زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: شلاق واقعیت زودتر از آنچه انتظار میرفت، مقامات لبنانی را از منتهیالیه مسیری که آمریکاییها به نام صلح به آنها غالب کرده بودند، آگاه کرد. در شرایطی که دولت لبنان به تبعیت از طرح آمریکاییها، فشار شدیدی را به حزبالله لبنان وارد میکرد و جوزف عون هم گفته بود که برای حل مشکلات باقیمانده راهی جز مذاکره و گفتوگو با اسرائیل وجود ندارد، نواف سلام، نخستوزیر لبنان در گفتوگو با المیادین بهصراحت شکست دیپلماسی و مذاکره با اسرائیل را اعلام کرد و گفت: «دیپلماسی با اسرائیل بیفایده بود و بیعدالتیهای تلآویو ادامه دارد.» شاید همین شکست موجب شد که نخستوزیر لبنان چرخشی نرم در ادبیات و مواضع سیاسیاش در مورد مذاکره و روابط با مقاومت داشته باشد، البته وضعیت صلح در غزه هم تفاوتی ماهوی با موقعیتی که لبنان در آن قرار دارد، ندارد. دولت لبنان با تصور آنکه امکان برقراری صلح در لبنان با تبعیت از طرح آمریکاییها و باز کردن پنجره گفتوگو با رژیم ممکن است، پیش رفت؛ اما در آستانه احتمال تجاوز دوباره رژیم به لبنان و نقض آتشبس به این نقطه رسید که اسرائیل با همراهی آمریکا حتی به طرح صلحی که خودشان روی میز میگذارند نیز پایبند نخواهد بود و بالاخره بهانهای برای زدن زیر میز توافق و صلح پیدا میکنند. مسیری که دورنمای روشنی را در اختیار افرادی قرار میدهد که مشابه این مسیر را برای ایران تصور میکردند و عدم وقوع جنگ را از مسیری که مساوی با تسلیم بود، دنبال میکردند.
مقابل دشمن صهیونی فقط مقاومت جواب میدهد
ارتش اسرائیل در موقعیت آتشبس، در حال انجام مانورهای نظامی در جنوب لبنان است، آنهم در موقعیتی که دولت لبنان همچنان اصرار به دنبالکردن مسیر مذاکره و دیپلماسی با رژیم صهیونیستی دارد. کارشناسان معتقدند با این رفتار، احتمال حمله قریبالوقوع اسرائیل به لبنان وجود دارد. در این موقعیت نواف سلام در مصاحبهای اعتراف کرد تلاشهای دیپلماتیک با اسرائیل، بیثمر بوده است. آنهم درحالیکه دولت لبنان بیشترین همکاری را با آمریکا و رژیم صهیونیستی برای توقف جنگ در لبنان انجام داده است؛ اما آنها حتی هنوز خاک لبنان را نیز ترک نکردهاند. سلام نهایتاً به داشتن بهترین روابط با ایران تأکید کرد و نقش حزبالله را در آزادی جنوب لبنان مورد اشاره قرار داد. خلف وعده صهیونیستها و نقض چندباره آتشبس باز هم این گزاره را اثبات کرد نگاهی که ایران به منطقه و در ادامه رفتارهای مداخلهجویانه آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد، واقعی و ناشی از شناخت دقیق دشمن است.
ایران با علم به اینکه سازش و همراهی با رژیم صهیونیستی برای آنها صلح به همراه نمیآورد، طرحریزی صهیونیستها را به کشورهای منطقه گوشزد و در حوزه عمل نیز برمبنای همین نگاه، رفتارش با رژیم صهیونیستی و آمریکا را تنظیم کرد. درک این موضوع که تنها راه برای مقابله با رژیم، مقاومت است و کوتاهآمدن تنها باعث زیادهخواهی بیشتر دشمن خواهد شد، صهیونیستها را مجبور به پذیرش آتشبس کرد. از طرف دیگر هم شناخت دقیق ایران از اینکه میز مذاکرهای که آمریکا میچیند میز تسلیم است؛ چرا که از موضعی برابر مذاکره نمیکند، این موجب شد تا طرحریزی آنها علیه ایران، شکست بخورد. حالا در این میان کشورهایی که مسیر دیگری را دنبال کردند به این واقعیت رسیدند که تنها راه برای مقابله و مواجهه درست با رژیم صهیونیستی، مقاومت است.
نواف سلام اگرچه در صحبتهای اخیرش تلاش میکند تا جای ممکن از جنگ اجتناب کند و با دیپلماسی چالشها را حل کند، اما به این موضوع معترف شد که دیپلماسی با رژیم نتیجهای ندارد. اذعان او به نقش مقاومت در آزادی لبنان بهنوعی تأیید این گزاره است که تحلیل ایران و موضعی که در قبال رژیم اتخاذ کرده بود، برای مهار دشمن کارکرد بیشتری دارد. واقعیت آن است که در مواجهه با رژیمی که رویکردهای فاشیستی دارد و چون از حمایت قدرتهای خارجی برخوردار است، خود را مجاز به هر نوع تجاوز و نقض قوانین بینالمللی میداند، تنها مقاومت کار میکند.
نواف از یک راه طیشده سخن میگوید
نواف سلام از راهی رفته سخن میگوید. کمتر از 10 روز پیش، جوزف عون، رئیسجمهور لبنان ضمن اشاره به این موضوع که لبنان پیشتر و تحت نظارت آمریکا و سازمان ملل با اسرائیل مذاکره کرده است، گفت: «امروز فضای عمومی فضای توافق و مصالحه است و چارهای جز مذاکره وجود ندارد.» سلام شکست دیپلماسی را در شرایطی که اسرائیل تحرکاتی نظامی داشته، اعلام کرد. این موضعگیری پیام روشنی هم برای برخی از سیاستمداران داخل کشور دارد که علاوه بر آنکه در دوگانه جنگ و مذاکره، تنها راه برای اجتناب از جنگ را رسیدن به هر توافقی میدانند و معتقدند که ایران باید از هر فرصتی برای مذاکره و گفتوگو استفاده کند و مهمتر آنکه این تأکید را در خلأ وجود پیشنهاد و ایده مشخص دنبال میکنند.
واقع امر آن است که دولت لبنان در انتهای مسیری قرار دارد که برخی از رمانتیکهای داخلی به آن تأکید دارند. لبنان تمام مسیر مذاکره را با طرحریزی و برنامهریزی آمریکاییها جلو برد، اما نهایتاً اسرائیلیها به این توافق هم پایبند نماندند و مکرراً آن را نقض کردند. حالا در مواجهه با مشتاقان مذاکره برای مذاکره، این تصویر روشن وجود دارد که در منتهیالیه مسیری که لبنان برای صلح از طریق دیپلماسی دنبال کرد، صلح و توافقی انتظار آنها را نمیکشد. نکتهای که نباید آن را فراموش کرد این است که مذاکره یک ابزار مهم و مؤثر در کنار قدرت و توان نظامی است؛ اما تصور آنکه مذاکره و بهتبع آن توافق با کشورهایی که مکرراً بدعهدیشان را اثبات کردند، میتواند جنگ را خاتمه دهد ناشی از عدم شناخت دقیق از دشمنان منطقه و ایران است.














