زهرا طیبی- علی ملکی، گروه سیاست: سپر پولادین ایران در جنگ 12 روزه تنها دفاع نظامی و سخت نیروهای مسلح نبود بلکه این اتحاد و همدلی مردم و مسئولان با نیروهای نظامی در تمام سطوح بود که در مقام پشتوانه اصلی قدرتهای نظامی برای ادامه این نبرد ظاهر شد. از زمان توقف جنگ تاکنون، دشمن کارویژه اصلی خود را بر این متمرکز کرده تا با ترویج چندصدایی در داخل کشور به هر بهانهای، نقطه قوت ایران را به ضعف بدل کند و محاسباتش را براین مبنا بچیند. در چند روز گذشته اما نظراتی که تنه به تنه رادیکالیسم دورههای منتهی به انتخابات میزند و گویی بدون درک دقیق و درست از واقعیات به دنبال زنده کردن نزاعهای انتخاباتی است، مجال جولان پیدا کردند، چه آنهایی که به بهانه بهبود وضعیت کشور به دنبال تضعیف دولت هستند چه آنهایی که به بهانه عبور از وضعیت جنگ، از تغییر پارادایمهایی میگویند که مبانی اصولی نظام حکمرانی را هدف قرار داده است؛ اظهارنظرهای رادیکالی که فاصله قابلتوجهی با پیشنهاد یا نقدی سازنده دارد و اتفاقاً برعکس منجر به قطبیسازی و تقویت شکافهای داخلی میشود. روز گذشته رهبرانقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم پاسخی روشن به هردوی این نظرات رادیکال دادند و آنها را برهمزننده اتحاد ملی دانستند. به یک معنا رهبرانقلاب در گفتوگو با مردم به استیضاح رادیکالیسم برخاستند و با فاصلهگذاری با هر اظهارنظر رادیکال خلاف مصالح ملی آن را با اصل اساسی حفظ اتحاد ملت در شرایط کمین دشمن نفی کردند.
ماجرای نشست براندازی فردای حمله به ایران
رهبر انقلاب در مراسم شهادت امام رضا(ع) با اشاره به گرد هم آمدن عدهای از عوامل مزدور آمریکا در اروپا، یک روز پس از آغاز جنگ برای بحث درباره تعیین حکومت بعد از جمهوری اسلامی، گفتند: «اینقدر متوهم و از تحقق اهداف سخیفشان خاطرجمع بودند که یک روز پس از شروع حمله برای تعیین حکومت بعدی جلسه گذاشتند و پادشاه هم تعیین کردند.» ایشان با اشاره به حضور یک ایرانی در این جمع ابلهانه، به کنایه گفتند: «خاک بر سر آن ایرانی که علیه کشور خود و به نفع یهود، صهیونیسم و آمریکا فعالیت میکند.» رهبر انقلاب تصور خام فاصله میان مردم و نظام را از دیگر توهمات دشمنان و مزدورانشان خواندند و گفتند: «ملت اما با ایستادگی در کنار نظام، نیروهای مسلح و دولت مشت محکمی به دهان همه آنها زد.»
رهبر انقلاب اشاره به جلسهای در بروکسل دارند که در آن چهرههایی همچون شیرین عبادی، بیژن کیان رابط سلطنتطلبان و صهیونیستها، و سعید بشیرتاش سرکرده گروهک سلطنتطلب که خود را «جبهه هفت آبان» نامیده حضور داشتند. هدف این همایش اعلام آمادهسازی دولت در تبعید بعد از فروپاشی ایران بود. بشیرتاش گفته بود: «حملات اخیر اسرائیل به مراکز جمهوری اسلامی که ایران را وارد جنگ کرده است اهداف همایش ما را به خوبی به نمایش میگذارد.»
بیژن رفیعیکیان نیز هدف این نشست را اینگونه تشریح کرد: «قرار است رهبر آینده حکومت ایران را به آزمایش بگذاریم که دنیا قبول کند او پرچمدار این تغییر است.»
اما این اقدامات کاملاً در اشراف نیروهای اطلاعاتی ایران قرار داشتند. وزارت اطلاعات در بیانیه 6 مرداد در مورد نقش این عناصر تشریح میکند اشراف کامل اطلاعاتی بر طرح کلان آمریکایی-صهیونیستی ایجاد «دولت دستنشانده» با محوریت بازماندۀ منفور خاندان خائن پهلوی داشته و از ایفای نقش مستقیم عناصر صهیونیست متعصب ایرانیتبار همچون بنسبطی (سخنگوی سابق رژیم اشغالگر)، بیژن رفیعیکیان (از نزدیکان نتانیاهو و عضو سابق شورای تجارت آمریکا)، اری مقیمی (نمایندۀ رژیم صهیونیستی در مجامع سلطنتطلبان) و واگذاری مسئولیت «دولت در تبعید» به رضا پهلوی توسط جمع پیشگفته خبر میدهد.
سلطنتطلبان میخواستند رژیم صهیونیستی را به تحقق براندازی در ایران امیدوارتر کرده و آنها را به تشدید تنش نظامی ترغیب کنند. همین رویکردها بود که این توهم را در سر نخستوزیر رژیم صهیونیستی بهوجود آورد که کار ایران تمام است. آنطور که لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است، «یک روز بعد از آغاز جنگ نخستوزیر رژیم صهیونیستی این پیام را به روسیه داد که پروژههایش با ایران را متوقف کند، چراکه کار ایران تمام است.» البته روسیه با حفظ نیروهای فنی خود در تأسیسات هستهای بوشهر به توهم براندازی ایران توسط نتانیاهو پاسخ منفی داد.
شیرین عبادی اتحاد متوهمان در نشست بروکسل را اینگونه اعلام کرد: «الان که حمله امروز هم شروع شده، همین امروز وقت اتحاد است.» دیدارهای مخفیانهای بین پهلوی و عوامل صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی برگزار شد و در جلسهای مخفی و سایبری، سران صهیونیست، رضا پهلوی را توجیه کردند. بر اساس این طرح صهیونیستی، مهرههای خارج از کشور باید در داخل ایران گروههایی تشکیل میدادند، افرادی را جذب میکردند و آنها را آموزش میدادند تا در زمان و مکان مقرر، پرچم آنها را نصب کنند. یکم تیر ماه برای استقرار هستهها فراخوان داده و 2 تیر به زندان اوین حمله شد تا چندهزار زندانی وارد خیابان شوند، شبکه اینترنشنال نیز فراخوان خیابانکشی و حضور خانوادههای زندانیان را صادر کرد. سپس نهادهای نظم و امنیت از جمله قرارگاه ثارالله هدف قرار گرفتند تا پروژه خیابانکشی تکمیل شود اما مردم با ایده آشوب همراهی نکردند و تیر براندازی به سنگ خورد.
همزمان با اقدامات اطلاعاتی و امنیتی در دستگیری سرپلهای آشوب عملیات روانی برای حضور مردم در خیابان نیز مؤثر واقع نشد. امیرحسین اعتمادی از نزدیکان رضا پهلوی که خانوادهاش ازعوامل منافقین بود مسئولیت تشکیل و تجهیز گروههای آشوب در ایران را داشته است. یکی از عوامل آشوب داخلی گفته بود طراحی این بوده که 100 نفر در تهران مسلح شده و دست به آشوب بزنند. اما درحالی که پرچمها نیز برای آشوب آماده شده بود تیمهای تحت رصد دستگیر شده و پروژه شکست خورد. سناریویی صهیونیستی که در پوشش سلطنت برای تجزیه ایران طراحی شده بود با دستگیری عوامل آشوب در 23 استان کشور خنثی شد.
اینکه صهیونیستها برای تداوم موجودیت خود به دنبال نابودی ایران باشند چیزی نیست که جای تعجب داشته باشد. آنچه بیش از عناد خارجی باید مورد تقبیح قرار بگیرد همراهی برخی عوامل داخلی است که دل به عامل خارجی بستهاند تا برایشان رفاه به ارمغان آورند، حال آنکه اولاً عامل خارجی طی تاریخ چیزی جز جنگ، قحطی و تجزیه برای ایران متصور نبوده و ثانیاً ایران پساانقلاب اسلامی دیگر آن ایرانی نیست که دولتهای استعمارگر بهسان گوشت قربانی به آن نگریسته و گمان کنند هرآنچه درمورد ایران طراحی کنند میسر میشود. این خیانتی که برخی ایرانیان به کشورشان میکنند ناشی از جهل به توان داخلی و مرعوب شدن در برابر دولت خارجی است که رهبر انقلاب با تعبیر کنایهآمیز «خاک بر سر» به این جاهلان خائن به وطن طعنه میزنند.
ظاهربینی در سیاست خارجی ممنوع
رهبر انقلاب کسانی را که خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا بوده و فکر میکنند اختلافات ایران با آمریکا صرفاً از مسیر مذاکره مستقیم حل میشود، ظاهربین خواندند. اگرچه رهبر انقلاب علت نسبت دادن چنین صفتی به این طیف را بیتوجهی به باطن قضیه و بیتوجهی به هدف اصلی آمریکا مبنی بر مطیع ساختن ایران توصیف کردند اما دلیل دیگری نیز میتوان برای تشریح چرایی ظاهربین بودن این افراد مطرح کرد. آن دلیل این است که در مذاکره بیش از هرچیزی محتوا مهم است و شیوه انتقال پیام در درجههای بعدی قرار دارد. کسانی که ایران را به مذاکره مستقیم توصیه میکنند باید توجه داشته باشند که محتوای مذاکره از کانالهای مختلف بین ایران و آمریکا جابهجا شده و آنچه بر سر آن توافقی وجود ندارد محتوا است. اما درحالی که هنوز مسئله در محوریترین موضوع آن حل نشده گروهی پیشنهاد پیشروی در چهارچوب مذاکره و تبدیل آن از غیرمستقیم به مستقیم را میدهند؛ حالآنکه این موضوع حتی از جانب طرف آمریکایی نیز با جدیت پیگیری نشده و آنچه آمریکا قبل و بعد از حمله نظامی از ایران مطالبه کرده تعلیق غنیسازی بوده است. طبیعتا ایران به خواستهای که برای تن ندادن به آن حاضر شده در کارزار جنگ مقاومت نشان دهد در میدان مذاکره نیز تن نمیدهد. این مورد را سیدعباس عراقچی، وزیرخارجه کشورمان نیز بارها مورد تأکید قرار داده است. ظاهربینها اما به همین مقدار نیز اکتفا نکرده و پیش از آن که میزی تشکیل شده باشد از سران کشور میخواهند خود غنیسازی را تعلیق کرده و سپس در میز مذاکره حاضر شوند. چنین مطالبهای اولاً مبهم است و ثانیاً متناقض. کسانی که خواهان تعلیق غنیسازی هستند اولاً باید به این سؤال پاسخ دهند در شرایطی که آمریکا مدعی هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران شده دیگر ایران چرا غنیسازی را باید تعلیق کند، ثانیاً اگر قرار باشد ایران خودجوش به خواسته طرف مقابل تن بدهد آن وقت چه دلیلی برای تشکیل میز مذاکره است که موضوعی برای آن وجود ندارد.
حتی اگر ایران تن به خواستههای طرف مقابل در زمینه غنیسازی صفر بدهد بازهم آمریکا موضوعی جدید را روی میز قرار میدهد؛ چراکه مسئله اصلی در مرحله اول مطیع ساختن و در مرحله نهایی هم ذبح موجودیتی به نام ایران است.
با این وجود رهبر انقلاب هیچوقت باب مذاکره نه برای تسلیم بلکه برای دفاع از حقوق ایران را نبستهاند. ایشان در زمان مذاکرات برجام با تعیین شروطی اجازه مذاکره را به هیئت دیپلماسی ایران دادند، در دولت سیزدهم نیز تیم مذاکرهکننده با هدف احیای مطالبات ایران در توافق برجام به مذاکره پرداخت که طرف اروپایی به طمع آشوبهای 1401 از میز مذاکره عقب نشست. پس از تغییر دولت در آمریکا و نامهنگاری ترامپ با ایران رهبر انقلاب در دولت چهاردهم نیز بار دیگر اجازه مذاکره را دادند.
شهید باقری در زمان حیاتشان شرح بیانات رهبر انقلاب در پاسخ به نامه ترامپ را اینگونه روایت کردند: «در برابر تهدید با تمام قوا پاسخ خواهیم داد اما جنگطلب نیستیم و قصدی بر آغاز جنگ نداریم. به دنبال آرامش در منطقهایم، در هستهای به دنبال سلاح نیستیم و منافع کشورمان را دنبال میکنیم. مذاکره مستقیم نخواهیم کرد اما مذاکره غیرمستقیم ایرادی ندارد و شما بد قولترین و بدعهدترین طرف در مذاکره بودید، لذا هیچ اعتمادی به شما وجود ندارد اما ما راه را نمیبندیم تا اگر صادقانه حرکت کنید بشود مذاکره کرد.»
رئیس شهید ستادکل نیروهای مسلح چرایی چنین پاسخی را اینگونه استدلال کردند: «این پاسخ معقول و حکیمانه به این جهت است که هم مردم ما و هم مردم جهان بدانند که راهبرد جمهوری اسلامی ایران دفاع از منافع خودش، پیشرفت و حرکت به سمت افقهای ترسیمشده است. ما نظام جنگطلب نیستیم اما تحمل زورگویی را هم نداریم و ایستادگی خواهیم کرد.»
آنچه سرلشکر باقری پیش از جنگ استنتاج کرده بود پس از تحمیل جنگ به ایران عینیت یافت. مذاکرات باعث شد تا طرف مقابل نتواند پس از تحمیل جنگ ایران را مقصر افزایش تنش معرفی کند. این راهبرد هوشمندانه هم در داخل همصدایی برای تقویت ابزارهای تقابلی را بهوجود آورد و هم در کشورهای غربی افکار عمومی را در حمایت از ایران و در تقابل با روحیه تهاجمی رژیم صهیونیستی بسیج کرد.
حضور ایران در مذاکرات همچنین باعث شد تا کشورهای منطقه نیز نسبت به زیست تهاجمی رژیم صهیونیستی با آگاهی بیشتری نگریسته و با سیاستهای آمریکا در حمایت از این رژیم همراهی مطلقی نداشته باشند.
گسترش تنش توسط رژیم صهیونیستی، پشتپرده ایدههای ریاکارانه در مورد پیمانهای امنیت منطقهای را نیز آشکار کرد و باعث شد نخستوزیر رژیم صهیونیستی ناامید از این پیمانها صراحتاً ایده اسرائیل بزرگ را به زبان آورد تا به این طریق خطر اشغال سرزمینهای سایر کشورهای منطقه خیلی صریح به سران آنها گوشزد شود.
در ادامه راهبرد عقلانی برای تثبیت وجهه «ثباتطلب ایران» و چرخاندن جهت اتهام «تنشآفرین» به سمت خود آمریکا و رژیم صهیونیستی، رهبر انقلاب باز هم اجازه مذاکره با آمریکا را سلب نکردهاند. ایشان با به کار بردن تعبیر ظاهربین برای کسانی که مطالبه مذاکره مستقیم با آمریکا را دارند تلویحاً بین کسانی که مذاکره را به عنوان تنها چاره معرفی کرده با کسانی که به مذاکره به عنوان ابزاری در کنار سایر مؤلفههای قدرت ایران مینگرند مرزگذاری کردند. این مرزبندی مسیر مذاکره در چهارچوب احیای حقوق ایران را باز گذاشته و باب اتهام جنگطلبی به ایران را مسدود میکند.
هر نزاع رادیکالی، نبردی است با اتحاد ملی
تنها توانمندیهای نظامی ایران در جنگ 12 روزه نبود که دشمن صهیونی را وادار به عقبنشینی و دادن پیشنهاد آتشبس کرد، مثلث اتحادی که در این نبرد شکل گرفت و یک سمت آن مردم ایران، یک سمت مسئولان و سمت دیگر نیروهای مسلح بودند، عامل اصلی توقف این جنگ بود. این اتحاد به تعبیر رهبرانقلاب به مثابه سپری پولادین در این نبرد ظاهر شد، سپری که اتحاد مردم با مسئولان و نیروهای مسلح آن را ایجاد کرد و قدرتی به مراتب بیشتر از قدرت سخت نظامی برای کشور به همراه آورد. بعد از توقف جنگ، دشمنان ایران، تمرکز اصلی را بر خدشه وارد کردن بر این اتحاد و همدلی، متمرکز کردند اما در این میانه گروههایی در داخل کشور با افتادن به ورطه رادیکالیسم، با تبر به جان این اتحاد افتادند. ایستادن روی دعواهای بیحاصل، پاککردن صورتمسئلهها به جای بیان نقد سازنده و حرکت در مسیر وادادگی مقابل غرب، از جمله این مواضع بود که بهمثابه تیری بر پیکر اتحاد ملی عمل میکرد. غلظت این رادیکالیسم زمانی بیشتر شد که دو طیف با نگاههای رادیکال، نزاع، فحاشی و برچسبزنی علیه یکدیگر در فضای رسانهای ادامه دادند. یک طرف در مقام تضعیف دولت به نبرد با اتحاد ملی رفت و طرف دیگر با زیرپاگذاشتن اصول اساسی انقلاب، در مقام نابودی این اتحاد ملی ظاهر شد.
رهبرانقلاب روز گذشته در دیدار با اقشار مختلف مردم، هر دو رویکرد رادیکال که در روزهای گذشته، نمودی در فضای رسانهای داشته را مورد انتقاد قرار دادند و ضمن آنکه تأکید کردند که «همه باید از خدمتگزاران کشور بهویژه رئیسجمهور پرتلاش حمایت کنند، گفتند: «اهل بیان، اهل قلم و آنهایی که حرف میزنند، مینویسند، تحقیق میکنند، کسانی که توییت میزنند، بفهمند چه کار میکنند.» رهبرانقلاب در بخش دیگری از صحبتهایشان، افرادی که از مذاکره مستقیم با آمریکا میگویند و معتقدند نباید علیه آمریکا شعار دهیم را ظاهربین دانستند و گفتند: «باطن قضیه این نیست، او میخواهد ملت ایران، گوش به فرمان آمریکا باشد.»
در چند روز گذشته دو موضع رادیکال با همین مضامین در فضای سیاسی مطرح شد. در یک سمت طیفی با نگاههای رادیکالیستی قرار داشتند که با همانندسازی رئیسجمهور با بنیصدر، گزینه استیضاح و لزوم برکناری او را روی میز گذاشتند و در سمت دیگر، نگاههای رادیکالیستی غربزده عملاً تسلیمنامهای را تدوین کردند که راهکار خروج ایران از شرایط جنگی و بحران فعلی را تغییر پارادایم، آن هم از مسیر واگذار کردن همه چیز به غرب که معنایی جز واداداگی در همه ابعاد است، نداشت. هردوی این نگاهها نهتنها نسبتی با منافع و مصالح ملی نداشته و ندارد بلکه مستقیماً اتحاد ملی را هدف قرار میدهد؛ چراکه پاک کردن صورتمسئلهها با خوانشهای رادیکال از هر دو سو، بهانهای تازه برای شروع نزاعی سیاستزده را فراهم میکند که در نهایت جز قطبیسازی فضای سیاست، نتیجه دیگری به همراه ندارد و در واقعیت جنگ داخلی بیحاصلی را دامن میزند که به جز رژیم صهیونی و دشمنان ایران، برنده دیگری ندارد. به همین خاطر نیز رهبرانقلاب، در اثنای صحبتهایشان به هردو سوی این نگاههای رادیکال که آوردهای برای فضای سیاسی کشور نداشته، انتقاد وارد کردند. تحقق هرکدام از این پیشنهادهای رادیکال در فضای سیاسی نقطه شروع بیمعنا شدن اتحاد و رادیکال شدن فضای کشور بود که گزکی تازه به دست دشمنان ایران برای تضعیف کشور میداد و در آن موقعیت تضعیف شدن این عامل کلیدی که دشمن صهیونی را وادار به عقبنشینی کرده بود، بار دیگر این جرئت را به آنها میداد که این بار تجاوز را با تصور اتحاد ضعیفشده در ایران، پیش ببرند. در این موقعیت هر اظهارنظر رادیکالی که به اختلافات سیاسی دامن بزند، در مقام برهمزننده اتحاد ظاهر شده است و به همین منظور نیز رهبرانقلاب روز گذشته با تأکید بر لزوم صیانت از اتحاد ملی، یکتنه به استیضاح رادیکالیسم برخاستند و آن را نفی کردند.
در این میان اما رهبرانقلاب، اصل وارد کردن نقد و بیان نظر را نفی نکردند. باید به این گزاره توجه داشت که اجتناب از افتادن به ورطه رادیکالیسم به معنی سکوت کردن و پذیرش تکصدایی در فضای سیاسی کشور نیست. یکی از اصول اولیهای که در نقد سازنده میبایست آن را مورد توجه قرار داد، مطرح کردن رویکرد، نگاه و ایدهای تازه در مقابل آنچه در عرصه عمل در حال اجراست در عین نفی آن و انتقاد وارد کردن به مصادیق تصمیم با استدلال و فکت دقیق است. اما آنچه در چند روز اخیر فضای سیاسی کشور مطرح شد؛ چه تسلیم نامه تدوینشده چه درخواست استیضاح رئیسجمهور، نسبتی با اصول یک نقد سازنده که بتواند راهگشا باشد ندارد و در واقعیت جز آنکه دعوایی جدید راه بیندازد، آورده دیگری به همراه ندارد. به همین منظور بود که رهبرانقلاب نیز تأکید کردند که: «ممکن است برخی در موضوعات مختلف، نظرات گوناگونی داشته باشند، ایرادی ندارد... اهل فکر توجه کنند ارائه فکر نو.... با تخریب و اهانت تفاوت دارد. نباید مبانی جمهوری اسلامی را تخریب کرد.»
علیه سادهسازی علت دشمنیها با ایران
دشمنی آمریکا با ایران اتفاق تازهای نیست؛ بیش از چهار دهه است که رابطه دو کشور در میدان رویارویی، تحریم اقتصادی، فشارهای سیاسی و تهدیدهای نظامی تعریف میشود. در این سالها، واشنگتن تلاش کرده با روشها و بهانههای مختلف بر ایران فشار آورد، اما سؤال اساسی این است که ریشه واقعی این خصومت چیست؟ آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار روز یکشنبه با اقشار مختلف مردم پاسخ این سؤال را ارائه دادند: «آمریکا میخواهد ایران گوشبهفرمانش باشد.» ایشان با تأکید بر اینکه آمریکاییها در گذشته دلیل خصومت خود را با بهانههایی مثل حقوق بشر، دموکراسی و تروریسم پنهان میکردند، افزودند که امروز علت اصلی لو رفته است؛ «میخواهیم ایران به حرف ما گوش کند.» این هدف نشان میدهد آمریکا خواهان قراردادن کشوری مستقل و بزرگ در ردیف یک دولت دستنشانده است؛ خواستهای که مردم ایران هرگز نمیپذیرند و همین، پایه مستحکم مقاومت تاریخی ایران است. رهبر انقلاب همچنین تأکید کردند کسانی که فکر میکنند شعارهای مردم یا مذاکره مستقیم میتواند این دشمنی را پایان دهد، سادهاندیش هستند. دشمنی آمریکا نه مقطعی است و نه صرفاً سیاسی یا اقتصادی؛ ماهیت سلطهجویانه و تاریخی دارد و تا ایران بر استقلال، عزت و هویت اسلامی و تاریخی خود پای فشارد، ادامه خواهد یافت.
در سالهای اخیر، این دشمنی به اشکال مختلف خود را نشان داده است. نمونه بارز آن، پست اخیر دونالد ترامپ در شبکه اجتماعی تروثسوشال است؛ جایی که او از «تغییر رژیم» صحبت کرد و نوشت: «اگر حکومت کنونی ایران نتواند ایران را دوباره عظمت ببخشد، چرا نباید تغییر کند؟» ترامپ همچنین شعار «میگا» را ابداع کرد؛ شعاری برگرفته از «ماگا» که معنای ضمنی آن اعمال فشار برای تسلیم ایران است. رهبر انقلاب یادآور شدند که دشمن پس از ناکامی در جنگهای نظامی و شکست در تحمیل اراده خود، اکنون تلاش میکند با ایجاد اختلاف و نفاق داخلی، ایران را بهزانو درآورد. تجربه گذشته نشان داده ستون قدرت ایران نهتنها بر توان موشکی و نظامی، بلکه بر محور اتحاد ملی استوار است. طرف مقابل حتی پس از جنگ ۱۲ روزه تصور میکرد میتواند حکومت جایگزین و خودخوانده برای ایران تعیین کند، اما اتحاد ملی این توطئهها را ناکام گذاشت. در چنین شرایطی، رهبر انقلاب بر حفظ اتحاد ملی و حرکت هماهنگ مردم و مسئولان، تأکید کردند. اقدامات خودسرانه یا شعارهای افراطی میتواند به اختلاف داخلی دامن بزند و تسلیم در برابر فشار خارجی نیز شکست خواهد بود. این خطمشی، ستون مستحکم مقاومت ایران در برابر دشمنی تاریخی آمریکا است. پیام واضح تهران این است که کشور در برابر جنگهای سخت، تحریمها و فشارها، اتحاد ملی خود را حفظ و آن را تقویت کرده است. امروز میدان جدید، جنگ نرم و تلاش برای ایجاد اختلاف داخلی است. در این میدان، اتحاد ملی سپر پولادین ایران در برابر خواسته تحقیرآمیز آمریکاست. مردم و مسئولان باید با هوشیاری و همدلی در مدار اتحاد حرکت کنند تا همانطور که اعتراف کردند جنگ نظامی و تحریم نتوانسته ایران را بهزانو درآورد، حتی خیال «ایران گوشبهفرمان» از ذهنشان بیرون برود. دشمنی آمریکا با ایران ریشهای و مستمر است. هر اقدام واشنگتن چه نظامی، سیاسی یا رسانهای، در نهایت هدفش تسلیم ایران است. اما تاریخ و تجربه ایران، همراه با اتحاد ملی و نظامی، سد محکمی در برابر این خواسته ابلهانه ایجاد کرده و نشان میدهد هیچ قدرت خارجی قادر به تغییر مسیر مستقل ملت ایران نخواهد بود. در نهایت، ریشه واقعی دشمنی آمریکا با ایران نه به شعارها، سیاستها یا اقدامات داخلی محدود میشود و نه به هستهای مربوط است، بلکه در اصل ناشی از ناتوانی واشنگتن در پذیرش استقلال و هویت ملت ایران است. هدف آمریکا هم در این میان روشن است و ایران نیز باید مثل خیلی از کشورهای منطقه گوشبهفرمان شود و تاریخ و هویت خود را حراج کند و زمانی که منافع قدرت تأمین شد، به کناری انداخته شود. اما تجربه مقاومت تاریخی ملت ایران نشان میدهد این خواسته هرگز قابلتحقق نیست و حفظ اتحاد ملی ستون اصلی عبور از تمامی تهدیدها و توطئهها باقی خواهد ماند.














