مهدی عبداللهی، دبیر گروه اقتصاد: در روزهای گذشته حضرت آیتالله خامنهای در سخنان تلویزیونی خود با توصیه به حمایت از رئیسجمهور و دولت گفتند کار اداره کشور سخت و سنگین است و دولت نیز کارهای خوبی از جمله ادامه کارهای نیمهتمام شهید رئیسی را شروع کرده که انشاءالله نتایج آن را مردم خواهند دید. بخش قابل تأمل صحبتهای ایشان مربوط به پرهیز از اسراف بود. حضرت آیتالله خامنهای ضمن توصیه مردم ایران برای پرهیز از اسراف در همه موارد از جمله نان، گاز، بنزین و اقلام خوراکی افزودند: «اسراف از مهمترین خطرها و ضررها برای خانوادهها و کشور است، اگر این همه اسراف نباشد، بدون شک اوضاع کشور خیلی بهتر خواهد بود.» «فرهیختگان» در همین خصوص به سراغ بررسی برخی از دادههای رسمی کشور و دادههای جهانی در چندین حوزه مصرف رفته است. آمارها بسیار قابل تأمل است. در برخی بخشها مصرف بعضاً بین 20 تا 30 درصد و حتی 50 درصد و در مواردی دو برابر میانگین جهانی است. آنچه از تحلیلهای کارشناسی برداشت میشود این است که کاهش این اسراف علاوه بر توصیه، آموزش و فرهنگسازی، نیاز جدی به اصلاحات اقتصادی و در یک کلمه «توجه به اقتصاد انرژی» دارد. در این خصوص نگاهی به مواضع رهبر انقلاب نیز نشان میدهد ایشان از سالها قبل و در دولتهای مختلف، در کنار توصیه به مردم برای جلوگیری از اسراف، به دولتها توصیه کردهاند اقتصاد انرژی را جدی گرفته و اصلاحات را برای جلوگیری از اسراف به سرانجام برسانند.
شدت انرژی 50 درصد بالاتر از جهان
از آنجایی که محاسبه میزان هدررفت انرژی به تفکیک بخشهای اقتصادی و به تفکیک حاملهای انرژی دشوار بوده، در این گزارش سعی شده است از شاخص کلیتر و مهمتر برای ارزیابی مصرف انرژی استفاده شود. یکی از آنها، شاخص شدت مصرف انرژی است. شدت مصرف انرژی، مهمترین شاخصی است که میزان بهرهوری و کارایی انرژی در یک اقتصاد را منعکس میکند. این شاخص برای اندازهگیری میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی کشورها (GDP) محاسبه میشود.
براساس گزارش بانک جهانی (شاخص شدت انرژی اولیه) که بر اساس تولید ناخالص داخلی بر حسب نرخ ارز و برابری قدرت خرید محاسبه شده، ایران تا انتهای سال 2021 با رقم 9 مگاژول به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی جزء اقتصادهای با شدت بالای مصرف انرژی بوده است. عدد 9 مگاژول در حالی بوده که این رقم در سطح جهان 5 مگاژول است. همچنین شاخص مذکور برای کشور ترکیه در سال 2021 حدود 2 مگاژول بوده است. طبق دادههای بانک جهانی، شدت انرژی در ایران از 7 مگاژول به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی در سال 2000 به 9 مگاژول تا انتهای سال 2021 رسیده که این عدد برای جهان از 6 مگاژول به 5 مگاژول کاهش یافته است. به عبارتی، شاخص شدت انرژی در ایران حدود 50 درصد بالاتر از میانگین جهانی بوده و 4 برابر ترکیه است. بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز، شدت مصرف انرژی در ایران طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ با رشد چشمگیر ۷۵ درصدی همراه بوده، این در حالی است که شدت مصرف انرژی در سطح جهانی در همین دوره ۳۵ درصد کاهش یافته است.
درخصوص اینکه چرا شدت مصرف انرژی در ایران زیاد است، به طور مختصر میتوان گفت، اولین و مهمترین متهم این موضوع، یارانه سنگین در حوزه انرژی است. ارزان بودن انرژی، علاوه بر اینکه رفتارهای مصرفی غیر مسئولانه را در بخش خانوار تشویق میکند، در بخش صنایع عملاً هیچ انگیزهای برای بهبود کارایی و افزایش استانداردها برای تولید لوازم و وسایل گرمایشی، سرمایشی، خودرو، لوازم برقی و هر تجهیزاتی که انرژی مصرف میکند، باقی نمیگذارد. مورد دوم، ساختار اقتصاد است. اقتصاد ایران وابسته به صنایع انرژیبر مانند پتروشیمی، فولاد و سیمان است. مورد سوم، فرسودگی تجهیزات و تأسیسات در صنایع است. عدم سرمایهگذاری در بهروزرسانی صنایع، مصرف انرژی را افزایش داده است. عدم تنوع بخشی به سبد مصرفی انرژی کشور و کمتوجهی به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر منجر به وابستگی شدید به نفت و گاز در ایران شده است.
هدررفت برق چقدر است؟
هدررفت برق را در دو بخش باید بررسی کرد؛ بخش اول مربوط به تلفات انرژی در زمان تولید، توزیع و انتقال بوده و بخش دوم مربوط به مصرف بالا در بخشهای اقتصادی و مصارف خانوار است. بخش تلفات انرژی شامل سه بخش بوده که اولی تلفات انرژی در بخش تولید، دومی تلفات شبکه توزیع برق و سومی تلفات شبکه انتقال است. براساس گزارش رسمی شرکت توانیر، تلفات انرژی در شبکههای توزیع برق حدود 9.7 درصد و در شبکههای انتقال حدود 2.6 درصد است. براساس برآوردهای این شرکت، بیش از نیمی از تلفات در شبکههای توزیع برق به «تلفات غیرفنی» اختصاص دارد. علت «تلفات غیرفنی» استفاده غیرمجاز از برق شامل انشعابهای غیرقانونی و فاقد کنتور است. در بخش خانوار و بنگاههای اقتصادی آمارهای مختلفی برای مصرف برق ارائه شده است. گرچه در موضوع شدت انرژی مشخص شد مصرف ایران بسیار بالاتر از سرانه جهانی است، برخی آمارها از مصرف برق در بخش صنعت ایران نیز حکایت از آن دارد که این مقدار حدود ۲۰ تا ۴۰ درصد بالاتر از استانداردهای بینالمللی برای تولید است.
راندمان 29 تا 40 درصدی نیروگاهها
یکی از مصادیق تلفات یا هدررفت انرژی در بخش تولید، هدررفت آن در قالب مصارف نیروگاهی است. این هدررفت عمدتاً به واسطه استفاده از نسل قدیمی نیروگاههاست، موضوعی که خود از قیمتهای پایین سوخت عرضه شده به نیروگاهها و قبل از آن به پایین نگهداشتن قیمت انرژی برای مصارف مختلف (خانوار و بنگاهها و...) برمیگردد که درنهایت منجر به تضعیف توان اقتصادی مالکان نیروگاهها برای تجهیز نیروگاهها و بازسازی و نوسازی تجهیزات و عادت کردن به زیست با گاز و گازوئیل ارزان است.
براساس گزارش ترازنامه انرژی کشور، در سال 1401 راندمان نیروگاههای حرارتی تحت پوشش وزارت نیرو به این شکل بوده است. در نیروگاههای بخاری 36.8 درصد، در نیروگاههای گازی 28.9 درصد، در نیروگاههای سیکل ترکیبی 44.8 درصد، در نیروگاههای دیزلی 34.3 درصد، در نیروگاه اتمی بوشهر 33 درصد و در نیروگاههای حرارتی وزارت نیرو 36.4 درصد است.
در نیروگاههای بخش خصوصی نیز، در بخش نیروگاههای بخاری 36.1 درصد، در نیروگاههای گازی 33 درصد، در نیروگاههای سیکل ترکیبی 45.3 درصد و میانگین کل راندمان نیروگاههای خصوصی حدود 40.8 درصد بوده است. جمع نیروگاههای حرارتی کشور (وزارت نیرو و بخش خصوصی) 39.1 درصد بوده است. همچنین میانگین راندمان نیروگاههای صنایع بزرگ کشور نیز نزدیک به 32 درصد است. این اعداد با عدد 45 تا 47 درصدی راندمان کل نیروگاهها در جهان فاصله دارد و بر اساس مصاحبه یک کارشناس حوزه انرژی، همین مورد باعث میشود که سالانه حدود ۶۵ میلیارد مترمکعب گاز هدر رود.
راندمان آب در بخش کشاورزی یکسوم میانگین جهانی
درحالیکه کاهش بارش و خشکسالی، عوامل اولیه بحران آب در ایران هستند، بررسیهای کارشناسی نشان میدهد عامل بنیادین بحران آب در کشورمان، بیتوجهی مزمن به اقتصاد آب و اشتباهات سیاستگذاری در دهههای گذشته است. نادیده گرفتن منطق اقتصادی، زمینهساز بروز بحرانهای ثانویهای شده که امروز تحت عنوان ناترازی آبی، مصرف بیرویه، هدررفت و آب بدون درآمد شناخته میشوند.
نمونه قابل تأمل هدررفت آب، هدررفت آن در بخش کشاورزی است. براساس گزارشهای رسمی، بخش کشاورزی تقریباً ۹۰ درصد از کل مصرف آب ایران را به خود اختصاص میدهد. در پژوهشی که باعنوان «خودکفایی غذایی آینده در ایران، تحلیلی مبتنی بر مدل» توسط 5 پژوهشگر انجام شده، آمده است در سالهای اخیر، برداشت آب برای کشاورزی حدود ۸۶ میلیارد مترمکعب در سال بوده، درحالیکه سطح برداشت پایدار آب باید حدود 61.7 میلیارد مترمکعب در سال باشد؛ بنابراین تفاوت حدود 24.3 میلیارد مترمکعبی که معادل 39 درصد از آب مصرفی بخش کشاورزی بوده، ناشی از برداشت غیرمجاز است.
البته موضوع مصرف آب در بخش کشاورزی ایران فقط برداشتهای غیرمجاز نیست. بر اساس گزارشهای رسمی، بخش قابل توجهی از مصارف آب در بخش کشاورزی ایران به صورت آبیاری سطحی (غرقابی و کرتی) بوده و بخش کوچکی به صورت آبیاری بارانی و آبیاری قطرهای است. نکته قابل تأمل اینکه، راندمان تقریبی آبیاری در بخش آبیاری سطحی حدود 30 تا 50 درصد، در بخش بارانی 60 تا 80 درصد و در بخش قطرهای 90 تا 95 درصد است. در برخی گزارشها، میانگین راندمان آبیاری در ایران بین 40 تا 45 درصد عنوان شده است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، شاخص بهرهوری آب کشاورزی ایران تنها ۵ دلار بهازای هر مترمکعب آب و این شاخص در کشورهای توسعهیافته (همچون اعضای OECD) حدود ۵۶ دلار است.
۳۰ درصد آب کشور گم میشود
درحالیکه ایران در یک منطقه نیمهخشک واقع شده و بهصورت تاریخی با چالش آب روبهرو بوده؛ اما برخی آمارهای رسمی حکایت از بیتوجهی ایرانیها به موضوع محدودیت آب دارد. برای مثال، آمارها میگویند تهرانیها روزانه بین 200 تا 250 لیتر آب مصرف میکنند؛ عددی که دو برابر میانگین جهانی است. از سوی دیگر نیز آمارهایی وجود دارد که از مصرف ۴۶۰ لیتر در محلههای شمالی شهر تهران حکایت میکند؛ اعدادی که احتمالاً بخشی از آن برای تأمین استخر و جکوزیها و سایر مصارف غیرشرب مصرف میشود.
نمونه دیگر و قابلتأملی از هدررفت آب، موضوع «آب بدون درآمد» است. بر اساس گزارش وزارت نیرو در تابستانهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، بیش از ۲۸ درصد از آب توزیعی (آب شرب تولیدی) در مناطق شهری کشور تحت عنوان «آب بدون درآمد» از دست میرود. این آب یا از لولهها نشت میکند یا کنتورها دستکاری شده یا انشعاب غیرمجاز از لولههای اصلی شهر ایجاد شده و یا نهایتاً بخشی هم مربوط به استفاده رایگان نهادهای عمومی مانند شهرداریها و دستگاههای دولتی است. عدد ۲۸ درصد مربوط به میانگین کشوری بوده و این عدد در دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد 50 درصد و در 13 استان بالای 30 درصد است.
مصرف نان 2 برابر سرانه جهانی
گندم اصلیترین ماده غذایی مورد مصرف خانوارهای ایرانی یا قوت غالب سبد مصرفی آنهاست. درخصوص مصرف نان، دادههای رسمی و مستند مشخصی از میزان مصرف میانگین نان در سطح جهانی وجود ندارد؛ اما اگر میزان مصرف سرانه گندم در کشورها را شاخص و نشانهای از مصرف نان در نظر بگیریم، طبق گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) میانگین مصرف سرانه گندم در جهان در دوره ۲۰21 - ۲۰12 حدود 68 کیلوگرم برآورد شده است. نگاهی به صورتهای مالی شرکت بازرگانی دولتی ایران نیز نشان میدهد سرانه مصرف گندم در ایران طی دو سال اخیر حدود 143 کیلوگرم بوده است. با این حساب، سرانه مصرف گندم در ایران بیش از 2 برابر میانگین جهانی است.
برخی آمارها مدعی هدررفت سالانه حدود ۲ میلیون تن نان در کشور است. رقمی که معادل 20 درصد از کل مصرف گندم کشور میباشد. گرچه نمیتوان این عدد را تأیید کرد؛ اما حجم نانی که به دست خریداران نان خشک میرسد و حجم بالای تبدیل نان به خوراک دام و طیور نشان میدهد هدررفت نان در کشور یقیناً رقم درشتی است.
اما دو متهم اصلی این فاجعه ملی، به طور مستقیم به سیاست قیمتگذاری دستوری دولت گره خوردهاند. عامل اول، استفاده از آرد نامرغوب و جایگزینی مواد مضر مانند جوششیرین و همچنین حذف سبوس از نان بوده که باعث میشود نان تولیدی بهسرعت بیات و غیرقابلمصرف شود. عامل دوم نیز تزریق یارانه پنهان به نان است که آن را به کالایی بسیار ارزان تبدیل کرده. این ارزانی، ارزش ذاتی نان را در نگاه مصرفکننده پایین آورده و منجر به خرید بیش از نیاز و درنهایت دورریز بالای آن شده است.
در خصوص یارانه پنهان، بررسیها نشان میدهد از سال 1393 تاکنون قیمت آرد تحویلی به نانوایان تقریباً ثابت و روی عدد 700 تا 1000 تومان در هر کیلوگرم مانده است. عددی که فاصله 98 درصدی با قیمت خرید تضمینی گندم دارد. این شکاف که باعث دوریز زیاد، تبدیل نان به خوراک دام و خروج بخشی از آرد از چرخه توزیع رسمی شده و تبعات وحشتناکتر دیگری نیز داشته، حجم یارانهای است که دولت سالانه از جیب خود میدهد. یارانهای که اگر در قالب اقلام خوراکی باارزشتر (به لحاظ کالری) داده میشد، میتوانست سلامت خانوارهای کمدرآمد و دسترسی آنها به غذای بهتر را فراهم سازد.
بر اساس صورت مالی شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران، دولت طی سال 1403 بیش از 12.3 میلیون تن گندم به ارزش نزدیک به 208 هزار میلیارد تومان از کشاورزان خریداری کرده و درنهایت آن را به قیمت 36.2 همت به نانوایان و مصارف صنف و صنعت فروخته است. طبق این صورت مالی، دولت از خرید و فروش گندم طی سال 1403 حدود 172 هزار میلیارد تومان زیان متحمل شده است. در همین خصوص اخیراً سیدمحمدرضا مرتضوی، رئیس اتاق اصناف ایران میگوید شکاف قیمت در موضوع آرد 40 برابر بوده و این محصول حالا یکی از پرسودترین فعالیتهای غیرقانونی در کشور است؛ بهگونهای که سود آن از قاچاق هروئین نیز بیشتر شده است.
هدررفت 30 درصدی بخش غذا و کشاورزی
یکی دیگر از بخشهایی که هدررفت در آنها بسیار بالاست، بخش کشاورزی و غذاست. طبق مطالعات مختلف، بیشتر این اتلافها پیش از مرحله مصرف و به دلیل مشکلات حملونقل و لجستیک و عدم برنامهریزی مناسب دولت در حوزه کشت یعنی فقدان الگوی کشت و درنهایت به دلیل عدم بستهبندی مناسب، هزینه بالا یا فقدان انبارها و سردخانههای کافی رخ میدهند. براساس گزارشهای مطالعاتی، میزان تقاضای جمعیت انسانی کشور برای محصولات مختلف کشاورزی حدود ۱۵۲ میلیون تن (برحسب وزن تر در مزرعه، باغ، کشتارگاه یا مرکز پرورش دامها) برآورد شده است. در مقابل این نیاز، میزان تولید محصولات کشاورزی (گیاهی و دامی) کشور ۱۳۲ میلیون تن است که از این میزان حدود ۱۱۰ میلیون تن آن محصولات گیاهی بوده و ۲۲ میلیون تن نیز محصولات حیوانی است.
طبق برآوردها، ۳۰ میلیون تن از ۱۳۲ میلیون تن تولیدات کشاورزی کشور به صورت تلفات و ضایعات هدر میرود که طبیعتاً در تولید آن زمین، آب و انرژی به کار رفته است. این میزان هدررفت که حدود ۲۳ درصد از کل محصولات کشاورزی تولیدی داخل کشور است، معادل هدررفت ۲۴ درصد از کل سطح زیر کشت کشور و یا ۳۲ درصد از کل آب اختصاصیافته به بخش کشاورزی و یا معادل غذای ۱۸ میلیون نفر از جمعیت کل کشور است.
سرانه انرژی بخش ساختمان ۲ برابر جهان!
در بخش ساختمان دو گونه هدررفت را می توان مشاهده کرد. اولی، مربوط به خانوار و بنگاههاست. ارزان بودن قیمت انرژی در کشور، انگیزه چندانی برای مدیریت مصرف باقی نگذاشته است. بخش دوم مربوط به وسایل، لوازم و تجهیزات مورد استفاده بوده که از استاندارد کافی برخوردار نیستند. مجموع این دو، منجر به افزایش شدید مصرف در بخش ساختمان (اعم از مسکونی، اداری، تجاری و غیره) شده است. در بخش خانوار و بنگاهها و ادارات، عدم توجه به سیاستگذاری اقتصاد برق منجر به افزایش شدید مصرف شده است. براساس دادههای رسمی وزارت نیرو، سهم 300 کیلووات ساعت مصرف برق (الگوی مصرف ماهانه فعلی) از هزینه خانوار در سال 1352 حدود 6.6 درصد بوده که این مقدار در سال 1402 به ۰.۲۳ درصد رسیده است.
این موضوع علاوه بر اینکه توان دولت و بخش خصوصی را برای افزایش تولید برق تخریب کرده، موجب شده نهتنها خانوار انگیزه چندانی برای کاهش مصرف نداشته باشد، در سمت دیگر، موجب شده تولیدکنندگان لوازم خانگی (از بخاری تا کولر و لوازم برقی و گازی) نیز انگیزهای برای افزایش استانداردهای مصرف انرژی نداشته باشند.
تخریب اقتصاد برق و ارزانفروشی انرژی حتی به استانداردهای شهری و ساختوساز نیز سرایت کرده است. عایقبندی نامناسب یا عدم عایقبندی دیوارها و سقف، استفاده از پنجرهها و درهای با کیفیت بسیار پایین، درزگیری نامناسب در اطراف پنجرهها و درها، استفاده از شیشههای تکجداره و استفاده از سیستمهای گرمایشی و سرمایشی با راندمان پایین ازجمله دلایلی است که مصرف انرژی را در بخش ساختمان بهشدت افزایش میدهد.
نتیجه عدم رعایت استانداردها در بخش ساختمان این بوده که ایران به پنجمین پرمصرف در جهان در بخش ساختمان تبدیل شده است، به طوری که براساس آمارهای دادههای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) در سال 2020 مجموع انرژی مصرفی در بخش ساختمان ایران (خانگی) 223 پتاژول انرژی بوده است. نکته جالب توجه ماجرا اینجاست که ایران با 83 میلیون نفر جمعیت در سال 2020 و مصرف حدود 223 پتاژول انرژی در بخش ساختمان، سرانهای برابر با 2.7 پتاژول به ازای هر یک میلیون نفر را ثبت کرده و پس از چهار کشور واقع در نقاط سردسیر جهان، پنجمین سرانه را بین 47 کشور دنیا داراست. عدد 2.7 پتاژول به ازای هر یک میلیون نفر در ایران درحالی است که ترکیه با جمعیت مشابه ایران دارای سرانه 0.35 پتاژول به ازای هر یک میلیون نفر بوده است.
همچنین آمارهای حاصل از ترازنامه انرژی وزارت نیرو حاکی است که در سال ۱۴۰۰، سرانه مصرف نهایی انرژی ایران ۱.۸ برابر متوسط سرانه مصرف نهایی جهانی است. همچنین در سال ۱۴۰۰، سرانه مصرف نهایی انرژی ایران در بخش خانگی ۲.۱ برابر میانگین جهانی بوده است.
مصرف خودروها 20 تا 30 درصدی بالاتر از میانگین جهانی
یکی دیگر از بخشهایی که هدررفت انرژی در آن نسبتا بالاست، مصرف بنزین و گازوئیل در خودروهاست. براساس برخی گزارشها، متوسط مصرف گازوئیل در کامیونهای سنگین ایران بین 50 تا 60 لیتر در 100 کیلومتر است. این در حالی است که میانگین جهانی آن 35 تا 40 لیتر ذکر شده است. همچنین طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در ایران به ازای هر نفر روزانه حدود ۰.۹۵ لیتر بنزین و حدود ۰.۸۸ لیتر گازوئیل مصرف میشود که این مقدار تقریباً ۲ برابر متوسط جهانی است. درخصوص بنزین، براساس آخرین گزارشی که شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور در سال 1395 منتشر کرد، میانگین مصرف سوخت در خودروهای داخلی و مونتاژی بین 6.5 تا 7.5 لیتر و در چند خودروهای ازجمله وانتها تا 9 و 10 لیتر نیز در 100 کیلومتر بوده است. البته این عدد مربوط به همه خودروهای تولیدی در آن سال بوده و شامل خودروهای درحال تردد همچون خودروهای فرسوده نمیشود.
همچنین براساس برخی گزارشها، میانگین مصرف کل خودروهای کشور به 9.2 لیتر در 100 کیلومتر میرسد، عددی که در سطح دنیا حدود 7.2 لیتر در 100 کیلومتر است. به عبارتی، میانگین کل مصرف حدود 28 درصد و با کنار گذاشتن خودروهای غیرسواری، این عدد حولوحوش 20 درصد از میانگین دنیا بیشتر میسوزاند. با لحاظ مصرف روزانه 124.5 میلیون لیتر بنزین در سال 1403، طی سال گذشته روزانه حدود 25 میلیون لیتر بنزین بیشتری نسبت به استانداردها مصرف شده است. این میزان تقریباً 2 برابر میزان واردات بنزین در سال گذشته بوده است.















