فرهیختگان: این روزها مکانیسم ماشه یا همان اسنپبک به موضوع اصلی رسانهها و محافل خبری کشور تبدیل شده است. از یک سو برخی تلاش دارند همهچیز را تمامشده نشان دهند و از بحرانهایی میگویند که ابعاد آن فراتر از تصور است، از سوی دیگر افرادی نیز هستند که از فعالسازی مکانیسم ماشه به عنوان فرصت تاریخی برای ایران یاد میکنند. برای نمونه، درحالی که برخی از رسانههای اصلاحطلب مدام ترس و وحشت را به جامعه تزریق میکنند، محسن زنگنه، نماینده مجلس در توییتر خود نوشت: «شش مهر به روز ملی قطع کامل امید از آمریکا و غرب و سرآغاز تحول اقتصادی با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و پیوند با کشورهای شرق و همسایه تبدیل خواهد شد.» اما در این میان، کسانی نیز هستند که معتقدند مکانیسم ماشه قطعا مهم است و میتواند تبعاتی برای کشور داشته باشد و نمیتوان آن را جدی نگرفت اما اولا باید به اندازه تاثیر آن به این موضوع ضریب داد. ثانیا یک فهم مشترک در داخل پیرامون آن ایجاد کرد، نکته سوم اینکه نباید با بزرگنمایی این موضوع، دست از کار با کشورهای همسو ازجمله چین و روسیه و همسایگان برداشت. مورد چهارم هم اینکه دولت و حاکمیت باید با طراحی ایدههایی، چشمانداز چندساله به مردم ارائه کنند. مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین و مجید شاکری، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «فرهیختگان» ابعاد مختلف عبور از موانع فعالسازی مکانیسم ماشه را تشریح کردند.
محدودیتهای نفتی و پتروشیمی ناشی از تحریم آمریکاست نه اسنپبک
مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره فعال شدن مکانیسم ماشه و پیامدهای آن بر اقتصاد و تجارت ایران یادآور شد: «این موضوع نیازمند درک دقیق مفهوم اصلی مکانیسم ماشه یا اسنپبک است و بدون شناسایی صحیح نمیتوان اقدام مؤثری انجام داد.» وی اظهار کرد: «مکانیسم ماشه به معنای بازگرداندن خودکار تحریمهای بینالمللی توسط کشورهای عضو سازمان ملل در صورت نقض توافق هستهای است و فعال شدن آن میتواند به اعمال محدودیتهای بیشتر منجر شود.» حریری ادامه داد: «مکانیسم ماشه درحقیقت شامل پنج قطعنامه شورای امنیت صادر شده علیه ایران بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ است. بر این اساس این تحریمها عمدتاً صنایع هستهای و بخشی از صنایع موشکی کشور را هدف قرار داده و محدودیتی مستقیم بر صادرات نفت، پتروشیمی یا واردات و صادرات در شورای امنیت سازمان ملل ایجاد نکرده است.» وی افزود: «محدودیتهای نفتی و پتروشیمی که اعمال شده، ناشی از تحریمهای یکجانبه آمریکا است و نه تحریمهای شورای امنیت؛ به عنوان مثال، تغییر بارنامه در کشورهای دیگر تنها به دلیل تحریمهای آمریکا انجام میشود و ارتباطی با تحریمهای سازمان ملل ندارد.» حریری خاطرنشان کرد: «تحریمهای آمریکا بسیار گسترده و شامل تجارت، پول، مالی، حملونقل و بیمه است و هیچ یک از این موارد در تحریمهای سازمان ملل دیده نمیشود.»
وی با اشاره به اثرات حقوقی و تجاری این تحریمها اظهار کرد: «از منظر حقوق تجاری نه نگاه سیاسی، تجارت خارجی ایران به طور مستقیم به هیچ عنوان تحتتأثیر تحریمهای سازمان ملل قرار ندارد و کشورهای دیگر تنها در صورتی که به محمولههای مرتبط با صنایع هستهای یا موشکی مشکوک شوند، میتوانند کشتی یا هواپیما را متوقف و بازرسی کنند؛ هیچ الزام دیگری وجود ندارد.» به گفته حریری، بزرگنمایی این موضوع در رسانهها و افکار عمومی باعث ایجاد برداشتهای نادرست میشود و اگر خطر دیگری وجود داشته باشد، آنوقت میتوان درباره اقدامات لازم تصمیمگیری کرد. مهمترین کار از نظر من تبیین اثرات حقوقی، تجاری، نظامی و سیاسی فعالسازی مکانیسم ماشه است.
مکانیسم ماشه بر فروش نفت تأثیری ندارد
وی با اشاره به تجربه تاریخی ایران افزود: «برخی میگویند بر فروش نفت اثر خواهد داشت، تأکید میکنم شرایط اخیر تأثیری بر فروش نفت نخواهد داشت. از زمان صدور آخرین قطعنامه شورای امنیت( قطعنامه ۱۹۲۹) در سال ۲۰۱۰ تا اجرای برجام در ۲۰۱۵، فروش نفت ایران با مشکل مواجه نبود و مشکلات فروش نفت عمدتاً پس از تحریمهای یکجانبه آمریکا در سال ۲۰۱۷ آغاز شد. قبل از برجام، ایران هیچ مشکلی در دریافت پول نفت نداشت و محدودیتهای فعلی بیشتر ناشی از سیاستهای تحریمی یکجانبه است.»
چین در سختترین شرایط هم روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت از ایران خرید
حریری به روابط تجاری ایران با چین و روسیه اشاره کرد و گفت: «روسیه عملاً نقشی در تجارت خارجی ما ندارد و حجم مبادلات ایران با این کشور نهایتاً حدود ۲ تا ۳ میلیارد دلار در سال است و عمدتاً شامل کالاهای غیرتحریمی میشود و به همین دلیل، روسیه نقش تعیینکنندهای در تجارت نفت و پتروشیمی ندارد. با اوراسیا هم که این رقم کمتر از 3 میلیارد دلار است.» وی تأکید کرد: «بر اساس تجربه تاریخی تا سال 2015 خرید نفت ایران توسط چین حتی تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا ادامه داشته و سازمان ملل در این زمینه محدودیتی اعمال نکرده است. روابط تجاری ایران با چین و روسیه تحت تحریمهای سازمان ملل تغییر قابلتوجهی نخواهد داشت و بخش عمده تجارت کشور با این دو کشور بدون مشکل ادامه خواهد یافت. باز با این حال مشخص نیست در آینده چه چیزی اتفاق میافتد، اما در شرایط سختتر نیز چین روزانه 1.5 میلیون بشکه از ایران، نفت خریده است.»
اصلیترین راهکار؛ رسیدن به فهم مشترک در داخل
مجیدرضا حریری درباره راهکارهای مقابله با آثار تحریمها توضیح داد: «ابتدا باید درک و فهم مشترک از خطرات و تهدیدها در سطح جامعه و میان جناحهای مختلف سیاسی ایجاد شود. سپس اثرات قطعنامهها بر ایران در ابعاد حقوقی، تجاری، سیاسی و نظامی تبیین شود و تمرکز بر حوزههایی باشد که مستقیماً تحتتأثیر قرار گرفتهاند.» وی افزود: «بر اساس این فهم مشترک، اقدامات هماهنگ و مؤثر برای کاهش اثرات تحریمها طراحی و اجرا خواهد شد زیرا بدون درک دقیق، برداشتهای نادرست در جامعه و میان فعالان اقتصادی ایجاد خواهد شد.» وی در پایان تأکید کرد: «تحریمهای شورای امنیت ایران بهطور مستقیم تجارت خارجی کشور را محدود نکرده و مشکلات فعلی عمدتاً ناشی از تحریمهای یکجانبه آمریکا است و تمرکز بر درک صحیح و تبیین اثرات واقعی تحریمها پیششرط لازم برای هر اقدام مؤثر است.»
محدودیت تراکنشهای بانکی یا نفت در اسنپبک نیامده است
مجید شاکری، اقتصاددان در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره راهحلهای عبور از وضعیت اقتصادی موجود پس از فعالسازی مکانیسم ماشه اظهار داشت: «اولاً باید درک کنیم مکانیسم ماشه مهم است اما به اندازه خودش، و آثار امنیتی و نظامی آن به مراتب بیشتر از آثار اقتصادی است. چون شش قطعنامه تحریمهای سازمان ملل به لحاظ مدل اشاعه و ضمانت اجرا خیلی با تحریمهای آمریکا تفاوت دارد. ثانیاً اساساً موضوعات آن به لیست محدودی از افراد محدود شده که ورود افراد جدید به آنها نیازمند هدفگذاری آدمهای جدید است. نکته بعدی اینجاست که حتی در جدیترین قطعنامهها که قطعنامه ١٩٢٩ است هم هیچ موضوعی که به کلیت تراکنشهای بانکی یا کلیت مسأله نفت ایران مرتبط باشد وجود ندارد.»
بازرسی کشتیها قبلاً شکست خورده است
وی ادامه داد: «طبق ماده ۱۴، مسئله بازرسی کشتیهایی که دلیل معقولی برای وجود اقلام با حوزههای تحریمی در آنها وجود داشته باشد مطرح شده که براساس ماده ۱۵ این در آبهای آزاد موضوع قابل بازرسی است؛ اما هیچ موردی از اجرای آن در چهار سال اولی که قطعنامه ١٩٢٩ اعمال شده، وجود ندارد، چون تشخیص اینکه دلیل معقول است یا نه بر عهده کشوری است که آبهای آن منطقه را در اختیار دارد. در حوزه آبهای آزاد، اگر فرض کنیم تضاد و حرکت و تلاش نظامی آمریکا برای توقف نفت ایران وجود داشته باشد، میدانیم که در گذشته در دوره ریاست جمهوری بایدن، بدون اینکه نیازی به قطعنامه ۱۹۲۹ باشد، اقدامات نظامی در راستای توقف صادرات نفتی ایران از سوی این کشور شده و شکست خورده است. در نتیجه موضوع جدیدی در این زمینه وجود ندارد که بخواهیم آن را بزرگنمایی کنیم.»
اثر اصلی مکانیسم ماشه فضای نه جنگ نه صلح است
وی افزود: «این موضوع به این معنا نیست که این قطعنامه اهمیت ندارد یا سال دهم برجام مهم نیست؛ هر دو مورد حائز اهمیت هستند. مهمترین اثری که دارد، ایجاد ابهام و عدم اطمینان است، چون این جزئیات فنی بهصورت گسترده در بین مردم با توجه به پیچیدگیهای حقوقی، توزیع و نشر نشده است. ضمناً یک سرمایهگذار خارجی بانکی که به ایرانیان خارج از کشور خدمات میدهد وارد این جزئیات نمیشود. پس هرچند اقلام اصلی تراز پرداختهای ایران گزینههایی نیستند که تحتتأثیر قطعنامهها قرار بگیرند، اما بالاخره فضای نه جنگ نه صلح به صورتی عمیقتر از گذشته ادامه پیدا میکند؛ پس تقریباً با جزئیات متفاوت، موضوع مجدداً این است که چگونه کشور را از فضای نه جنگ نه صلح خارج کنیم؛ فضایی که بهصورت ضمنی در ۱۳ سال گذشته و بهصورت آشکار در چهار ماه گذشته تجربه میکنیم. مسئله از چشمانداز آغاز میشود، یعنی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باید یک چشمانداز از ۵ سال آینده خود داشته باشد و ضمن باور به آن، اقدامات، توزیع قدرت، انتخاب افراد و ایده مرکزی خود را مبتنی بر این چشمانداز تنظیم و سپس آن را به مردم عرضه کند. حکومت کردن و حاکم بودن چه چیزی به جز داشتن یک ایده درباره و چشماندازی از آینده و فروش آن به اهالی امروز است؟»
همکاری تجاری با چین و روسیه باید بیشتر شود
شاکری همچنین ادامه داد: «اولاً به نظر میرسد احتمال روزافزونی وجود دارد (که قبلاً اینقدر قابل انتظار نبود) روسها و سپس چینیها بخواهند در ۱۸ اکتبر اعلام کنند که قطعنامه 2231 منقضی شده است. عملاً از یک سو طرف روسی این جمله را در صحن شورای امنیت عنوان کرد و از سوی دیگر نیز در بیانیه سه نمایندگی سازمان ملل هم این موضوع تکرار شده بود؛ در نتیجه به نظر میرسد که در 18 اکتبر نیز همین نکته گفته بشود؛ آنها هم احتمالاً این مورد را اعمال و همراهی نخواهند کرد. نمیخواهیم پیشبینی کنیم، اما به طرز غافلگیرکنندهای موضوع دارد اینگونه پیش میرود.»
این اقتصاددان تصریح کرد: «واقعیت این است که ما باید یک سال و نیم پیش برای امروز آماده میشدیم، اما اگر امروز بخواهیم صحبتی در اینباره بکنیم باید گفت که تقریباً خطوط کلی ثابت مانده است. ما باید تجارت مستقیممان با چینیها را بیشتر و سهم امارات را در لجستیک و تسویه تجاری کمتر کنیم. از سوی دیگر باید صادراتمان به روسیه را به هر ترتیب افزایش دهیم تا بتوانیم به سؤال قدیمی و ریشهدار کسری تراز پرداخت خود با روسها پاسخ داده باشیم. اگر این دو کار را انجام دادیم، بعداً در حوزه کار با همسایگان نیز امکان یک کار جدید ایجاد میشود، که بر این دو کار تقدم ندارد. از سوی دیگر باید صادرات نفت خود را ایمن کنیم؛ احتمالاً در این زمینه به لحاظ خریدار مشکلی پیش نمیآید، اما ما هم باید علیرغم همه نکاتی که پیشتر به آن اشاره شد، مسیر امنتری را ایجاد کنیم. تجمیع فروش نفت در یک کانال با هماهنگی طرف خریدار (نه با اقدامات و رقابت داخلی) نیز میتواند یکی از اقدامات مهم در این زمینه باشد.»
نگاه غرب متفاوت از گذشته است
وی در پایان یادآور شد: «در مجموع به نظر میرسد اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ در این دوره هیچ شباهتی به اجرای آن در دوره قبل ندارد؛ یعنی کاملاً یک چشمانداز متفاوتی دارد که غرب فارغ از اینکه متن چیست، به دنبال افزایش تنش است. به نظر میرسد روسیه و چین نیز آمادگی حقوقی پیمودن یک مسیر کاملاً متفاوت را دارند. احتمالاً در اجرا، (یعنی به لحاظ تعیین بودجه و تعیین کمیته کارشناسان) چالشهای بیشتری نسبت به دوره قبل شاهد خواهیم بود. این یک دنیای جدید است که باید برای آن آماده باشیم و با ادبیات قدیمی با آن برخورد نکنیم.»














