ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: وقتی به سینمای ایران نگاه میکنیم متوجه میشویم که صاحبان آثار، سینماداران و سرمایهگذاران چندان اهمیتی برای تربیت سلیقه مخاطبان قائل نیستند و همچون رسمی که در میان بساز و بفروشها برقرار است تنها به پایان کار و ساخت پول با کمترین مصالح موجود فکر میکنند. در واقع سینماگران ما کمتر به مردم و ساختهشدن سلیقه و درک زیباییشناسانه آنها بها میدهند و پرده اکران عمومی را بین دو طیف کُمدیفارسیها و ژانر مندرآوردی اجتماعی تقسیم میکنند تا همه از عوامل پشت صحنه گرفته تا مخاطبان عادی راضی از سالن بیرون بیایند. مردم راضی میشوند چون به یمن تلاشهای فخرالدین انوار و محمّد بهشتی در دهه شصت و اوایل هفتاد اگر هم بخواهند نمیتوانند با آثار متفاوتتر موجود در سینمای ایران کنار بیایند و آن را درک کنند. درجهبندی کیفی فیلمها در آن روزگار، عملاً جلوی بخش مهمی از تولیدات را گرفت و ذات سرگرمکننده این مدیوم را از اساس منکر شد. البته مدیران سینمایی وقت در ساخت اسکلت سینمای تراز انقلابی حُسن ِ نیت داشتند و میدانستند که چه نمیخواهند ولی در پاسخ به این پرسش که چه چیزی برای دوران تازه تجویز میشود تا جای جریان اصلی فیلمفارسی در دوران پهلوی را بگیرد، جواب درخوری جُز سروشکل دادن به موجود عجیبالخلقه «فیلمهای اجتماعی» در چنته نداشتند. بال و پَر گرفتن ملودرامهای بیخاصیت آپارتمانی در اواخر دهه هشتاد - سوای نمونههای درخور آن - و ناتورالیسم ِ خام فیلمهای ژانر نکبت در همان حوالی باعث شد تا جا برای امثال «حمید نعمتالله» تنگ شود. نعمتالله یکی از معدود هنرمندان سینمای ماست که با وجود بهرهمندی از مایههای پُررنگ ملودرام در کارهایش هیچوقت به کجسلیقگی موجود در بطن آن فیلمها تن نداده است. او البته کمی خوششانس هم بود که شروع فعالیتهایش در مقام کارگردان فیلم بلند داستانی را با «بوتیک» و در نقطه اوج آثار دختر - پسری سینمای بدنه آغاز کرد وگرنه اگر با فیلم متهورانه «آرایش غلیظ» پا به میدان میگذاشت بهراحتی آب خوردن در برابر سلیقه عبوس و سطح پائین سینمایینویسان بایکوت و برای همیشه فراموش میشد، چون او در این اثر در پی پند اخلاقی و صادر کردن بیانیه نبود و فقط میخواست مردم را در لذت تماشای کفاره گناهان حاملان محموله آتشبازی به چابهار شریک کند. «جعفر مدرس صادقی»، نویسنده حاذق ادبیات داستانی زمانی گفته بود مراد ما از خواندن ادبیات درک پیام نویسنده یا مطالعه درس زندگی نیست. ما رُمان میخوانیم تا در لذت مطالعه متن با هم شریک شویم و مرزهای آزادی را در ذهن خود جابهجا کنیم (نقل به مضمون). سینمای نعمتالله و بهویژه «آرایش غلیظ» نیز با وجود آنکه در مدیومی غیر از ادبیات به منصه ظهور رسیده و بسیار تصویریاند، اما کارکردی که مدرس صادقی از تجربه مطالعه داستان درنظر داشت را به ذهن مخابره میکنند. فیلمها، تلهفیلمها و مجموعه عزیز تلویزیونی «وضعیت سفید» برخلاف ناتورالیسم کور فیلمفارسیهای بزکشده، هم ناظر وضعیت انسانیاند و هم تخیل مخاطب را بهشکلی تناقضآمیز درگیر میکنند تا مراد کلیشهای ما از فیلمهای ترشرو و پُرسروصدای اجتماعی را در اکستریمترین حالت ممکن تغییر دهد. سینمای نعمتالله هیچگاه نظیر فیلمهای اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمیکیا، عباس کیارستمی و حتی فیلمسازان موسوم به موج نو در اواخر دهه چهل شمسی تبدیل به معیاری برای یکی از جریانهای اصلی سینمای ایران نشد و حتی دنبالهرویی هم در میان فیلمسازان پیدا نکرد، چون او همچون «کیانوش عیاری»، «علیرضا داوودنژاد» و «پرویز شهبازی» از یک طرف اهل صدور بیانیه، جا گرفتن در نقطه امن جشنوارههای غربی، توجه ویژه به سلیقه مدیران سینمایی و... نبود و از سویی دیگر مانند عیاری، داوودنژاد و شهبازی قصد داشت در مرز میان رئالیسم سینمایی و تخیل و فیکشن حرکت کند؛ همین فاصله با جو غالب هم باعث شد تا نعمتالله در زمانه متوسط الحالها به حساب نیاید و جایگاه امنی برای ادامه بدون مانع حیات خود در این سینما به دست نیاورد. واقعگرایی و تعهد نعمتالله در آثارش را تقریباً در هیچ یک از فیلمهای فریبنده و ظاهرالصلاح اجتماعی مشاهده نمیکنیم، زیرا در آن آثار، صداقت فیلمساز به دلیل عدم برخورداری از تجربه زیسته زیر سؤال قرار میگیرد و فیلمی که او میسازد هیچ نسبتی با اجتماع پیرامونش برقرار نمیکند، درحالیکه نعمتالله با «بوتیک» و «بیپولی» بدون آنکه ادعای بیان حرف مهم و دهان پُرکنی را داشته باشد، شهروندان ایرانی را با واقعیت خودشان در لختوعورترین حالت ممکن مواجه میکند و همین مهم او را در نسبتی دور با ذائقه سطحی و مضمونزده مدیران سینمایی کشور قرار میدهد. عدم توفیق مخاطبان هدف فیلمهای حمید نعمتالله در تماشای «قاتل و وحشی» را هم سوای ایراداتی که ممیزی و سانسور از اثر گرفتهاند، میتوان نتیجه خلاف مسیر رودخانه شنا کردن کارگردان ِ «رگِ خواب» تعبیر و تعریف کرد.
شماره ۴۵۰۳ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
وضعیت قرمز در قلعۀ پرتغالیها














