده و از بیثباتی که ممکن است گریبان تایلند را بگیرد در هراسند. تایلند خود را برای برگزاری انتخاباتی ملی در سال آینده و اعمال تغییراتی در قانون اساسیاش آماده کرده بود، اما خلأ قدرت یا به عبارتی بهتر، نبود آدولیادی، کسی که بیش از هفت دهه در قامت داور ظاهر شد و توانست بر بسیاری از بحرانهای داخلی غلبه کند، تایلندیها را مضطرب کرده و آیندهای مبهم را پیشرویشان ترسیم کرده است. بسیاری از تایلندیها امیدوار بودند که در سایه پادشاه تایلند پس از یک دهه آشفتگی بار دیگر روی آرامش را ببینند. اما مرگ پادشاه همه نقشهها را نقش برآب کرد.
ولیعهد، فردی پرحاشیه است و بسیاری بر این باورند که وی نمیتواند از میراث آدولیادی به درستی حراست کند. ماها واجیرالونگکورن، کسی که قرار است بر مسند سلطنت تکیه زند بنا به دلایلی دو دل است. او به خوبی میداند که به اندازه پدرش میان تایلندیها محبوب نیست و برای اثبات حسن نیتش به زمان زیادی نیاز دارد. مشاورانش هم وی را آسوده نمیگذارند، زندگی شاهزاده پرحاشیه بوده و همین حاشیهها میتواند پایههای قدرتش را از همان ابتدا متزلزل کند.
از طرف دیگر نظامیان، همان گروهی که درصددند انتخابات را به تعویق بیندازند و با حذف نقش پادشاه یا ترسیم چهرهای صرفا نمایشی از وی، قدرت را قبضه کنند، جانشین تاج و تخت را ترساندهاند. حقیقتا ارتش و نظامیان رقبای قدرتمندی هستند، گروهی که از همان سالهای نخست سلطنت پادشاه برای دستیابی به قدرت بیشتر لحظهشماری کرده و هیچ فرصتی را برای اجرای کودتای خویش از دست ندادند.
پل چمبرز، مدیر تحقیقات موسسه مطالعاتی آسیای جنوبشرقی بر این باور است که ارتش، خواه ناخواه نهاد اصلی این کشور است و حال در میانه تنشهای سیاسی پساپادشاه ممکن است از آب گلآلود ماهی گرفته و بر ساختار کشوری که دورانگذار به دموکراسی را تجربه میکند، چنبره زده و دموکراتیزاسیون در این کشور ار متوقف کند. در میانه همه این تنشها خطر بازگشت یینگلاک، اولین نخستوزیر زن تایلند و خواهر تاکسین شیناواترا، همان نخستوزیری که درپی کودتای 2006 ساقط شد هم بخشی از تایلندیها را مضطرب کرده است. به عبارتی دیگر، بازگشت پوپولیستها به عرصه سیاست به دغدغه اصلی تکنوکراتها و نخبگان سیاسی تایلند تبدیل شده، حتی برخی از آنها بر این باورند که این زن خود را برای تکیه بر تخت سلطنت آماده کرده است.
آدولیادی درگذشت، کسی که بیش از هفت دهه هم در قامت پادشاه و هم در لوای رهبری معنوی تنشهای سیاسی را کاهش میداد و ثبات نسبی را برای تایلند به ارمغان آورد. طبیعتا واجیرالونگکورن، ولیعهد تایلند پس از این با چالشهای جدی روبهروست. وی فاقد اقتدار اخلاقی و جذبه پدرش است با نهادهای دموکراتیک رابطه چندان خوبی ندارد و در این سالها برای همکاری با آنها تمایل چندانی از خود نشان نداده است.
به هیچ عنوان به هیچ نهادی اجازه بازرسی اموالش را نداده و تاکنون در برابر منتقدانش به تاکتیکهای بیرحمانهای متوسل شده است. به باور تاتینان پانسگسودریک، استادیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه چولانگکن، «میدان سیاست تایلند یتیم شده است و گروههای مختلفی برای سهمخواهی، خود را آماده میکنند.»
شاهزاده پرحاشیه راهی ناهموار پیش رو دارد، راهی که اگر در طی آن اندکی بلغزد، سلطنت تایلند را باخته و آن را تماما در اختیار تمامیتخواهان قرار خواهد داد، آن زمان است که تایلندیها باید بار دیگر لباس عزا بر تن کنند، نه برای مرگ پادشاهشان، این بار برای از بین رفتن دموکراسی و اندک رفاه اجتماعی و آزادیهای مدنیشان.
جانشین پادشاه تایلند کیست
پس از مرگ آدولیادی، چشمها به پسرش دوخته شد، ماها واجیرالونگ کورن، کسی که قرار است به جای وی بر تخت پادشاهی تکیه بزند. اما مقامهای دولتی تایلند گفتند که وی خواسته مراسم تاجگذاریاش به مدت یک سال به تعویق بیفتد. عقبنشینی ولیعهد موجب اوج گرفتن گمانهزنیها شد. ناظران حدس میزنند «واجیرالونگ کورن» از رقبایش ترسیده و به خوبی میداند نمیتواند در قامت پدر ظاهر شود و تنشها و بحرانهای سیاسی را پشت سر بگذارد. انگار ولیعهد پرحاشیه فعلا گوشهنشینی را به تکیه بر تخت سلطنت ترجیح داده و قصد دارد حداقل یک سال میدان قدرت را به رقبا واگذار کند. ولیعهد پسر دوم پادشاه است. شخصیتی جنجالی دارد و به همین دلیل بهعنوان یکی از پرحاشیهترین چهرههای سیاسی شناخته شده است. بسیاری از این حاشیهها مربوط به ازدواجهای ناموفقش بود. یک بار ازدواجش با یک هنرپیشه جنجالبرانگیز شد و بار دیگر جدایی از همسر سومش حاشیههای زیادی را برای او بر جای گذاشت. بسیاری از تایلندیها او را متهم به همکاری با کودتاگران نظامی میکنند و برخی دیگر وی را همدست تاکسین شیناواترا، نخستوزیر پیشین تایلند میدانند. حالا حیات سیاسی ولیعهد همچون زندگی شخصیاش متلاطم شده است. او وارث هفت دهه پادشاهی پدر است، یا باید از سد رقبایش گذشته و بر تخت سلطنت تکیه زند یا اینکه میدان سیاست را در اختیارشان قرار دهد.











