آرتین توکلی، خبرنگار: جشنواره بینالمللی فیلم ونیز همواره بیش از آنکه صرفاً ویترینی برای نمایش تازهترین آثار سینمایی جهان باشد، بازتابی از روح زمانه و صدایی در برابر پیچیدگیهای جامعه بشری بوده است. اما دوره اخیر این رویداد معتبر سینمایی، گویی پا را فراتر گذاشته و به صحنهای زنده برای تقابلهای آشکار و نهان میان هنر و سیاست تبدیل شده است. در حالی که نورافکنها بر فرش قرمز میتابیدند و فیلمسازان و ستارگان در هیاهوی تحسینها غرق بودند، صداهایی دیگر از اعماق وجدان بیدار جامعه، در حمایت از مردم مظلوم فلسطین بلند شد و موج اعتراضات، فضای جشنواره را درنوردید. هشتادودومین دوره جشنواره فیلم ونیز، نه فقط شاهد اکران فیلمهایی بود که دغدغههای اجتماعی و سیاسی را در خود داشتند، بلکه خود جشنواره به میدانی برای نمایش روایتی دیگر بدل شد؛ روایتی از همبستگی، اعتراض، هنر، سیاست و پرسشگری که نشان داد سینما، حتی در باشکوهترین شکل خود، نمیتواند و نباید از واقعیتهای تلخ پیرامون خود چشم بپوشد.
جشنوارهای که دیگر نمیتواند بیتفاوت باشد
این بار، سینما تنها برای سرگرمی و تماشای فیلم نبود. جشنواره فیلم ونیز امسال که اختتامیهاش 15 شهریور یا 6 سپتامبر برگزار شد، مفهومی فراتر، از جنس اعتراض داشت. هنرمندان بینالمللی بسیاری در برابر جنایت، سکوت نکردند و صدها نفر از فعالان صنعت سینما، ازجمله کن لوچ، آلبا رورواچر، چارلز دنس و ماتئو گارونه در نامهای سرگشاده، خواستار موضعگیری جدی جشنواره ونیز در برابر نسلکشی در غزه شدند. از سوی دیگر، نمایش فیلم صدای هند رجب به کارگردانی کوثر بن هنیه، نمادی از تقابل هنر و سیاست و مهمتر آن، تقابل هنر و انسانیت در این دوره از جشنواره فیلم ونیز بود. این اثر که داستانی واقعی از زندگی یک کودک 5 ساله فلسطینی را روایت میکند که توسط اسرائیل کشته شده، مورد توجه مخاطبان، منتقدان و روزنامهنگاران قرار گرفت و حتی بسیاری را به گریه انداخت. این فیلم که منتقدان، آن را قدرتمندترین و فوریترین اثر جشنواره امسال میدانند، پس از نمایش، به مدت ۲۳ دقیقه ایستاده تشویق شد و به صدای هنری و رسای مردم مظلوم غزه بدل گشت. در نمایش این فیلم، پرچم فلسطین برافراشته شد و صدای خواسته فلسطین آزاد به گوش رسید، حتی چهرههایی چون برد پیت و واکین فینیکس برای این فیلم کف زدند و حمایت خود را نشان دادند. اما کانون توجه همگان، تنها اظهارنظرهای هنرمندان، فیلمها و فرش قرمز نبود، بلکه این بار، در پس فرش قرمز، سنگری برای اعتراض برپا شده بود. در حمایت از غزه تظاهراتی شکل گرفت و هزاران نفر، از پیر و جوان گرفته تا اهالی هنر، در یک راهپیمایی بزرگ، اعتراض خود را نشان دادند. معترضان پیش از برگزاری، در یک بیانیه اعلام کردند جشنواره ونیز نباید رویدادی جدا از واقعیت جامعه باقی بماند. برگزارکنندگان جشنواره ونیز امسال نیز نسبت به این موضوع بیتفاوت نبودند و آلبرتو باربرا، مدیر جشنواره، در صحبتهای خود، نسلکشی غزه را موضوعی دانست که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
ریشههای سیاسی یک رویداد هنری
جشنواره فیلم ونیز که از سال ۱۹۳۲ با هدف ارتقای هنر هفتم و معرفی آثار برجسته به جهان آغاز به کار کرد، از همان روزهای نخست در دامان سیاست پرورش یافت. کمتر کسی است که نداند، تولد این رویداد معتبر سینمایی در بحبوحه صعود فاشیسم در ایتالیا، بیارتباط با اهداف تبلیغاتی و فرهنگی رژیم موسولینی نبود. ونیز، با تمام شکوه و اعتبار هنریاش، در مقاطعی به تریبونی برای نمایش قدرت و ایدئولوژیهای غربی تبدیل شد؛ جایی که فیلمها نه تنها برای ارزشهای هنریشان، بلکه برای پیام سیاسیشان نیز مورد قضاوت قرار میگرفتند. در طول دههها، ونیز شاهد نمایش فیلمهایی بوده که بازتابدهنده دوران جنگ سرد، تنشهای ایدئولوژیک و درگیریهای جهانی بودهاند؛ جشنوارهای که عمدتاً در بطن سیاستهای غربی قرار داشته و روایتهای آن نیز عمدتاً از دریچه این سیاستها عبور کرده است. اما نکته حائز اهمیت در این دوره، فراتر از رویه همیشگی است. امسال، جشنواره ونیز شاهد ورود مفاهیم و روایتهای فلسطینی به صحنه اصلی خود بود؛ واقعیتی که تا پیش از این، شاید کمتر به صورت مستقیم و با این گستردگی در بطن سیاستهای جشنواره جایی داشت. این تغییر، نشاندهنده تأثیر فزاینده فشارهای مردمی و ضرورت توجه به واقعیتهای جهان امروز است. گویی جشنواره، پس از سالها تمرکز بر روایتهای غربی، اکنون به ناچار یا با آغوش باز، به سوی واقعیتهای ملموستری چون شرایط غزه روی آورده است. این چرخش، نشان میدهد مرزهای میان هنر و سیاست و همچنین نحوه بازتاب جهان در سینمای جشنوارهای، در حال دگرگونی است و ونیز، این بار نه فقط آینه سیاستهای رایج، بلکه پژواکدهنده صدای واقعیتی است که تا پیش از این، شاید در سایه مانده بود.
شیر طلایی؛ میراث ایران و نگاهی به فرش قرمز
غیر از مسائل سیاسی، یکی از اتفاقات مهم این دوره از جشنواره فیلم ونیز، اهدای شیر طلایی افتخاری به کیم نواک، بازیگر 92 ساله آمریکایی و ستاره فیلم مشهور سرگیجه بود. همچنین آثار مهمی چون فرانکشتاین، لاپوشانی، سرگیجه کیم نواک، ماشین خردکننده، چاره دیگری نیست و... در این دوره به نمایش درآمدند. فیلم باشو غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی نیز به بخش آثار کلاسیک جشنواره ونیز امسال راه یافت که ادای دینی به سینمای درخشان و کلاسیک ایران میباشد. از طرفی دیگر، مانند همیشه لباسها و ژستهای بازیگران بر روی فرش قرمز جشنواره مورد توجه قرار گرفت. با این حال، نکته قابلتوجه این دوره، کاسته شدن از زرق و برق فراوان جشنواره و توجه بیشتر به مسائل سیاسی و اجتماعی بود. موضوعی که در خود فیلمها نیز انعکاس داشت. اما به طور کلی، مهمترین رویداد هشتادودومین جشنواره فیلم ونیز را میتوان توجه به غزه دانست؛ توجهی که در قالب اظهارنظرها، راهپیماییهای مردمی و هنرمندان نمود پیدا کرد و فیلمی که به طور مستقیم به وقایع تلخ آن منطقه میپرداخت، مورد تحسین قرار گرفت. این رویداد سینمایی، تلنگری بود به وجدان فراموشکار جهان؛ تلنگری که یادآوری کرد هنر، رسالتی جز بازتاب حقیقت و فریاد دادخواهی ندارد و سکوت در برابر جنایت و نسلکشی، خیانت به همین رسالت است.














