حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل بینالملل معتقد است تمدید مکانیسم ماشه جز زیان نتایج دیگری برای ما به همراه ندارد. او در مورد اینکه چقدر مواضعی که اروپا را فاقد مشروعیت اخلاقی و قانونی میداند اثربخش است، اشاره کرد اروپا به لحاظ حقوقی نمیتواند مکانیسم ماشه را فعال کند اما اخلاقیات در فضای بینالملل جایی ندارد. در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
ماشه، تنها ابزار اروپاییهاست
غلامزاده تمدید مکانیسم ماشه را خطا دانست که برای ما خسارت به همراه دارد و گفت: «تمدید مکانیسم ماشه، خطاترین و پرخسارتترین کار است؛ چراکه بهطرف مقابل، دست برتر را داده و اجازه میدهد آنها همچنان برای ما، شرط بگذارند و فشار بیاورند این ابزار فشار را تمدید میکند. تنها ابزاری که اکنون اروپاییها علیه ما دارند، فارغ از تعارفهای سیاسی و فشارهای سیاسی (که مؤثر نیست)، مکانیسم ماشه است. لذا آنها مایل به استفاده و پایاندادن به این ابزار نیستند؛ چه بخواهند استفاده کنند چه نکنند، تمایل ندارند از دستش بدهند، چون تنها ابزار چانهزنی و فشارشان از دست میرود. به همین خاطر تمدید مکانیسم حتماً به ضرر ماست و هیچ فایدهای ندارد، علاوه بر اینها هزینه مضاعفی برای ما ایجاد میکند.»
مکانیسم ماشه فعال هم شود، اجرایی نمیشود
غلامزاده معتقد است حتی اگر مکانیسم ماشه فعال شود، اجرایی نخواهد شد: «اگر فرض کنیم این اتفاق بیفتد، همان تحریمهایی برمیگردد که قبلاً هم بوده و ما تجربهاش را داریم. ما در شرایط ضعیفتری این درگیریها و تعاملات را داشتهایم، لذا اتفاق عملی خاصی نمیافتد. طبق قطعنامه 1979، کشورها میتوانند کشتیهای ایران را متوقف و بازرسی کنند. پیش از این هم چنین بوده است، آیا این را علیه ایران انجام دادهاند؟ خیر، چون ما میتوانیم مقابله به مثل کنیم. کمااینکه تجربه انگلیس در جبلالطارق را داشتهایم؛ آنها کشتی ما را گرفتند، ما هم کشتیشان را گرفتیم و مسئله حل شد. چیزی که قدرت مانور و مقابله مثل به ما بدهد، دیگران اجرا نخواهند کرد، چون میدانند چه کشتیهای خودشان و چه مسیر تجاری تنگههرمز ممکن است مخدوش شود. همینالان مثلاً تنگه بابالمندب به لحاظ راهبردی بازیگری و تعیینتکلیف میکند. در این شرایط آنها هم ریسک نخواهند کرد که با ما درگیر شوند. عملاً حتی اگر فعال شود، اجرایی نخواهد شد، لذا نباید نسبت به آن نگرانی اقتصادی وجود داشته باشد. فرض کنیم اجرایی شد. ما در شرایطی هستیم که نظم موجود دارد به هم میخورد و عملاً میتوان گفت بههمخورده است. سازوکارها همه مخدوش و معیوب است. در این شرایط بههمریختگی، فقط باید امتیاز گرفت. در گرفتن امتیاز باید چهارچوبهای بینالمللی را تضعیف کرد و با قدرت منافع را محقق ساخت، لذا حتی اگر قطعنامهها تصویب شود و برگردد باید با کار دیپلماتیک و سیاسی اصطلاحاً آنها را شل کرد و مبانیشان را از بین برد. همان کاری که الان آمریکا و اسرائیل در مورد احکام دادگاه انجام میدهند یا مثلاً در موضوعات اقتصادی مربوط به تغییرات اقلیمی انجام میدهند.»
غلامزاده به این موضوع هم اشاره کرد که اروپاییها به لحاظ حقوقی، امکان فعالسازی مکانیسم ماشه را ندارند و توضیح داد: «اروپاییها امکان استفاده از مکانیسم ماشه را ندارند. متن برجام ذکر کرده باید کمیسیون مشترک تشکیل شود؛ کمیته مشترکی که همه اعضا از جمله آمریکا در آن باشند. آمریکا دیگر عضو نیست، پس آن کمیسیون قابل تشکیل نیست و آن فرایند هم قابلانجام نیست. ممکن است اینها مستقیم بروند شورای امنیت و درخواستی جدید خارج از روند برجامی بدهند.
اما باز هم برمیگردیم به همان منطق حقوق بینالمللی که ایران قرار بوده محدودیتها را در ازای رفع تحریمها بپذیرد ولی رفع تحریمها و مواهب اقتصادی برجام اتفاق نیفتاده است. وقتی آن اتفاق نیفتاده، تعهدات ایران هم بهتبع آن انجام نشده است، پس نمیتوانند ایران را به عدم پایبندی به برجام محکوم کنند. ثانیاً وقتی خودشان انجام ندادند، نمیتوانند از مواهب تنبیهی استفاده کنند که بخواهند به ایران فشار بیاورند، یعنی هم ایران تخلفی نکرده و هم اینها اجازه بهرهمندی از آن معیارهای تنبیهی را ندارند.»
اخلاقیات در روابط بینالملل بیمعناست
غلامزاده در مورد اینکه استناد به عدم مشروعیت اخلاقی و قانونی آمریکا، چقدر میتواند اثرگذار باشد، گفت: «در فضای سیاست خارجی وقتی استناد به اخلاقیات میشود به این معناست که من چیزی در چنته ندارم. این حرف غلطی است. اخلاقیات در روابط بینالملل معنا ندارد. در دوره روحانی هم این نکات مطرح میشد، ظریف تأکید میکرد روح برجام مخدوش شد، روح برجام از بین رفت، غرق شد. با روح که کسی سیاست خارجی تنظیم نمیکند! اگر قرار بود برای روایت استفاده شود، حرف خوبی بود، اما وقتی میبینیم در روایتسازی کاری نمیکنند، بلکه خلافش هم عمل میکنند، دیگر این تعارفات را هم نمیشود بهعنوان روایتسازی مدنظر گرفت. بههرحال باید محکم ایستاد. صدراعظم آلمان چند روز پس از شروع جنگ، اصطلاح زشتی را در خصوص جنگ و حمله رژیم صهیونیستی به ما استفاده کرد؛ همان dirty work را که صهیونیستها دارند از طرف ما در ایران انجام میدهند و ایرانیها را از بین میبرند. این یعنی کاملاً اعلام تخاصم علیه ایران بود. ما سکوت کردیم؛ سفیر را اخراج یا احضار نکردیم، فقط در حد تعارفات خیلی کلی در بیان صحبتها این موضوع نقل شد. حالا سفیر همین کشور، وقتی دارد خداحافظی میکند و میرود، عراقچی با او دیدار میکند، عکس میگیرند، میخندند و انگارنهانگار فرقی بین سفیر آلمان و سفیر کشوری دیگر وجود دارد. درحالیکه خیلی راحت میشد دیدار خداحافظی به سفیر ندهند؛ نه اختلال خاصی در روابط دو کشور ایجاد میکرد، نه بیتفاوتی بود. همانطور یک پیام حداقلی به آلمان منتقل میشد که «ما گلایهمندیم از موضع شما»، این یعنی وزارت خارجه فهم درستی از منافع ملی و سیاست خارجی در ایدهها و عملکردش ندارد، یعنی اعتمادبهنفس کافی برای عملکرد را ندارد. با این شرایط نمیتواند حرف خودش را به کرسی بنشاند ولی اگر بتواند از ابزارهای مختلف استفاده کند- اساساً دیپلماسی یعنی همین که شما از همه ابزارهایی که دارید برای تحقق منافع ملی خودتان استفاده کنید- وقتی از این ابزارها نمیتوانید استفاده کنید، منافع ملی محقق نمیشود. در عرصه بینالمللی هم نمیتوانید حرف خودتان را پیش ببرید.»
غلامزاده با اشارهای به حواشیای که مصاحبه صدر در مورد روسیه به همراه داشته، گفت: «مشاور رسانهای وزیر خارجه، رنجبران در برنامه سینرژی با صدر صحبت میکند و مطالبی میآورد که حتماً روابط ما با روسیه را مخدوش خواهد کرد؛ دقیقاً در زمانی که ما برای موضوع اسنپبک و برجام به روسیه نیاز داریم و دقیقاً زمانی که آنها برای ما کار خوبی پیشمیبرند و استدلال حقوقی را آنها مطرح و پافشاری میکنند. او یک مصاحبه با صدر میکند و اظهارات بدون سندی مطرح میشود، مثل اینکه روسیه اطلاعات ما را داده و به اسرائیل فروخته و ازایندست محتواها و منافع و امنیت ملی ما بازیچه دست اینها میشود. این امر جزء اقدامات غلطی است که در ساختار وزارت خارجه صورت میگیرد.»














