جنگ در غزه متوقف شده اما همه میدانند رژیم صهیونی با وجود تمام خسارتها در شرایطی نیست که قادر به پایان «جنگیدن» باشد.
فشار داخلی از سمت احزاب راست افراطی، خطر تقویت راهکار دودولتی و احتمال بروز تغییری زیانبار در بطن تحولات منطقه علیه رژیم، باعث شده و میشوند تا تلآویو جنگ را در هر صحنهای که در دسترس قرار گیرد، پیگیری کند. صهیونیستها تحتفشار شدید روانی «جنگیدن» را راهکار میدانند.
برایناساس کارشناسان دو سؤال را مطرح میکنند؛ تلآویو چه زمانی جنگ در غزه را دوباره از سر میگیرد و یا چه کشوری طعمه بعدی است؟ ازاینرو بازگشت به جنگ غزه یا حمله به لبنان، عراق یا یمن محتمل هستند.
در این میان گزینه دیگری نیز وجود دارد؛ نقطهای که نه غزه است و نه کشوری دیگر. در همین راستا کریم جبران، مدیر پژوهشهای میدانی در سازمان حقوقی «بتسیلم» میگوید: «صحبت درباره توقف جنگ در غزه به معنای پایان تجاوز رژیم صهیونیستی نیست. کرانه باختری هر روز در معرض خشونتهای سیستماتیک و تنشهای مستمر است.»
همچنین «فیصل الجبیلی»، تحلیلگر و متخصص امور رژیم صهیونیستی معتقد است: «ارتش رژیم اشغالگر استقرار نیروهای خود را بعد از توقف جنگ غزه از سر خواهد گرفت و یگانهای بزرگی را به کرانه باختری برای کنترل بر اوضاع میدانی منتقل خواهد کرد.»
طعمه بعدی
گفته میشود بعد از غزه، احتمال بالایی در خصوص انتقال میدان درگیری به کرانه باختری وجود دارد. کرانه در کنار لبنان، عراق و یمن جبهههای محتمل بعدی هستند.
اقدامات نظامی در کرانه باختری معنای جنگ و گسترش آن را نمیدهد
گرداندن جهت ارتش رژیم صهیونی به هرسمت به معنای آغاز جنگ تعبیر میشود. این درحالی است که به دلیل نوع استقرار، اقدامات و عملیاتهای دورهای، رژیم میتواند بدون آنکه تعبیری از جنگ و گسترش آن به وجود آید، کرانه باختری را طعمه جنگ کند. فشارهای افکار عمومی جهانی به دلیل جنایت در غزه و فشار دولتهای منطقه پس از تلاش برای گسترش جنگ و حمله به دوحه، علیه تلآویو مؤثرتر شدهاند.
تقویت بیوقفه
درحالیکه غزه ضربه خورده، تقویت کرانه بیوقفه ادامه داشته است. حتی در اوج جنگ و با وجود سقوط سوریه، تلاش شده توان تحرکات نظامی در کرانه ارتقا یابد. از نظر کارگاههای ساخت سلاح، تأمین آنها از محیط فلسطین اشغالی و قاچاق از اردن، تسلیح مقاومت در کرانه مداوم بوده است.
پاگیر در هر جنگ
در هر جنگ رژیم علیه محور مقاومت، کرانه باختری یک گزینه قابل فعالسازی توسط مقاومت است. بهزعم صهیونیستها اگر آنها بخواهند در جنگهای محتمل آتی دست به اقدامات حداکثری بزنند، باید کرانه را خنثی کنند.
کسب رضایت افراطیها بعد از توقف جنگ در غزه
ایتمار بن گویر وزیر امنیت داخلی و بتزلل اسموتریچ وزیر دارایی بهعنوان دو ستون از سه ستون دولت در کنار نتانیاهو، خواهان سرنگونی او در پی توقف جنگ در غزهاند. راهکار فوری و طولانیمدت برای آرام نگاهداشتن آنها، تحرک در کرانه است. پایگاه رأی و محل زندگی این دو نیز در همین منطقه واقع شده است.
تنها پاشنه آشیل جغرافیایی
تنها منطقهای که فعالیت در آن رژیم را در مسیر فروپاشی قرار میدهد کرانه است. واقعشدن اماکن مقدس، منابع آب، نقاط کوهستانی، زمینهای کشاورزی مرغوب، گذرگاههای زمینی اصلی به همراه اتصال جغرافیایی و جمعیتی به ساحل غربی، کرانه را به پاشنه آشیل رژیم تبدیل کرده است.
کانون راهکار دودولتی
نقطه کانونی راهکار دودولتی که خطر آن علیه رژیم پررنگ شده است، کرانه باختری به شمار میآید. کشور فلسطینی بدون غزه قابل تشکیل است؛ اما بدون کرانه چنین اتفاقی امکانپذیر نیست.
سالم ماندن نسبی کرانه باختری
پس از فعالشدن جمعیت فلسطینی سرزمین ۱۹۴۸ در جنگ سیف القدس در سال ۲۰۲۱، رژیم دست به سرکوب زد. در نتیجه در جنگ طوفان الاقصی اتفاق مشابهی رخ نداد. همچنین پس از ۷ اکتبر، غزه بهشدت تحتفشار قرار گرفت. هرچند این دو بخش کماکان قادر به اجرای عملیاتها هستند، اما قابلیتهای کامل پیشین را ندارند. در مقابل کرانه گرچه زیر فشار عملیاتهای گسترده و پیوسته قرار داشته است؛ اما توانمندیهای خود را حفظ کرده است.
بیمهکردن کرانه در برابر شرایط مرگ محمود عباس
آمریکا و رژیم صهیونی احتمال فروپاشی تشکیلات خودگردان در صورت مرگ محمود عباس ریاست آن را در نظر گرفتهاند. تقویت جانشینان او، تلاش برای ضربه به مقاومت و همچنین تهدید فلسطینیها به از دست دادن اختیارت نیمبندی که از طریق تشکیلات در دست آنهاست، برخی اقدامات برای مهار پیامدها تلقی میشوند.
اتصال به جمعیت فلسطینی و اسلامی
نوار غزه به صحرای سینا در مصر متصل است که سرزمینی کمجمعیت به حساب میآید. در مقابل در اردن و در مجاورت کرانه ۱۱ میلیون نفر حضور دارند که نیمی از آنها فلسطینیتبارند. اتصال جمعیتی به اردن باعث شده کرانه باختری ظرفیت بالایی داشته باشد. اگر اوضاع در اردن دچار فروپاشی شود، این کشور در دسترس گروههای فلسطینی قرار گرفته و برای مقاومت عراق جهت دسترسی به فلسطین قابلعبور خواهد بود.
نکات
درباره تحولات کنونی نکات ذیل حائز اهمیت هستند.
طبق ارزیابیها همچنان غزه، کرانه باختری و فلسطینیهای سرزمین ۱۹۴۸ قابلیت تحرکات دستههای شبهنظامی را دارند.
غزه آسیبدیده، تعداد زیادی از فرماندهان و نیروها به شهادت رسیدهاند؛ اما برخی زیرساختها مثل تونلها به طور عمده سالم مانده و مقاومت در حین جنگ نیز به توسعه و ترمیم آنها پرداخته است.
یکی از طراحیهای مقاومت حرکت از غزه و لبنان برای اتصال به کرانه است. این طراحی در عملیات ۷ اکتبر به اجرا درنیامد که شاید دلیل آن هماهنگنشدن اقدام با لبنان برای عملیات همزمان بود؛ زیرا غزه برای اجرای آن توان کافی نداشت. برایناساس رژیم صهیونی میکوشد نیروی قابلتوجهی در کرانه شکل نگیرد تا در صورت حملات همهجانبه قادر به جمعشدن با آنها در درون فلسطین باشد.
راهاندازی جنگ علیه مقاومت در خارج از فلسطین اشغالی با خطر بالای حملات همهجانبه همراه است.
تمام معضل فلسطین برای صهیونیستها ناشی از حمایتهای خارجی از آن نیست. مقاومت فلسطینی همواره در قالبهای مختلف وجود داشته است. بهزعم صهیونیستها آنچه در هر نقطه باعث اتمام تحرکات شده، نه قطع ارتباطات خارجی بلکه اخراج کامل جمعیتی بوده است. ازاینرو اخراج فلسطینیها از کرانه هدف فراموشنشدنی صهیونیستهاست.
رژیم صهیونی درحال حاضر با دو لایه مشکل روبهروست. لایه بیرونی با تقویت قدرت ایران در منطقه مرتبط است؛ زیرا این قدرت در شرایطی میتواند باعث خنثیشدن حمایت آمریکا از رژیم صهیونی شود. در درون اما اصلیترین معضل، احتمال حرکت به سمت راهکار دودولتی است. جنگ غزه این راهکار را پررنگ کرده است. اگر راهکار دودولتی در دستور کار قرار گیرد، رژیم صهیونی انعکاسی منطقهای نخواهد داشت تا برای گسترش آن با ایران سرشاخ شود. برایناساس جلوگیری از تسهیل روند دودولتی و مظاهر آن در مقطع کنونی فوریترین هدف صهیونیستهاست.
رژیم صهیونی در برابر فعالیتها در غزه و کرانه باختری تابآوری بیشتری در قیاس با جنگ علیه لبنان و ایران نشان داده است. جنگ علیه غزه دو سال، علیه لبنان ۶۶ روز و ضد ایران تنها ۱۲ روز به طول انجامید. گرچه در جنگ با ایران فاصلهای هزارکیلومتری وجود داشت و زمینه جنگ زمینی همانند غزه و لبنان فراهم نبود، اما بااینحال تلآویو نتوانست بیشتر از ۱۲ روز با تهران بجنگد.














