محمد وحیدی: تیتر این گزارش جملهای است از پاملا نادلر امریش، رئیس انجمن دوستان آمریکایی دانشگاه عبری اورشلیم. کسی که در این دانشگاه دورههای پیامدهای فلسفی تفکر خاخامی را گذرانده. در جایی دیگر، اخیراً یکی دیگر از رؤسای این انجمن در مورد دانشگاه عبری گفته: «در طول ۱۰۰ سال گذشته، تعداد کمی از مؤسسات بهاندازه دانشگاه عبری بر سرزمین، مردم و سیاست اسرائیل تأثیر قابلتوجهی داشتهاند. ما اغلب میگوییم دانشگاه عبری، پیش از آنکه اسرائیل حتی اسرائیل باشد، پروژه اصلی صهیونیستی بوده. این دانشگاه تمام گوشهوکنار جامعه اسرائیل را تحتتأثیر قرار داده.» اگر گزارشی که در مورد دانشگاه تخنیون، در شماره سیودوم «وقایع اسرائیلیه» در همین صفحه نوشته شده را خوانده باشید، آنجا گفتیم که دانشگاه تخنیون به دلیل تمرکز بیشتر بر رشتههای فنی مهندسی و پزشکی، بهنوعی ماشین زیرساختسازی برای اسرائیل بود (هرچند دانشکده علومانسانی و هنر نیز داشت)؛ اما دانشگاه عبری اورشلیم را به دلیل تمرکز بیشتر روی علومانسانی (البته که این دانشگاه هم دانشکدههای فنی مهندسی و پزشکی هم دارد) بهنوعی میتوان ماشین تفکرسازی و اندیشهای رژیم اسرائیل دانست. نکته جالب اما رویکرد بینارشتهای و تلفیقی (تلفیق علومانسانی و رشتههای تجربی) در پروژههاست که طی این گزارش به آنها خواهیم پرداخت.
داستان تأسیس
دانشگاه عبری اورشلیم در سال ۱۹۱۸، سیسال قبل از تأسیس کشور اسرائیل، تأسیس شد. اگرچه دانشگاه اورشلیم شش سال از دانشگاه تخنیون حیفا عقبتر بود؛ اما چشمانداز یک دانشگاه یهودی یا عبری در اورشلیم، به طور خاص، تاریخچه و عقبهای طولانیتر دارد. در این دانشگاه نیز مانند تخنیون چهرههای آشنا و تکراریای میبینیم. وایزمن و انیشتین. آنچه دانشگاه عبری را به یک دانشگاه حتی شاید مهمتر از تخنیون تبدیل میکند این است که هم بیانگر و هم وسیلهای برای صهیونیسم و اشاعه آن بوده است. داستان چگونگی تأسیس آن صرفاً یک قصه تاریخی نیست، بلکه در اصل تحلیل و بررسی نوع تفکر بنیانگذاران رژیم و ایدئولوژی صهیونیسم در نسبت با علم است. اولین نمونه ثبت شده از پیشنهاد یک دانشگاه یهودی در اورشلیم، نامهای در سال ۱۸۸۲ از یک استاد ریاضی و خاخام به نام هرمان شاپیرا است که توسط هاملیتز، اولین روزنامه عبری در امپراتوری روسیه منتشر شد. شاپیرا که پدر صندوق ملی یهود محسوب میشود، عضو سازمان تازهتأسیس هووی صهیون نیز بود. دو سال پس از نامهاش در هاملیتز، شاپیرا ایده خود را برای دانشگاه یهودی در کنفرانس هووی صهیون در جنوب لهستان در سال ۱۸۸۴ ارائه داد. اما تا زمان ارائه شاپیرا در اولین کنگره صهیونیستی در سال ۱۸۹۷، اهمیت یک دانشگاه یهودی در اورشلیم برای سایر صهیونیستها متبلور نشد و شروع به جلبتوجه نکرد. قوانین ماه مه که در دهه ۱۸۸۰ علیه یهودیان روسیه وضع شد، دسترسی یهودیان به آموزش عالی را بهشدت محدود کرده بود. یهودستیزی که یک دهه قبل، وین و بقیه اروپا را فراگرفته بود، برای اولینبار در یک محیط دانشگاهی توسط غولهای روشنفکری مانند زیگموند فروید جوان و آرتور شنیتزلر بهشدت تجربه شد. در سال ۱۹۰۱ حییم وایزمن، عضوی از کمیته صهیونیسم فرهنگی، در یک کنفرانس مقدماتی جوانان شرکت کرد و طی آن، مفهوم یک دانشگاه یهودی در اورشلیم را مطرح کرد. مارتین بوبرِ فیلسوف، به او پیوست تا طرحی را تصویب کند که ایجاد یک دانشگاه یهودی در اورشلیم را به یکی از اهداف جنبش صهیونیستی تبدیل کند. بعداً در همان سال، تئودور هرتزل با سلطان عبدالحمید دوم در استانبول دیدار داشت. او درخواست تأسیس یک دانشگاه یهودی در اورشلیم را کرد که با مخالفت خلیفه روبهرو شد.
عقده ادیپ و نظریه نسبیت بر بلندای کوه اسکوپوس
با پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، بریتانیاییها جایگزین ترکها بهعنوان قدرت امپراتوری در منطقه شدند. برخلاف امتناع ترکیه از تأسیس دانشگاه یهودی، بریتانیاییها موافقت کردند و سنگ بنای آن در سال ۱۹۱۸ گذاشته شد. در سال ۱۹۲۱، انیشتین، وایزمن را برای جمعآوری کمک مالی برای دانشگاه به ایالات متحده همراهی کرد. انیشتین در سال ۱۹۲۳، علیرغم تحریم اعراب، در مورد «نظریه نسبیت» در کوه اسکوپوس سخنرانی کرد. اگرچه انیشتین سخنرانی خود را به زبان فرانسوی ایراد کرد؛ اما اولین جمله او به زبان عبری بود که به روحیه دانشگاه اشاره داشت. انیشتین تا زمان مرگش به حمایت از دانشگاه ادامه داد و در آن زمان مقالات خود را به دانشگاهی که تأسیس کرده بود اهدا میکرد. زیگموند فروید مانند انیشتین در اولین هیئتمدیره خدمت کرد و از ایده یک دانشگاه یهودی در اورشلیم بسیار خوشحال بود. از دید فروید، یهودیت فرهنگی بود که شیوههای مدونی داشته که ریشه در سرزمین تاریخی اسرائیل دارد که معبد و کتاب مقدس هم در اوج آن قرار گرفته است. به گفته فروید هنگامی که معبد قوم یهود نابود شد و آنها تبعید شدند، ماهیت ملموس فرهنگ آنها، یعنی معبد و سرزمینشان، بنا بهضرورت با یهودیت معنویتری جایگزین شد؛ یهودیتی که میتوانست از فرهنگی به فرهنگ دیگر در دیاسپورا منتقل شود. فروید تشخیص داد بشریت خود را در عصر جدیدی میبیند: «... زمانی که این مردم چشماندازی برای فتح دوباره سرزمین پدران خود با کمک قدرتی که بر جهان تسلط دارد (شما بخوانید استعمار نوین)، دارند و این مناسبت را با تأسیس دانشگاهی در پایتخت باستانی خود جشن میگیرند.» فروید اهمیت ملی دانشگاه عبری اورشلیم برای یهودیان را به شیوهای بیان کرد که تنها پدر روانکاوی میتوانست. او این دانشگاه را با آنچه قوم یهود را در دیار خود حفظ کرده بود، یعنی جستوجوی دانش، یکی دانست. اهمیت تأسیس آن در اورشلیم این است که نمایانگر اوج آرزوی باستانی برای صهیون بود. از دید فروید قوم یهود درحالیکه از درسهای تاریخ خود غنی شده بودند، به سرزمین مادری خود بازمیگشتند. این تفکرات فروید توسط حییم وایزمن در سخنرانیاش در مراسم افتتاحیه سال ۱۹۲۵ کاملاً نمایان بود: «در نگاه اول متناقض به نظر میرسد که در سرزمینی با چنین جمعیت کم، در سرزمینی که هنوز همه چیز برای انجامدادن باقی مانده است، در سرزمینی که به چیزهای سادهای مانند گاوآهن، جاده و بندر نیاز دارد، ما باید مرکزی برای توسعه معنوی و فکری ایجاد کنیم؛ اما برای کسانی که روح یهودی را میشناسند، این تناقض نیست. درست است که مشکلات بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هنوز با ما روبهرو هستند و راهحل آنها را میطلبیم، اما ما یهودیان میدانیم وقتی به ذهن بیشترین بهره داده شود، وقتی مرکزی برای توسعه آگاهی یهودی داشته باشیم، به طور تصادفی به برآوردهشدن نیازهای مادی خود دست خواهیم یافت.»
رسالت فعلی دانشگاه عبری
همانطور که در ابتدای این گزارش هم گفته شد، دانشگاه عبری اورشلیم بیشتر بر فضای علومانسانی و مطالعات استراتژیک تمرکز کرده است. یعنی اگر تخنیون ارتباط بیشتری با ارتش و صنایع رافائل داشت، دانشگاه عبری همکاری گسترده با مراکز فکری و راهبردی دانشگاههای اروپایی و آمریکایی و مراکز مطالعات امنیتی آمریکا و همچنین وزارتخانههای اسرائیل و کنست (و سازمانهای زیرمجموعه) دارد. البته که دانشکدههای فنی و مهندسی این دانشگاه هم با صنایع اسرائیل در ارتباطند؛ اما بهجای ارتباط مستقیم با صنایع، خروجی پروژهها (حتی صنعتی و آزمایشگاهی) بیشتر در حوزه امنیتی و راهبردی و آسیبشناسی و آیندهپژوهی است. دانشگاه عبری تمرکز فزایندهای هم روی علوم باستانشناسی، تاریخ و زبانشناسی دارد. طبق آنچه از سایت خود دانشگاه، مقالات و پایاننامهها مشخص است، دانشگاه عبری بسیار سعی دارد تا در وهله اول با مستندات تاریخی و باستانی، مدارک و مستنداتی از حکومتهای اسباط بنیاسرائیلی و پادشاهان بعد آن پیدا کرده (بهخصوص در لبنان، سوریه و اردن) تا مرزهای سرزمین موعود را ذیل پروژه اسرائیل بزرگ گسترش دهد و همچنین اینطور برای جامعه داخلی اسرائیل و افراد مهاجرتکرده جا بیندازد که اینجا ملک طلق یهودیان بوده است. پروژههای کلان دیگر که غیرمستقیم در اساسنامه دانشگاه ذکر شده (ایجاد همبستگی و ملتانگاری میان اقوام و فرق یهودیان و عبری زبانان، به تحقق رساندن و حراست از آرمان دولت یهود و ایجاد زمینه برای شکلگیری آن)، کار روی اقوام و فرقههای دیگر یهودی (دیاسپورا، آفریقاییها، حریدیها و...) است تا از لحاظ زبانی و نژادی آنها را یهودی دانسته و به لحاظ علمی شکاف میان اشکنازیها و سفارادیها و دیگر نژادها را از بین ببرد؛ پروژههایی که تلفیقی از علوم آزمایشگاهی، ژنتیک، انسانشناسی، زبانشناسی و علوم اجتماعی و حتی فلسفه و الهیات یهود است.
پروژههای بینالمللی بهمثابه استراتژی جنگ بین جنگها
- 13 نوامبر 2023: «بنیاد علوم آلمان - DFG»، تنها کمی بعد از طوفان الاقصی، تأمین مالی یک مدرسه مشترک نوآورانه برای دانشجویان دکترا، یک همکاری بینالمللی بین دانشگاه عبری اورشلیم، دانشگاه لایپزیگ و مؤسسه دوبنو در لایپزیگ را تأیید کرده است. اساس این همکاری و پروژه در حوزه علومانسانی و جایگاه یهودیان آلمانی در ادغام با یهودیان داخل اسرائیل است. همچنین همکاریهایی با آژانس یهود برای مهاجرت بیشتر و تحقیقات در مورد افکارسنجی یهودیان اسرائیلی و آلمانی نسبت به یکدیگر انجام شده و همچنین قرار است تا ذیل پروژههایی دانشجویان خود را در مطالعه فرهنگ مادی یهودی در قرن بیستم غرق کند و شبکه پیچیده روابط بین یهودیان و محیطهای اطرافشان را بررسی کند. این برنامه با عنوان «تعلقات: فرهنگ مادی یهودی در اروپای قرن بیستم و فراتر از آن»، ۲۲ دانشجوی پژوهشگر را با مهارتهای میانرشتهای، شامل مدیریت، اقتصاد، تاریخ، فلسفه، ادبیات، مطالعات فرهنگی، تاریخ هنر و موارد دیگر مجهز خواهد کرد.
- 30 ژوئن 2025: با وجود این دوران چالشبرانگیز و اعتراضات در آمریکا و دستگیری اساتید و دانشجویان، دانشگاه عبری اورشلیم و دانشگاه جورجتاون (یک مؤسسه آموزش عالی کاتولیک در آمریکا) و محل استقرار مرکز جامع سرطان لومباردی که توسط دولت فدرال تأسیس شده، یک طرح مشترک در زمینه سرطان ایجاد کردهاند تا نوآوری، کشف و اقدام برای پایان دادن به این بیماری را تقویت کنند؛ اما پروژههای ذیل این همکاری بیشتر روی تشخیص و تعیین نقش نژاد در سرطان و این که کدام قوم یا نژاد بیشتر مبتلا به سرطان میشود، تمرکز دارد.
- طبق آنچه که در بخش ابتدایی از سخنان وایزمن گفتیم و بر اساس آنچه در اساسنامه این دانشگاه هم آمده، فراهمکردن شرایط برای اسکان و استقرار یهودیان در سرزمینهای اشغالی از اهداف این دانشگاه تعریف شده است. این هدف با کار روی پروژههای کشاورزی و صنایع غذایی و محیطزیست تعریف شده است. در 19 مارس 2025، در یک ابتکار عمل مهم برای مقابله با چالشهای اساسی کشاورزی، تغذیه و شرایط اقلیمی و زیستمحیطی بهخصوص پس از 7 اکتبر، دانشگاه عبری با دانشگاه کلمسون در کارولینای جنوبی و کالج ساپیر در اسرائیل همکاری میکند. آنها تفاهمنامهای (MOU) امضا کردند که ذیل آن کار بر زراعی کردن زمینهای صحرای نقب و همچنین طرحی برای اشغال زمینهای درههای آن سوی رود اردن که در اختیار اردن بوده، در دستور کار این دانشگاه قرار گرفته است. طبق این تفاهمنامه قرار است در صحراهای کارولینا مناطقی مانند نقب و دره رود اردن احداث شده و شرایط آبیخاکی و همچنین ژئوپلیتیک این منطقه از فلسطین اشغالی، در فضای مشابه در آمریکا، بهدوراز جنگ، مورد آزمایش قرار گرفته و مطالعه شود. پروفسور سائول بردمن، رئیس دانشکده کشاورزی، غذا و محیطزیست دانشگاه عبری، در حضور نیکی هیلی سفیر سابق آمریکا در اسرائیل که فارغالتحصیل دانشگاه کلمسون نیز بوده و آمیت کوچای شهردار سدیروت گفت: «این همکاری گامی بزرگ در جهت توسعه منطقهای و ارتقای امنیت غذایی و پایداری زیستمحیطی اسرائیل بوده که درنهایت به ارتقای امنیت غذایی و زیستمحیطی جهان منجر میشود.»
این طرح در اصل برای احیای زمینهای کشاورزی است که طی عملیات طوفان الاقصی، بهویژه در سدیروت از بین رفته و از سوی دیگر هدف آن بیابانزایی از صحرای نقب و رسیدن به راههایی مانند اشغال جولان برای اشغال زمینهای تحت تصرف اردن است تا با تغییر کاربری این زمینها، بهنوعی بهعنوان منطقه حائل امنیتی و تشکیل مناطق صنعتی و کشاورزی بسته عمل کرده تا امنیت شهرها و کیبوتصهای اطراف نوار غزه و مرز با مصر و اردن را تأمین کند و همچنین با ایجاد موانع از حملهای دوباره جلوگیری شود.
درهمتنیدگی مؤسسات دانشگاه عبری با دولت
مؤسسات و اندیشکدههای زیرمجموعه دانشگاه عبری که با دولت و سازمانهای رژیم همکاری دارند، بسیارند؛ اما مهمترین آنها که در حوزه مطالعات استراتژیک، خاورمیانه و دکترین امنیتی سیاسی کار میکند و همچنین اعضای آن در سازمانهای زیرمجموعه کنست و وزارتخانههای رژیم بسیار فعالند، «مرکز مطالعات استراتژیک جیمز. جی. شاشا - SCSS» است. این مؤسسه یکی از نمونههای برجسته بینارشتهای کارکردن دانشگاه عبری و تلفیق رشتههای مهندسی، انرژی، امنیت و پزشکی با مدیریت، علوم اجتماعی و سیاسی است. بهعنوانمثال رئیس این مرکز مطالعات و هیئتعلمی دانشکده سیاست دانشگاه عبری، پروفسور لیمور صمیمیان داراش، به شکل تخصصی روی پروژههایی در مورد مفهوم «عدم قطعیت آینده» در مدیریت موارد اضطراری در حوزههای امنیت، سلامت و انرژی کار کرده و مقالههایی را انتشار داده است. او درحالیکه رساله دکتری خود را در رشته جامعهشناسی و انسانشناسی میگرفت، در بازه سالهای 2009 تا 2010 تحقیقاتی را برای این مؤسسه، در زمینه فناوریهای برنامهریزی سناریو در زمینههای اضطراری و امنیتی و همچنین در حوزههای بهداشت جهانی و انرژی شروع کرد. علاوه بر این، این مؤسسه تحت نظارت او، فرایندهای تخیل آینده و شیوههای برنامهریزی را در بخش فناوریهای پیشرفته برای استارتاپها را آغاز کرده است. صمیمیمان داراش همچنین بهعنوان مشاور ارشد در وزارتخانه بهداشت و درمان رژیم و همچنین سازمان بهداشت جهانی (WHO) فعالیت کرده و بهخاطر همین روابط، کمکهای مالی تحقیقاتی قابلتوجهی مانند بودجه بنیاد ملی علوم، بنیاد علمی ایالات متحده-اسرائیل و از وزارت علوم رژیم اسرائیل دریافت کرده است. به طور مثال فرد دیگر دکتر آمیت شنیاک، محقق ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک جیمز جی. شاشا (SCSR) و هیئتعلمی دانشگاه عبری که بهعنوان هماهنگکننده سیاستهای امنیت سایبری و تحلیلگر فناوری-استراتژی دفتر سیاسی، نظامی و سیاستگذاری وزارت دفاع اسرائیل (MoD) فعالیت میکند. در دهههای گذشته، او بهعنوان مشاور ارشد سیاستگذاری و تحلیلگر استراتژی در سمتهای مختلف در پارلمان اسرائیل، وزارت دفاع و نیروهای ارتش اسرائیل (IDF) خدمت کرده. پروژههای او، زمینه و تأثیر اجتماعی و سیاسی فناوریهای نوظهور و تحولآفرین و فرایندهای نوآوری، بهویژه در مورد زیرساختهای دیجیتال پیشرفته، منازعات امنیت سایبری و سیاستهای هوش مصنوعی است و همچنین تأثیر آنها بر نظم بینالمللی، حاکمیت و مشروعیت در منطقه خاورمیانه و بهخصوص چین (که از 2017 به بعد به او محول شده) از کارویژههای تعریف شده برای این مؤسسه است. این مؤسسه در تلاش است تا تحقیقات سیاستگذاری را با تمرکز بر عرصه منطقهای نوظهور در خاورمیانه (به معنای گسترده آن) ترویج دهد؛ با تأکید (اما نه محدود) بر تعاملات بین امنیت، اقتصاد، سیاست، مذهب، هویت فرهنگی، آبوهوا و جمعیت. طبق اسنادی که اهداف این مؤسسه در آن آمده و در سایت دانشگاه عبری اورشلیم هم ذکر شده، این تحقیقات بر پیامدها و تأثیرات بلندمدت بر سیاست اسرائیل، چه در دوران منتهی به ایجاد نظم جدید در خاورمیانه و چه پس از آن، تمرکز خواهد کرد. مانند فضای سایبری و دیجیتال منطقهای، انرژی سبز، حوزه فضایی منطقهای و دفاع موشکی بالستیک منطقهای که این گزینه آخر از نمونههای رسمی اعتراف به همکاری با ارتش اسرائیل بوده است، برخلاف آنچه که در رسانهها سعی دارند دانشگاه عبری اورشلیم را دانشگاهی علمی با آرمانهایی جهانی، آنهم بدون همکاری با نهادهای امنیتی و نظامی رژیم جا بیندازند.














