ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: سریال «تشکیلات» را اگر از دور ببینید، با آن موسیقی حماسی، شعارهای ملی و مردانی که از شدت جدیت حتی پلک هم نمیزنند، ممکن است گمان کنید با تریلری جاسوسی و پیچیده روبهرو هستید. اثری درباره مأموران اطلاعاتی که جانشان را کف دست گذاشتهاند تا از وطن محافظت کنند. اما کافی است 10 دقیقه صبر کنید تا متوجه شوید با چیزی طرفید شبیه به نسخهای کشدار از تیزر تبلیغاتی سازمان امنیت ترکیه؛ فقط با کمی نورپردازی پرزرقوبرق و انبوهی دیالوگ که انگار از دفتر روابطعمومی دولت بیرون آمدهاند. در تشکیلات، هر کاراکتر نه یک انسان، بلکه یک شعار متحرک است. مردانش نمیخندند چون «وطن هنوز در خطر است». دشمن هم همیشه همان مرد کتوشلواری ناشناسی به حساب میآید که معلوم نیست از کدام کشور آمده، اما حتماً از همانجاست که با ارزشهای ما دشمنی دارد. در واقع، جهان سریال طوری طراحی شده که هیچچیز خاکستریای در آن وجود ندارد. در این موقعیت قهرمانان تماماً سفید و خائنان و قطبهای منفی به شکلی کاریکاتوری تمام سیاه هستند. مخاطب نیز در این موقعیت لاجرم باید در صف قهرمانان قرار بگیرد بیآنکه جرئت پرسیدن سؤال را به ذهن خود راه دهد. کارگردانی هم به همان اندازه شعاری است. دوربین دائم در حال چرخیدن، دویدن، زوم کردن و انفجار در رفتوبرگشت است؛ انگار هر لحظه منتظر است تا کسی فریاد بزند: «برای وطن، برای ترکیه!» تا صحنه بعدی آغاز شود. اگر در دنیای واقعی انفجار یک حادثه است، در «تشکیلات» انفجار حکم نقطهگذاری دارد؛ هر جملهای باید با صدای بمبی پایان یابد تا مخاطب مطمئن شود هنوز در حال تماشای اکشن است. تدوینگر سریال ظاهراً یا از بیشفعالی رنج میبرد یا از اعتیاد به شنیدن و دیدن مارش نظامی؛ هر صحنه سه ثانیه بیشتر دوام نمیآورد و حتی وقتی قهرمان چای مینوشد، موسیقی پسزمینه چنان ملتهب است که انگار دارد بمب خنثی میکند. بازی آدمکهای درون قاب نیز چیزی بین رقص در پیست پاتیناژ با لباس مراسم ترحیم است. قهرمانها با چهرههایی منجمد و نگاهی که گویا همزمان درگیر رنج ملت، حفاظت از مرزها و عشق ناکام هستند، هر جمله را با لحن حماسی ادا میکنند؛ گویی نه در دیالوگ، بلکه در مراسم سوگنامه برای خود کشور حضور دارند. اگر کسی لبخند بزند باید بداند که در لحظهای بعد از قاب حذف خواهد شد، چون در جهان «تشکیلات»، فقط کسانی زنده میمانند که هرگز نخندند. روایت هم در ظاهر پرحادثه است، اما در باطن هیچ حادثهای رخ نمیدهد. هر قسمت دقیقاً همان چیزی است که قسمت قبل بود، فقط با دشمنی جدید و انفجاری تازه. فیلمنامهنویس احتمالاً به این نتیجه رسیده که درام یعنی فریادزدن مکرر این نکته که «ملت در خطر است» و مخاطب هم باید با احساس وظیفه، قسمت بعد را تماشا کند. نتیجه، چیزی شبیه سریالهای آموزشی دوران جنگ سرد شده؛ فقط اینبار بازیگران خوشچهره و با لباسهای اتوکشیدهتر جلوی دوربین حاضر شدهاند. از نظر فنی، «تشکیلات» از کمپولی یا بیاستعدادی نمیسوزد؛ مشکل اصلیاش اعتماد به ایگوی متورم اردوغان و دوستانش در حزب عدالت و توسعه است که هیچ پشتوانهای ندارد. همه چیز در ظاهر حرفهای و پرخرج است، اما در عمقش هیچ ایدهای در پس آن میزانسن پُرزرقوبرق وجود ندارد. سازندگان گمان کردهاند وطنپرستی خودش بهتنهایی میتواند بستر یک درام سروشکلدار را بدون نیاز به شخصیتپردازی و ایجاد انگیزه و کشمکش پدید بیاورد، اما این مهم رقم نمیخورد؛ چون شعار همه چیز را در خود حَل کرده و از میان برمیدارد. هیچکس در این سریال واقعاً درد نمیکشد، چون قهرمان بودن در این جهان درد ندارد، بلکه فقط افتخار دارد. طنز تلخ ماجرا اینجاست که «تشکیلات»، با وجود ژست ضد غربیاش، دقیقاً تقلیدی از ساختار همان محصولات غربی است که از آنها انتقاد میکند. از طراحی صحنه گرفته تا فیگور قطبهای مثبت و منفی ماجرا، پیدا و پنهان «تشکیلات» عاریهای است و بوی کهنگی میدهد. قهرمانها در حالی وارد اتاق عملیات میشوند که نور آبی روی چهرهشان افتاده و مانیتورهای پشت سرشان پر از نقشههای دیجیتالیاند؛ همان تصویری که در دهها فیلم هالیوودی دیدهایم و اینجا فقط پرچم ترکیه در گوشه قاب جایگزین آنها شده است. اما شاید بزرگترین گناه «تشکیلات» در این باشد که خودش را بیش از اندازه جدی میگیرد. هیچ لحظهای برای شوخی، برای مکث، یا برای انسان بودن باقی نمیگذارد. حتی وقتی شخصیتها خستهاند، خستگیشان هم حماسی است. وقتی عشق میورزند، عشقشان در خدمت وطن است. وقتی میمیرند، با لبخند ملیگرایانهای میمیرند که انگار از قبل آن را تمرین کردهاند. این سریال نمیفهمد که وطن، بدون انسان، فقط نامی روی نقشه جغرافیاست و سینما، بدون تناقض تنها یک تبلیغ خشکوخالی قلمداد میشود. در پایان، «تشکیلات» را میتوان آیینهای دانست از تلویزیونی که هنوز خیال میکند با تکرار شعار میتواند احساسات را برانگیخته کند. اثری که آنقدر میخواهد مهم باشد که از درک سادهترین چیزها بازمانده: اینکه تماشاگر امروز، حتی اگر عاشق وطن باشد، از تماشای قهرمانان کارتونی خسته شده است. شاید تنها دستاورد واقعی «تشکیلات» این باشد که به ما یادآوری میکند وطنپرستی وقتی بیش از حد نمایشی شود، به تئاتری بیجان و مصرفی بدل میشود! در این میدان پر از فریاد و پرچم، تنها چیزی که بیصدا میمیرد، حقیقت است؛ همان حقیقتی که سریال، با تمام پرهزینهبودنش، از روبهروشدن با آن میترسد؛ اما رویکرد ترکها شاید چیزی به سینمای این روزهای ما بیاموزد! آنها با وجود ناشیگری در این زمینه متوجه شدهاند که در جهان امروز باید احساسات ملیگرایانه را در هر عرصهای احیا کرد. آنها با اینکه از پس چنین سوژهای برنیامدهاند؛ اما شاید بتوانند جرقهای در ذهن اهالی سینمای ایران ایجاد کنند؛ ایرانی که ترکها بهکلی از سریال حذف کردهاند بهمراتب، تمدن و تاریخ وسیعتری دارد. پس باید بپرسیم که چرا جای چنین سوژههایی در سینمای ما تا این حد دستکم گرفته شده است؟ سینما، تلویزیون و پلتفرمهای ما میتوانند با ساخت آثار متنوع هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی ایران را در میان مخاطبان بالقوه منطقهای و حتی جهانی زنده کنند. آثاری نظیر «یوسف پیامبر»، «مختارنامه»، «مردان آنجلس»، «امام علی (ع)» و... نمونههای ازایندست به حساب میآیند، با این تفاوت که ما هنوز در ژانر جاسوسی بهجز نمونههای موفق و شکستخوردهای نظیر «روز شیطان» و «تعبیر وارونه یک رؤیا» - که آنها نیز مخاطبان هدف داخلی دارند - کار شاخص و مهمی در این زمینه که بتواند چشم به بیرون از مرزهای ایران داشته باشد، ارائه نکردهایم.
شماره ۴۵۵۶ |
صفحه ۵ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
ایگوی متورم اردوغانیسم














