محمد قربانی، منتقد: فیلم «کیف سیاه» به کارگردانی استیون سودربرگ، یادآور تریلرهای جاسوسی کلاسیک است. فیلم از همان ابتدا بدون اتلاف وقت وارد داستان میشود و تماشاگر را بیمقدمه به دل بحران میبرد. بلک بگ شروعی امیدوارکننده دارد اما هرچه پیش میرویم فیلم بیشتر از تکوتا میافتد.
تفاوت کیف سیاه با تریلرهای جاسوسی کلاسیک این است که در آن به جای اکشن یا تعقیبوگریزهای مرسوم در ژانر جاسوسی، دیالوگ نقش محوری را در فیلمنامه و پیشبرد داستان ایفا میکند. این انتخاب اگرچه میتواند تجربهای متفاوت رقم بزند، اما در غیاب شخصیتپردازی و دستیابی روایت به عمق شخصیتها و همچنین ایجاد تعلیق، گفتوگوها کسلکننده و طولانی به نظر میرسند. یکی دیگر از ضعفهای اساسی فیلم، رابطه بین شخصیتها، به ویژه دو شخصیت اصلی یعنی جورج و کاترین است. پیوند عاطفی این دو به عنوان هسته احساسی داستان، بیشتر در سطح باقی میماند و فیلمنامه کار زیادی در راستای تعمیق این رابطه از پیش نمیبرد. در نتیجه، بسیاری از تصمیمهای مهم جورج در جریان روایت، از سویی برای تماشاگر اهمیت ویژه پیدا نمیکند و از طرف دیگر خلقالساعه و برآمده از وراجی کاراکترها به نظر میرسد. این ضعف اساسی فیلمنامه، بحران سمپاتی ایجاد میکند و اجازه نمیدهد تماشاگر نسبت به شخصیتها احساس نزدیکی کند. کیف سیاه در اجرا هم به دلیل ضعفهای فیلمنامه ناکام مانده است. سودربرگ قصد ایجاد فضایی پرتعلیق را دارد. نورپردازی خنثی، بهکارگیری رنگهای سرد و قابهای بسته انتخابهایی هستند که میتوانستند به خلق فضایی پرتعلیق کمک کنند، اما در غیاب فیلمنامه فقط خستگی بصری ایجاد میکنند.
بازیگران برجسته کیف سیاه نیز در خلأ شخصیتپردازی -که شرط لازم دیدن یک بازی خوب است- نتوانستهاند فیلم را نجات دهند. مایکل فاسبندر سعی دارد شخصیتی کنترلشده و درونیشده ارائه دهد، اما بازیاش در بسیاری از صحنهها سرد و یکنواخت است. کیت بلانشت نیز با وجود کاریزمای همیشگیاش، نمیتواند شکافهای شخصیتی نقشش را پر کند. گفتوگوهای میان این دو شخصیت بیشتر حالت تبادل اطلاعات دارد تا ایجاد تنش یا نمایش پیچیدگیهای عاطفی آنها.
در جمعبندی باید گفت «کیف سیاه» قرار بوده فیلمی پیچیده، هوشمندانه و زیرکانه باشد، اما در عمل بسیار کمرمق است. فیلمی که میتوانست تریلری روانشناختی و پرکشش باشد، به تجربهای ایستا و تاریخمصرفدار تبدیل شده است.
شماره ۴۵۰۵ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
یک تریلر کمرمق














