فاطمه قدیری، خبرنگار گروه جامعه: نزدیک به یک سده است که موضوع «پیشدبستانی» در نظام آموزشی ایران مطرح شده، اما همچنان جایگاه آن روشن و تثبیتشده نیست. هر بار که صحبت از تغییر و توسعه این مقطع حساس آموزشی به میان میآید، موجی از موافقتها و مخالفتها به راه میافتد؛ گروهی آن را کلید عدالت آموزشی و تضمین آینده نسلها میدانند و گروهی دیگر، نگران حذف نقش مهدکودکها و افزایش بار مالی دولت هستند. این روزها بار دیگر مجلس با طرحی تازه، موضوع «اجباری شدن پیشدبستانی با ماهیت دولتی و غیردولتی» را به صدر اخبار آورده است؛ طرحی که به اعتقاد کارشناسان آموزشی، میتواند سرنوشت نظام تعلیموتربیت ایران را دگرگون کند.
اهمیت این طرح از آن جهت است که به یکی از اساسیترین پرسشهای نظام آموزشی پاسخ میدهد؛ آموزش باید از چه سنی و با چه کیفیتی آغاز شود و چه نهادی مسئولیت آن را بر عهده دارد؟ تجربه جهانی روشن میگوید سرمایهگذاری در سالهای آغازین کودکی، بیشترین بازدهی را برای آینده فرد و جامعه دارد. بهطور متوسط کودکانی که حتی یک سال در پیشدبستانی حضور مییابند، در آزمونهای بینالمللی بهتر از همسالان خود ظاهر میشوند و از همان آغاز دبستان، با اعتمادبهنفس و آمادگی بیشتری وارد مسیر یادگیری میشوند.
در ایران اما وضعیت متفاوت است. پس از تغییر سیاستها در سالهای اخیر و سپردن کامل بار پیشدبستانی به خانوادهها و مراکز غیردولتی، نرخ پوشش این دوره به حدود ۴۰ درصد سقوط کرده است. این نرخ پایین پوشش پیشدبستانی بیشترین آسیب را متوجه کودکانی کرده که در خانوادههای کمدرآمد یا مناطق محروم و دوزبانه زندگی میکنند؛ همانهایی که بیش از همه به آموزش اولیه نیاز دارند، اما نخستین گروهی هستند که از آن محروم میشوند. درست به همین دلیل است که کارشناسان و بسیاری از مسئولان بر این باورند که اجباری و رایگان شدن پیشدبستانی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای تحقق عدالت آموزشی است.
چرا پیشدبستانی مهم است؟
برای فهم اهمیت این مقطع باید نگاهی به پژوهشهای جهانی انداخت. آزمونهای بینالمللی مانند تیمز (TIMSS) نشان دادهاند کودکانی که حتی یک سال در پیشدبستانی حضور داشتهاند، بهطور میانگین ۳۰ نمره بهتر از همسالانی عمل کردهاند که این تجربه را نداشتهاند. این تفاوت کوچک نیست؛ در یک نظام آموزشی، همین چند ده نمره میتواند رتبه کشوری را در ردهبندی جهانی جابهجا کند.
از سوی دیگر، تحقیقات عصبشناسی نشان داده حضور در محیطهای یادگیری ساختارمند پیشدبستانی، حتی به رشد مغز و شکلگیری بهتر مهارتهای شناختی کمک میکند. به همین دلیل در بسیاری از کشورها، پوشش پیشدبستانی با سیاستهای مختلف به بالای ۹۰ درصد رسیده است. نمونه بارز آن کشورهای اسکاندیناوی هستند؛ در دانمارک، نروژ و سوئد بیش از ۹۰ درصد کودکان از سهسالگی وارد مراکز پیشدبستانی میشوند. نتیجه چنین سرمایهگذاریای، نظامهای آموزشی پیشرو و شاخصهای بالای توسعه انسانی است.
طرح جدید مجلس؛ اجباری و رایگان
با چنین پیشزمینهای، مجلس طرحی را روی میز گذاشته که بر دو محور اصلی اجباری شدن پیشدبستانی برای همه کودکان پنجساله و ایجاد پیشدبستانیهای دولتی و رایگان در کنار مراکز غیردولتی استوار است. که هدف اصلی، عمومیسازی آموزش از سن پنجسالگی و رفع تبعیض آموزشی است. به بیان سادهتر، هیچ کودکی در کشور نباید تنها به دلیل ناتوانی مالی از این فرصت محروم شود.
کارشناسان معتقدند این طرح میتواند شکاف طبقاتی آموزشی را تا حد زیادی کاهش دهد. همانطور که یک کارشناس حوزه تعلیم و تربیت توضیح میدهد: «وقتی یک کودک در محله مرفه تهران پیشدبستانی میرود و همسن او در یک روستای محروم از این دوره جا میماند، از همان سال اول دبستان فاصلهای غیرقابل جبران بین آنها شکل میگیرد و این فاصله تا پایان تحصیل همراه آنها خواهد بود.»
۳۰ نمره عقبماندگی، ایران در رتبه ۴۷ جهان
در همین راستا محمدصادق عبداللهی، مدیر گروه آموزشوپرورش مرکز پژوهشهای مجلس در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی و تصریح این موضوع پرداخت و اظهار داشت: «مجلس برای دو مسئله «اجباری شدن پیشدبستانی» و «دولتی شدن پیشدبستانی» طرحی را دنبال میکند. در حال حاضر، دوره پیشدبستانی در کشور ما اختیاری است؛ یعنی خانوادهها میتوانند فرزند خود را به این دوره بفرستند یا نفرستند. نکته دوم این است که پیشدبستانیها در حال حاضر صددرصد غیردولتی هستند و عملاً هیچ پیشدبستانی دولتی در کشور وجود ندارد. نتیجه چنین وضعیتی این است که خانوادههایی که از نظر اقتصادی توان مالی بیشتری دارند، میتوانند فرزندان خود را به پیشدبستانی بفرستند و از مزایای آن بهرهمند شوند، اما خانوادههایی که توان تأمین هزینهها را ندارند، از این دوره بسیار مهم محروم میمانند.»
وی در خصوص اینکه چرا این دوره اهمیت زیادی دارد، گفت: «آزمونهای بینالمللی را کامل تأیید نمیکنیم اما همین آزمونها که فعلاً تنها معیارهای در دسترس است، نشان میدهند حضور کودک در دوره پیشدبستانی، تأثیر چشمگیری بر آمادهسازی ذهنی و روحی او برای ورود به آموزش ابتدایی دارد و عملکرد تحصیلی افرادی که ولو یک سال پیشدبستانی رفتهاند در سالهای بعد کاملاً متفاوت است. به عنوان نمونه، در آزمون «تیمز»، دانشآموزانی که یک سال پیشدبستانی رفتهاند، به طور متوسط ۳۰ نمره عملکرد بهتری نسبت به دانشآموزانی داشتهاند که اصلاً پیشدبستانی نرفتهاند. این تفاوت نمره، رقم قابلتوجهی است. بر اساس همین آزمون، از میان ۵۸ کشور شرکتکننده، ایران در رتبه ۴۷ قرار دارد؛ یعنی ۴۶ کشور در این زمینه وضع بهتری از ما دارند. برای مقایسه، در کشورهایی مانند دانمارک، نروژ، سوئد و مجارستان، بیش از ۹۰ درصد کودکان سه سال یا بیشتر در پیشدبستانی شرکت میکنند. همچنین تحقیقات علمی و حتی اسکنهای مغزی نشان دادهاند کودکانی که در پیشدبستانی حضور داشتهاند، رشد ذهنی و یادگیری بهتری نسبت به دیگران داشتهاند. با این حال، ما این دوره اثرگذار را کاملاً غیردولتی اداره کردهایم؛ بنابراین نتیجه این میشود که فرزندان خانوادههای توانمند از این مزایا برخوردار میشوند، درحالیکه کودکان خانوادههای کمبرخوردار یا کسانی که در مناطقی بدون پیشدبستانی زندگی میکنند، محروم میمانند.»
سقوط ۲۰ درصدی پوشش پیشدبستانی
به گفته معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش، «تا چند سال پیش پوشش پیشدبستانی به حدود ۶۰ درصد رسیده بود. اما تغییر سیاستها در دولت قبلی و حرکت به سمت خصوصیسازی کامل این مقطع، نتیجه معکوس داشت و نرخ پوشش به حدود ۴۰ درصد سقوط کرد. این افت بیشتر از همه به زیان کودکان مناطق محروم و خانوادههای کمبرخوردار تمام شد؛ چرا که با واگذاری بار مالی به خانوادهها، اولین گروهی که از آموزش بازماندند، همین کودکان بودند. درحالیکه تجربه جهانی نشان داده بیشترین بازدهی پیشدبستانی برای همین گروههای اجتماعی است. وقتی خانواده باید برای یک سال پیشدبستانی چندین میلیون تومان هزینه کند، طبیعی است که در شرایط تورم و فشار اقتصادی، بسیاری از خانوادههای کمدرآمد از خیر آن میگذرند. این یعنی حذف تدریجی همان کودکانی که بیشترین نیاز را دارند.»
مهدکودکها از بایکوت میگویند، آموزشوپرورش از عدالت آموزشی
با وجود این توضیحات، همچنان برخی از مدیران مهدکودکها نسبت به آینده خود ابراز نگرانی میکنند. الهه رضایی، مدیر یکی از مهدهای کودک و از حامیان تجمع اخیر مدیران مهدکودکها در مقابل مجلس، گفته است: «حدود ۷۰۰ مهدکودک در تهران فعال هستند. اگر این طرح اجرایی شود، عملاً نقش آموزشی مهدکودکها از بین میرود و تلاش چندساله مربیان برای آموزش اولیه کودکان بیثمر خواهد ماند. آموزشوپرورش هم در حال حاضر نتوانسته دستاورد چشمگیری برای دانشآموزان بزرگتر داشته باشد، چه برسد به اینکه بخواهد این بخش را هم در اختیار بگیرد. این تصمیم نوعی بایکوت مهدکودکهاست.» با این حال، باید توجه داشت که اگر سن مناسب حضور هدفمند کودک در مهد را بین دو تا پنج سالگی بدانیم، حتی با جداسازی پنجسالهها نیز مهدهای کودک بهطور کامل از رونق نخواهند افتاد. از سوی دیگر، هزینههای بالای مهد سبب شده است بسیاری از والدین شاغل در کلانشهرها توان پرداخت شهریه را نداشته یا اساساً آن را ضروری ندانند. در نتیجه، بخشی از کودکان هیچگاه تجربه حضور در مهد را به دست نمیآورند. پرسش اساسی اینجاست که آیا تصمیمات نظام آموزشی کشور باید بر اساس ظرفیتهای موجود در پایتخت و منافع شخصی افراد گرفته شود، یا آنکه اولویت اصلی، توجه به مناطق محروم و تحقق عدالت آموزشی باشد؟ اکنون در شرایطی قرار داریم که کودکان خانوادههای توانمند میتوانند در بهترین مهدکودکها ثبتنام کنند، زبان خارجی بیاموزند و مهارتهای اجتماعی و شناختی خود را طی چند سال تقویت کنند؛ درحالیکه کودکان خانوادههای کمدرآمد در شهرستانهای کوچک، حتی یک روز هم تجربه حضور در «پیشدبستانی» ندارند. پیامد این شکاف، در همان نخستین سال دبستان آشکار میشود، کودک برخوردار از آموزشهای پیشینی بهسرعت خواندن و نوشتن را میآموزد و کودک محروم، از همان ابتدا یک گام عقب میماند. به تعبیر معاون آموزش ابتدایی: «هیچ شاخصی به اندازه پوشش پیشدبستانی نمیتواند میزان توسعهیافتگی یک کشور را توضیح دهد؛ حتی نرخ پوشش دبستانی هم اهمیت کمتری دارد.» چراکه اگر کودک بدون آمادگی وارد دبستان شود، احتمال ترک تحصیل، افت تحصیلی و بیانگیزگی در ادامه تحصیل چندبرابر میشود.
هدف، عدالت آموزشی است نه کاهش سن دبستان
عبداللهی تصریح کرد: «بر اساس بررسیهای صورتگرفته، مجلس به دنبال راهی است تا یک سال دوره پیشدبستانی را اجباری کند و به دولت اجازه دهد برای تأسیس پیشدبستانیهای دولتی وارد عمل شود. به این ترتیب، خانوادههایی که امکان ثبتنام در مراکز غیردولتی را ندارند، میتوانند از مراکز دولتی استفاده کنند. اما در این میان دو سوءتفاهم ایجاد شده است. برخی تصور کردهاند که منظور مجلس این است که کودکان از پنجسالگی وارد کلاس اول ابتدایی شوند. درحالیکه چنین چیزی درست نیست؛ مقصود این است که کودکان پنجساله یک سال در پیشدبستانی حضور پیدا کنند و گروهی دیگر گمان کردهاند که دولتی شدن پیشدبستانی به معنای تعطیلی مراکز غیردولتی است. این نیز نادرست است؛ همانطور که در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم هم مدارس دولتی داریم و هم غیردولتی، در پیشدبستانی نیز همین تنوع وجود خواهد داشت. خانوادهها میتوانند انتخاب کنند که فرزند خود را به پیشدبستانی دولتی یا غیردولتی بفرستند.»














