مصطفی قاسمیان، خبرنگار: اگر «وحشی» هومن سیدی را فاکتور بگیریم که در وضعیت نابسامان سال 1404 نمایش خانگی، گویی یک استثنا بود و کلاسی بالاتر از سایر آثار داشت، «کنکل» ساخته رامتین لوافیپور را میتوان احتمالاً باکیفیتترین سریال در حال پخش و یکی از بهترین محصولات نیمه اول سال دانست؛ مجموعهای که با وجود کیفیت قابل توجه، قربانی پلتفرم و بینظمی در پخش شد و به اندازهای که استحقاقش را داشت، قدر ندید.
«کنکل» در گام نخست، ویترین جذابی دارد که با ترکیب 5 نفره بازیگری شامل مهدی پاکدل، صابر ابر، هانیه توسلی، پدرام شریفی و ستاره پسیانی، میتواند برای هر کارگردان، یک موهبت باشد. لوافیپور البته از این ترکیب استفاده مناسبی کرده و بازیهایی یکدست، باورپذیر و فارغ از اغراق گرفته که نهتنها در ایجاد هیجان و تعلیق برای تماشاگر موفق است، بلکه میتواند رگههایی ظریف از کمدی را به نحوی هماهنگ ارائه کند.
همه این چهرهها البته در وهله نخست، مدیون فیلمنامهایاند که طراحی مناسبی برای شخصیتها دارد و با پررنگ کردن چند ویژگی در هر شخصیت، تمایز منطقی را در گروه سارقان «کنکل» به وجود آورده است. تکنیک خالق اثر برای شخصیتپردازی، جاگذاری خاطرات پرشمار در میان دیالوگهاست که از قسمت اول شروع شد و تا آخرین قسمت منتشرشده نیز ادامه داشته. لوافیپور البته از جانمایی درست خاطرات نیز غافل نبوده و اغلب این ماجراها را در دیالوگهای «ابی» و «امیر» قرار داده که گویی بیش از دیگران رفاقت دارند و البته زمان بیشتری را به گپهای بیهوده میپردازند.
«کنکل» البته واجد طراحی اتمسفر متفاوتی است که آن را نسبت به اغلب سریالهای درام در سالهای اخیر متمایز کرده و این تمایز، از درهمتنیدگی قصه معمایی و مرموز آن با رگههایی از طنز سیاه ناشی میشود که از سویی این سریال را به نمونههای اکشن و معمایی آمریکایی نزدیک کرده و از سوی دیگر، رنگ متفاوتی نسبت به رقبای داخلی، به آن بخشیده است. برای دستیابی به این منظور، نهتنها در دیالوگها و خاطرهها، بلکه در جزئیات خردهداستانهای فرعی، موقعیتهایی گنجانده شده که میتواند به مثابه یک تنفس در اوج هیجان عمل کند و حتی گاه بیننده را به قهقهه وادارد. رامتین لوافیپور با جسارت حتی در صحنههای شکنجه نیز از این قاعده تخطی نکرده و حتی قتل ناخواستهای را که در قسمتهای میانی اتفاق میافتد، با شوخی همراه میکند! به شکلی جالب، این تمهید در لحظاتی مثل فلسفه نامگذاری «ابی»، جذاب از آب درآمده و در لحظاتی مثل سبز شدن ناگهانی یک میز عجیب مملو از میوه و آبمیوه در بیابان، حتی به کمک قصهپردازی آمده است. نکته قابل توجه آن که همه این موارد در جهان داستان منطقی جلوه میکند و از آن بیرون نمیزند و به همین دلیل است که از آن میتوان به عنوان یک نقطه قوت حسابی نام برد.
نکته جالب آن که مهندسی قصه «کنکل» تاکنون به گونهای بوده که تشخیص پایانبندی را برای بسیاری از تماشاگران دشوار کرده و این خود به نقطه قوت دیگری برای این اثر تبدیل شده است؛ چراکه سازنده به خلاف بعضی دیگر از سریالهای خانگی، معمایی طرح نکرده که نتواند آن را جمع کند و فضای حاکم بر قسمتهای اول تا سیزدهم، دست او را برای انتخاب هر نوع پایانبندی باز گذاشته است. به همین علت از همین حالا تا حد زیادی میتوان حکم به موفقیت «کنکل» در فضای ویترینزده و تکراری سریالهای خانگی داد.
شماره ۴۵۰۹ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
طنز سیاه «کنکل» در دل معمّای سرقت














