برای بررسی ابعاد و اثراتی که انتشار این مستند عبری در سرزمینهای اشغالی داشته است و پیامی که رسانههای صهیونیستی آن را دریافت کردند با مهدی بختیاری، مدیر سرویس سیاسی خبرگزاری تسنیم و کارشناس مسائل دفاعی گفتوگو کردیم. بختیاری معتقد است عمده آسیبی که در تولید محتواهای عبری در رسانههای ایران وجود دارد، عدم شناخت دقیق از مخاطب عبری زبان است. بنابراین لازم است ابتدا به شناخت دقیقی از جامعه هدف رسید. در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
سوژه خاص یک مستند
مهدی بختیاری در مورد ناگفتههایی که در مستند عبری زبان تسنیم منتشرشده بیان کرد: «سوژه مستند، سوژه خاصی از جنگ 12روزه است. در جنگ 12روزه اتفاقات زیادی رخ داد و روایتهای زیادی از جنگ منتشر شد؛ اما آنچه مدنظر ما برای ساخت مستند بود عملیات خاصی بود که در روزهای سوم و چهارم جنگ انجام شد. همان یکی دو روز اول اسرائیل به بعضی از زیرساختهای انرژی ما حمله کرد. مثل انبار نفت شهران، پالایشگاه تهران یا یکی از فازهای پارس جنوبی که بلافاصله بعد از آن ایران در عملیاتی پالایشگاه «بازان» در حیفا را هدف قرار داد که ضربه بسیار بزرگی به اسرائیل وارد شد. اسرائیل از جغرافیای کوچکی برخوردار است و بهتبعآن زیرساختهای زیادی ندارد. از این پالایشگاه فقط دو مورد فعال بود؛ یکی در اشدود یکی در حیفا. وقتی ایران این پالایشگاه در حیفا را هدف قرار داد، هزینه سنگینی به اسرائیل وارد شد و اسرائیل متوجه شد اگر وارد فاز ادامه نبرد زیرساختها شود، کسی که بیشترین آسیب را میبیند، خودش است، بهخاطر محدود بودن زیرساختها.
همین حمله باعث شد تا آخر جنگ حمله به زیرساختهای ایران اتفاق نیفتاد. این موضوع از چند جنبه اهمیت داشت: 1. هدف قراردادن پالایشگاه موضوع مهمی بود 2. نشان داد اگر ضربه متقابل سنگین باشد میتواند باعث متوقف کردن حملات دشمن شود. این وجه کلی است که در جنبه عملیاتی هم ریزهکاریهایی داشت که در مستند به آن اشاره کردیم. اصل ماجرا این بود که نشان دهد ضربات متقابل میتواند متوقفکننده تهاجم باشد و سعی کردیم تا جای ممکن از جزئیات عملیات، تسلیحات استفادهشده و اینکه چطور این عملیات صورتگرفته هم صحبت کنیم که اصل سوژه مستند همین بود.»
سد سانسور را شکستیم
بختیاری به اثر رسانهای روایت مستند در افکار عمومی اسرائیل هم اشاره کرد و گفت: «در اسرائیل سانسور امری رسمی است، بهخصوص در اخبار نظامی و امنیتی این سانسور باید از فیلتر اداره سانسور رد شود و این اداره تشخیص دهد که چه موضوعاتی منتشر شود و چه موضوعاتی منتشر نشود. تا چند هفته بعد از جنگ شاهد بودیم که یکسری اخبار و اطلاعات بهصورت قطرهچکانی منتشر میشد. البته امکانات آنها هم زیاد است و میتوانند برخی موضوعات را سانسور کنند. سعی ما بر این بود که تا جای ممکن این سد را بشکنیم. البته برخی از آنها قبلاً گفته شده بود و برخی هم بهتازگی منتشر میشد و همه این موارد در یک پکیج میتوانست اثرگذار باشد که به نظر بازتابهای خوبی داشت. از جمله این بازتابها این موارد بود.
1- خود حذف این مستند ظرف چندساعت نشان میدهد که این مسئله مهم و اثرگذار است که آنها به سرعت اقدام به حذف آن کردهاند. البته سالهاست که اسرائیلیها با کمک آمریکاییها پول خرج میکنند که در شبکههای مجازی محتواهای ضداسرائیلی تا جای ممکن حذف شود. برای مثال در اینستاگرام دیده میشود بسیاری از محتواها حذف میشوند. این حذف کردنها خود نشاندهنده این است که این محتواها اثرگذارند و آنها میترسند جامعه اسرائیل با این موضوعات مواجه شود و البته ملتهای دیگر هم با آنها همراه شوند، آنهم در شرایطی که فضای ضداسرائیلی بسیار سنگین است.
2- نکته دیگر واکنشهای رسانهای است که داشتند. برای مثال شبکه 14 اسرائیل پنجشنبه شب گزارشی در این مورد منتشر کرد. شبکه 14 شبکهای نزدیک به نتانیاهوست و به جناح راستگرا متعلق است هم روی این مستند کار کرد و گفت یکی از تبلیغاتی است که جمهوری اسلامی انجام میدهد که بتواند با مخاطبان عبری ارتباط داشته باشد. چندین سایت و رسانه و حتی خبرنگارها و فعالان فضای مجازی هم به این موضوع پرداخته بودند. این موضوع نشان میدهد این اقدامها میتواند اثرگذار باشد، علیرغم محدودیتهایی که برای اینگونه اقدامات ایجاد میشود.»
از رسانه بهعنوان ابزار قدرت استفاده کنیم
اثرگذاری متقابل روی افکار عمومی سرزمینهای اشغالی در شرایطی که صهیونیستها به دستکاری افکار عمومی جامعه ایران مشغولند، در سالهای گذشته چندان جدی گرفته نشده؛ اما ساخت این مستند را میتوان گامی ابتدایی برای پاسخ به این جنگ روانی دانست. بختیاری در این مورد توضیح داد: «در سیستم رسانهای کشور ما این امر سابقهدار است که از رسانه بهعنوان ابزار قدرت استفاده نمیکنیم. امروز نمیشود گفت که رسانهها فقط وظیفه اطلاعرسانی دارند. برای مثال وقتی به کشور قطر نگاه میکنیم، علیرغم توانمندیهای سیاسی و دیپلماتیکی که دارد یکی از اصلیترین وجوه قدرتش شبکه الجزیره است که تأثیر آن را میبینیم. دولت قطر از چنین ابزاری استفاده میکند که نسبت به همه کشورهای همتراز، او را یکسروگردن بالاتر نگه میدارد.
در غرب نیز همینطور است. معمولاً در مکانهایی که قرار نیست عملیات نظامی انجام شود عمده بار روی دوش رسانههاست. متأسفانه سالهاست در کشورمان از این موضوع غافل بودیم. متأسفانه وقتی در کشورتان میجنگید این جنگ فقط در ابعاد نظامی نیست و باید در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم اثرگذار باشید. همان اقدامی که آنها سالهاست با ما انجام میدهند. برای مثال انواع شبکههای فارسیزبانی که در سالهای اخیر، کار کردند از صدای آمریکا تا بیبیسی فارسی و منوتو و اینترنشنال هزینههای سنگینی میکنند و هیچکس این هزینه را بیخود انجام نمیدهد. این نشان میدهد آنها دنبال اثرگذاری روی جامعه ایرانی هستند که متأسفانه در برخی مواقع اثر خود را میگذارد؛ اما ما هیچوقت این اقدام را انجام ندادیم. بهخصوص در مورد اسرائیل، تابوهایی بوده و هنوز هم وجود دارد که باعث میشود رسانههای ما به این سمت نروند. برای مثال در سالهای اخیر با دوستانمان و بهخاطر دغدغهای که داشتیم به سراغ ترجمه کتابهای خاطرات سران اسرائیل رفتیم که چاپ این کتابها در اسرائیل ممنوع است و اجازه انتشار نمیدهند. در یک مورد هم که خاطرات گلدا مایر منتشر شد، تعداد آن معدود بود و بعد جلوی انتشار آن گرفته شد. ولی ما هنوز به این نگاه نرسیدیم که اگر میخواهیم با دشمنی بجنگیم باید او را دقیقاً آنطور که هست بشناسیم و نکته دیگر آنکه باید بتوانیم با بخشی از جامعه صحبت کنیم و این به این معنا نیست که ما آنها را به رسمیت میشناسیم و برای آنها حقی قائلیم، ولی واقعیتی وجود دارند باید با آنها ارتباط بگیرید و پیامهای خودتان را به آنها منتقل کنید. این پیامها میتواند در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی باشد که ما چنین چیزی را نداشتیم. اما در دو سه سال اخیر، فضای راهاندازی صفحات عبری در برخی رسانهها باب شده است. اصل آن خوب است؛ اما بدی آن این است که در مواردی به بدترین شکل انجام میشود. مثل استفاده از افرادی که مترجم نیستند و بهنوعی در برخی رسانهها کلاهبرداری میکنند. این محتواها را که به زبان عبری منتشر میشود در رسانهها میبینیم و متوجه میشویم که پشت سر برخی از آنها روال درستی نیست و در رسانههای اسرائیلی مورد تمسخر قرار میگیرد که میتوان مثالهای زیادی در مورد آن زد. اصل ماجرا خوب است؛ اما باید به شکل درست اجرا شود. یکشکل درست این است که محصولی که تولید میشود، برای مخاطب عبری زبان باشد. مشکلی که وجود دارد این است که محتوایی که منتشر میشود با نگاه مخاطب ایرانی است و کسی که تولید میکند ذائقه مخاطب ایرانی را میشناسد و میخواهد با همان ذائقه برای جامعهای که شناختی از آن ندارد محتوا تولید کند که این کار را مشکل میکند.»
باید بدانیم میخواهیم با چه کسانی صحبت کنیم
بختیاری در پاسخ به این سؤال که باتوجهبه اینکه جامعه اسرائیل اساساً یک ملت نیست و بسیار شکننده است، برایناساس اثرگذاری روانی روی آن آسانتر است یا خیر، گفت: «نمیتوان اینطور گفت. ساکنان سرزمینهای اشغالی و 10 میلیون انسانی که آنجا زندگی میکنند با ساکنان سرزمینهای اشغالی 50 سال پیش بسیار متفاوت هستند. امروز با ساکنانی مواجه هستیم که همانجا به دنیا آمدند، زندگی میکنند و به چشم کشورشان به آنجا نگاه میکنند و اینطور نیست که یک جوان اسرائیلی از ورشو آمده باشد. پدر و پدربزرگش از مکانهای مختلف دنیا آمدند؛ اما نسل امروز متفاوت است. مهم است بدانیم با چه کسی میخواهیم صحبت کنیم. وقتی مکالمه و گفتوگو میکنید، مهم این است که فرد را بشناسید که اثرگذار باشد. اگر بخواهیم با اطلاعاتی که سالها قبل از اسرائیل داریم و بهروز هم نشده، پیش برویم جواب نمیدهد و البته مرز باریکی بین اثرگذاری و اینکه به کار شما به چشم یک پروپاگاندای صرف نگاه کنند، وجود دارد. این موضوع را چندباری دیدم که صهیونیستها در رسانههایشان از دیوارنگارههای ایران صحبت میکنند. خب دیوارنگاره میدان فلسطین، مدتهاست که به زبان عبری هم تولید میشود؛ اما گاهی ایرادات و ترجمه غلط باعث میشود بخشی از کار زیر سؤال برود. بسیار مهم است که کسانی که تولید محتوا میکنند علاوه بر شناخت جامعه و ذوق تولید محتوا، توانمندیهایشان در حوزههای دیگر را نیز تقویت کنند.»














