سید علی موسوی،پژوهشگر رسانه:درحالیکه مفهوم «جهاد تبیین» بهعنوان ابزاری برای مقابله با جنگ شناختی و دروغپراکنی دشمنان معرفی شده، برخی فعالان شبکههای اجتماعی در ایران این مفهوم را به پوششی برای بازنشر محتوای مبتذل و غیراخلاقی تبدیل کردهاند. این پدیده که در علم رسانه آن را «اقتصاد توجه مبتنی بر ابتذال» مینامند، نهتنها به ارزشهای فرهنگی آسیب میزند، بلکه اعتماد عمومی به فعالان رسانهای انقلابی را نیز تضعیف میکند. در عصر رسانههای اجتماعی، جایی که الگوریتمها بر پایه توجه عمل میکنند، یک پدیده نگرانکننده رو به گسترش است؛ برخی افراد و صفحات، به نام «روشنگری»، «جهاد تبیین» و «آگاهیبخشی»، محتوای مبتذل، غیراخلاقی و تحریکآمیز را بازنشر میکنند، توضیحاتی سطحی و ظاهراً تحلیلی بر آن میافزایند و سپس خود را «اینفلوئنسر انقلابی» یا «فعال رسانهای مؤثر» معرفی مینمایند. این رویکرد، نوعی اقتصاد توجه مبتنی بر ابتذال است که الگوریتمهای پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، ایکس، تلگرام و آپارات را به خدمت میگیرد. محتوای جنجالی، نیمهبرهنه، حاشیهدار یا دارای عناصر جنسی/ عاطفی شدید، به طور طبیعی تعامل بیشتری جذب میکند و بازنشر آن با کپشنهای طولانی ظاهراً نقادانه، راهی میانبر برای افزایش بازدید و فالوور است.
مکانیسم پنهان این سوءاستفاده
این پدیده مکانیسمی رسانهای دارد که میتوان آن را در چهار مرحله خلاصه کرد:
1 - جذب اولیه با محتوای تحریککننده
تصاویر یا ویدئوهایی که در مرزهای اخلاقی حرکتاند، توجه کاربر را در کمتر از ۳ ثانیه جلب میکنند. برای مثال، در پستهایی در اینستاگرام یا ایکس، کاربران با «#جهاد_تبیین» محتوای جنجالی را به اشتراک میگذارند و آن را بهعنوان «آگاهیبخشی» توجیه میکنند.
2 - توجیه اخلاقی با کپشن
جملاتی مانند «این وضعیت اسفناک جامعه ماست» یا «جهاد تبیین ایجاب میکند واقعیت را نشان دهیم» اضافه میشود تا بازنشر را به یک «مأموریت مهم» تبدیل کند.
3 - تبدیل تعامل به سرمایه اجتماعی
بازدید بالا به افزایش فالوور، فروش دورههای آموزشی یا دریافت حمایت مالی منجر میشود. برخی کاربران حتی از این روش برای جمعآوری کمکهای مالی بهره میبرند.
4 - تکرار چرخه و تشدید
موفقیت اولیه به انتخاب محتوای جنجالیتر منجر میشود که اغلب به تهمت و توهینهای جنسی تحتعنوان «مقابله با دشمن» میانجامد. این سوءاستفاده نهتنها گفتمان واقعی روشنگری را تضعیف میکند، بلکه به عادیسازی ابتذال دامن میزند. وقتی «جهاد تبیین» با ابتذال آمیخته میشود، مفاهیم ارزشمندی مانند آگاهیبخشی بیاعتبار میگردند و مخاطبان میان محتوای اصیل و جنجالی تمایز قائل نمیشوند. علاوه بر این، کاربران آسیبپذیر مانند نوجوانان در معرض محتوای دوگانه قرار میگیرند که تصویری مبتذل را با متنی ظاهراً محکومکننده همراه میکند؛ اما در عمل آن را تثبیت مینماید. این پدیده حتی به آسیبهای روانی مانند آزار آنلاین منجر شده است. فعالان واقعی رسانه نیز در رقابت نابرابر با این صفحات جنجالی، دیده نمیشوند و اعتماد به رسانههای انقلابی کاهش مییابد. واقعیت امر این است: «جهاد تبیین فضای مجازی یک جریان جهادی و انقلابی اصیل برای ابهامزدایی از شبهات، اخبار جعلی و تحریف در سطح جامعه است»، اما سوءاستفاده از آن به شعارزدگی و بیاعتمادی دامن میزند. بررسی پستهای اخیر در اینستاگرام و ایکس نشان میدهد این سوءاستفاده چقدر گسترده است. برای مثال، برخی کاربران با انتشار تصاویر یا ویدئوهای تحریفشده، آن را بهعنوان «مقابله با دشمن» توجیه میکنند، درحالیکه منتقدان آن را دروغپراکنی میدانند. مواردی از فحاشی جنسی و تهمتزنی تحت این عنوان گزارش شده که بهجای تبیین، به نفاقافکنی دامن میزند، حتی در برخی پستها، جهاد تبیین به ابزاری برای تحقیر و برچسبزنی تبدیل شده که کارشناسان آن را «ورشکستگی اخلاقی» توصیف میکنند.
بازگشت به اصالت
راهحل برای مقابله با این پدیده چیست:
1. هوشمندی مخاطب: کاربران باید بپرسند آیا این محتوا واقعاً لازم است یا میتوان پیام را بدون عناصر مبتذل منتقل کرد؟ آموزش سواد رسانهای کلیدی است.
2. حمایت از محتوای اصیل: تعامل با صفحاتی که تحلیل عمیق ارائه میدهند، بدون توسل به جنجال.
3. فشار الگوریتمی: گزارش محتوای غیراخلاقی و کاهش تعامل با پستهای جنجالی.
4. تولید محتوای جایگزین: استفاده از اینفوگرافیک، پادکست و تحلیل متنی اخلاقمحور.
در نهایت، رسانههای اجتماعی تقویتکننده رفتارهای جامعه هستند.
اگر ابتذال تحت پوشش «روشنگری» گسترش یابد، نه تنها فرهنگ و اخلاق آسیب میبیند، بلکه مفهوم جهاد تبیین مخدوش میشود. زمان آن رسیده که مخاطبان با انتخاب آگاهانه، فضای مجازی را به سوی محتوای ارزشمند سوق دهند.











