رحیم فروغی از مترجمهای ادبیات عرب است که به تازگی دو رمان از بهاء طاهر نویسنده مصری، با عنوانهای «واحههای غروب» در نشر نیلوفر و رمان «عشق در تبعید» در نشر نگاه منتشر کرده است. گفتوگو با او درباره ماحصلش را اینجا میخوانید.
***
رمان «عشق در تبعید» دومین رمانی است که شما از بهاء طاهر به فارسی برگرداندهاید. برای شروع گفتوگو این نویسنده را بیشتر معرفی کنید.
بهاء طاهر سال 1935 در جیزه مصر به دنیا آمده است. البته پدر و مادرش اهل روستایی در نزدیک اقصر بودهاند. دوران نوجوانی و دانشجویی بهاء طاهر با انقلاب افسران آزاد مصر در سال 1952 که به روی کار آمدن جمال عبدالناصر انجامید، همزمان میشود. شور و شر جوانی از سویی و شرایط و حال و هوای آن رویدادها که به دوران پادشاهی در مصر پایان داد، از سوی دیگر بهاء طاهر را به انسانی کنشگر و آرمانگرا تبدیل کرد. اما اتفاقات و بگیر و ببندها و محاکمهها و زندانهایی روی میدهد، در کنار اقدامات و اصلاحات زیربنایی دولت عبدالناصر مانند آموزش و پرورش رایگان و همگانی، فراگیر شدن خدمات بهداشتی و درمانی در روستاها، اصلاحات ارضی وغیره آنها را دچار تردید و بلاتکلیفی در حمایت یا انتقاد از او کرد. با مرگ ناصر و روی کارآمدن سادات، بهاء طاهر و همنسلانش که آرمانهایشان را بر باد رفته میدیدند، سرخورده شدند. بهاء طاهر پس از پایان تحصیلاتش تا سال 1975 در شبکه دو رادیو قاهره که به رادیو فرهنگ شناخته میشد، کار کرد. در این سال از کار اخراج و ممنوعالقلم شد. سال 1980 به ژنو رفت و 15سال بهعنوان مترجم برای سازمان ملل کار کرد. سال 1995 به قاهره برگشت و اکنون 80سالگیاش را در مصر میگذراند.
شما پارسال ترجمه رمان «واحه غروب» را از بهاء طاهر منتشر کردید. آن رمان علاوهبر اهمیتش از نظر محتوا، تکنیک، فرم و همانندیهای تاریخی و تجربههای مشترک، برنده اولین دوره جایزه بوکر عربی در سال 2008 بوده است. چه چیزی باعث شد سراغ کار دیگری از بهاء طاهر بروید؟
البته جایزهها به تنهایی نمیتوانند دلیل محکمی برای انتخاب و ترجمه رمان باشند. فقط باعث میشوند من بهعنوان مترجم رمان را بخوانم. برای ترجمه دلایل بیشتری نیاز است. «عشق در تبعید» نیز، هم در مصر و هم در ایتالیا، جایزه گرفته است. اما آنچه مرا به ترجمهاش مجبور کرد، با تاکید روی عبارت «مجبور کرد» رویدادهایی هستند که در رمان اتفاق میافتند و تصویری که براساس این رویدادها از آینده ترسیم میکنند. اتفاقات رمان در دهه 1980 میلادی روی میدهد. بهاء طاهر در این رمان بسیار استادانه و با اندیشیدن تمهیداتی، افزون رویدادهای آن روز خاورمیانه بسیاری از مسائل و مناقشههای جهانی را نیز مطرح میکند. جنگ داخلی لبنان، کشتارهای فجیع اردوگاههای صبرا و شتیلا، انفعال و حتی چراغ سبز برخی کشورهای عربی به اقدامات اسرائیل و حتی جنگ ایران و عراق اگر چه خیلی کوتاه و گذرا، رویدادهای خاورمیانهای رمان هستند. مسائل کودتای شیلی، برخوردهای نژادپرستانه اروپاییان با آفریقاییها، حمایت آشکار و پنهان دولتهای غربی از رژیم اسرائیل، تبدیل شدن رسانهها به ابزاری علیه هدفی که برایش به وجود آمدهاند، ناکارآمدی و بازیچهشدن برخی سازمانهای مردمی حمایت از حقوق بشر و بسیاری مسائل دیگر نیز از مسائل مربوط به جهان بیرون از خاورمیانه در رمان واکاویده میشوند. درباره پیشبینی آینده منطقه خاورمیانه باید بگویم بهاء طاهر رشد بنیادگرایی و افراطیگری را در خاورمیانه و بهویژه در مصر 20سال پیش خیلی روشن دیده است. آیندهای که در «عشق در تبعید» ترسیم شده، دورانی است که اکنون ما در منطقه با آن دست به گریبانیم.
به نظر میرسد بهاء طاهر اصرار دارد شخصیتهای رمانهایش را همواره بر سر دوراهی قرار دهد. این تردیدها از کجا میآیند؟ و آیا نویسنده توانسته است انسانهای مردد و موقعیتهای تردید را به درستی بازآفرینی کند؟
این تردید از تجربههای زیستی نویسنده میآید. از دورهای تاریخی که ما در آن به سر میبریم. دورههای متناوب استبداد و آزادی که در کشورهای جهان سوم و از جمله خاورمیانه تجربه میشود. دورههای طولانی استبداد و بعد دورههای کوتاهمدت آزادی و تکرار این روند. بازگشتهای تاریخی باعث شدهاند شخصیتهای بهاء طاهر ایمانشان را به گذشته و اکنون و آینده از دست بدهند و به استقبال مرگ بروند. آنها از اینکه در گذشته برای تغییر جهان دچار خوشبینیهای مفرط بودند شرمندهاند. ناکامی تلاشهای مکرر گذشته و ناگواری شرایط امروز آنها را از آینده نیز مایوس میکند. درباره بخش دوم پرسش شما باید بگویم به نظر من نویسنده هم در «واحه غروب» و هم در «عشق در تبعید» به خوبی از پس این کار برآمده است. در «واحه غروب» محمود پس از شکست انقلاب احمد عرابی و محاکمه و زندانی و تبعید شدن مردان انقلاب و پا سفت کردن دوباره استبداد، به نقطه خودرهایی میرسد. در «عشق در تبعید» نیز شخصیت راوی پس از شکوفایی نسبی دوران ناصر، سالهای سخت تباهی را در زمان سادات تجربه میکند و با خودرهایی به تردیدهایش پایان میدهد. نکته دیگری که شاید در رسیدن بهاء طاهر به این نگاه بیتاثیر نبوده است، 15 سال کار او در سازمان ملل است. بیتردید بهاء طاهر پشت پرده خیلی از کنفرانسها و پیمانها و قراردادهای به ظاهر دیپلماتیک را دیده است و میداند پشت این لبخندهای دیپلماتیک جلوی دوربینها چه اتفاقهایی میافتد.
اگر ممکن است از کارهایی که در دست دارید بگویید. باز هم بهاء طاهر یا منتظر معرفی نویسنده تازهای باشیم؟
تا کتاب روی پیشخان کتابفروشی نیاید نمیتوان از انتشارش مطمئن بود. برای من خود کار ترجمه، از کارهایی که باید برای انتشارش انجام دهم آسانتر است. البته روشن است که کارهای آماده و نیمهکارهای دارم، اما بهتر است چیزی در این باره نگویم.