ندا اظهری، مترجم: حدود نیم قرن پیش تراشهساز آمریکایی یعنی شرکت «اینتل» تمام نگاهها را به سمت خود جلب کرد به گونهای که بازار تراشههای کامپیوترهای شخصی را از آن خود کرده بود و در سال 2000 میلادی هم به دومین شرکت باارزش جهان تبدیل شد. این شرکت هنوز هم به رغم ورود شرکتهای متعدد فعال در این عرصه، جایگاه خوبی در عرصه تراشهسازی دارد و با توجه به رقم بازار آن که به 100 میلیارد دلار میرسد، نه تنها در رده 15 ارزشمندترین شرکتهای ساخت تراشه در دنیا قرار دارد بلکه عملاً هیچ یک از تراشههای پیشرفته مورد استفاده در هوش مصنوعی را تأمین نمیکند و بخش اعظمی از تراشههایی که در فناوری هوش مصنوعی در آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد، از سوی کشورهای دیگر تولید میشود. «اینتل» زمانی، نماد قدرت فنی و تجاری آمریکا به شمار میآمد و حالا به تازگی هدف یارانهها و حمایتها قرار گرفته است. اما خبرها حکایت از آن دارد که دونالد ترامپ به دنبال ملیسازی و بومیسازی فناوری ساخت تراشهها در آمریکاست.
نیمهرساناها، رکن اساسی رقابت در دنیای AI
نیمهرساناها بیش از هر زمان دیگری، کلید قرن 21 هستند به طوری که در حال حاضر یکی از ارکان حیاتی دفاعی در رقابت هوش مصنوعی میان آمریکا و چین به شمار میروند و کشورها به واسطه دسترسی به این قابلیت میتوانند پیروزی یا شکست را تجربه کنند. حتی تاجران آزاد به اهمیت استراتژیک نیمهرساناها اذعان و ابراز نگرانی کردهاند که اتکا به تراشههای پیشرفته تولید شده توسط TSMC که در تایوان تولید میشوند، تهدید نسبت به تهاجم چینیها محسوب میشود. هنوز هم تراشهها، آزمایشی برای طرفداران سیاست صنعتی هستند و فرایند تولید آنها، شگفتی تخصصگرایی، پیچیدگی و جهانیسازی است. تحت این شرایط، دخالت در بازارها، مستعد شکست است؛ همان طور که «اینتل» به وضوح نشان میدهد.
اینتل و جایگاهی که باید برای آن بجنگد
«گوردون مور» یکی از بنیانگذاران شرکت اینتل، در سال 1965 پیشبینی کرد که تراشهها در سالهای پیش رو با سرعت بیشتری رشد خواهند کرد. این شرکت طی یک دهه، قانون «مور» را در زندگی جاری کرد و به طراحی و ساخت پردازندههایی پرداخت که نیروی سرورها و بعدها کامپیوترهای شخصی را تأمین میکرد. دولت ترامپ چندی پیش اعلام کرد که در حال سرمایهگذاری سهم 10 درصدی در این شرکت است که آن را به بزرگترین سهامدار اینتل تبدیل میکند. اما این شرکت در دو دهه اخیر، صنعت تراشه را از دست داده و در این مسیر خطاهای متعددی را مرتکب شده است به طوری که هم از سود حاصل از توسعه بازار گوشیهای هوشمند جا ماند و هم در بهرهمندی از ابزارهای لیتوگرافی پیشرفته ناکام ماند و در حال حاضر هم نتوانسته سهمی از رونق بازار گوشیهای هوشمند را از آن خود کند. بین سالهای 2021 تا 2024، درآمد اینتل تا یک سوم کاهش یافت و از حدود 80 میلیارد دلار به بیش از 50 میلیارد دلار تنزل کرد.
کاهش 50 درصدی ارزش بازار اینتل
اینتل، سال گذشته قریب به 20 میلیارد دلار زیان خالص را به ثبت رساند. طی پنج سال گذشته، ارزش بازار این شرکت تا حدود نصف کاهش یافته و به حدود 100 میلیارد دلار رسید که باعث شد جایگاه خود را به عنوان برترین تراشه ساز دنیا از دست دهد و جایگاهش را نیز به شرکتهایی چون «آرم»، انویدیا، و TSMC واگذار کرد. اما با توجه به جایگاهی که این شرکت تا پیش از این در اختیار داشت، به رغم افتی که طی این سالها با آن دست و پنجه نرم کرده، هنوز هم مورد توجه دولت آمریکاست و دولت ترامپ تلاش میکند آن را احیا کند. بخش اعظمی از تراشههای پیشرفته که برای تولید گوشیهای هوشمند و هوش مصنوعی حیاتی هستند، در حال حاضر بیشتر توسط شرکت TSMC تولید میشوند و از این رو، غولهای فناوری آمریکا به شدت به این شرکت وابستگی دارند و البته کارشناسان معتقدند که شدت وابستگی به یک تأمینکننده بسیار میتواند خطرناک باشد.
اینتل، یکی از معدود شرکتهایی است که میتواند به رقیب سرسختی برای این شرکت تایوانی تبدیل شود. اما برای این مهم، این شرکت به چیزی بیشتر از یارانههای دولتی نیاز دارد. اگر این شرکت به دنبال احیای قدرت خود در صنعت تراشهسازی است، باید تکه تکه شود. این شرکت طی تاریخ تأسیس خود، تراشههای خود را طراحی و تولید کرده است. این فرایند، به این شرکت امکان استفاده از قابلیتهای خود را داده تا محصولاتی با کیفیت بهتر تولید کنند. از اواسط دهه 2010، برداشتن گامهای اشتباه پی در پی در فرایند تولید، باعث شد این شرکت از TSMC عقب بیفتد. محروم ماندن اینتل از این مزایا، باعث شد پردازندههای این شرکت نتوانند با پردازندههای شرکت AMD رقابت کنند. اینتل در سال 2021 نیز تولید بیشترین تراشههای پیشرفته خود را برونسپاری کرد و به TSMC سپرد. اینتل در سال 2019، حدود 84 درصد از بازار جهانی تراشههای PC و 94 درصد از تراشههای سرورها را تحت کنترل داشت. تا سال 2024، این آمار به ترتیب به 69 و 62 درصد کاهش یافت.
غولهای فناوری خدمات ابری مانند آمازون، گوگل و مایکروسافت که زمانی به اینتل وابسته بودند، اکنون با استفاده از طرحهای کلی که از شرکت «آرم» میگیرند، طراحی پردازندههای خود را انجام میدهند. آمازون در دسامبر سال گذشته اعلام کرد که نیمی از ظرفیت سرورهای خود را که در دو سال قبل اضافه کرده، با سیلیکونهای ساخت آمازون تولید کرده بود. اینتل برای اصلاح این روند، بین سالهای 2021 تا 2024، طراحی و تولید را به دو بخش مجزا تبدیل کرد و اجازه داد در حالی که کارخانههای تولید تراشه اینتل در حال راهاندازی هستند، بازوی تولیدی شرکت، به دنبال یافتن بهترین تولیدکنندگان تراشه در دنیا باشد.
نیاز 50 میلیارد دلاری اینتل برای پیشگام شدن در تراشهسازی
«قانون تراشهها» جو بایدن که با هدف تقویت ساخت تراشه در داخل طراحی شده بود، متعهد شد که 8 میلیارد دلار گرنت و بیش از 12 میلیارد هم وام در اختیار اینتل بگذارد. اما این شرکت همچنان در حال دست و پا زدن است. با احداث یک فب در ایالت اوهایو که قرار است امسال افتتاح شود، انتظار میرود که این مرکز در اوایل دهه 2030 وارد فاز عملیاتی شود. اینتل به شدت بدهکار است و به ندرت پول کافی برای زنده نگه داشتن خود کسب میکند. مبالغ موردنیاز برای نجات این شرکت همچنان در حال افزایش است. طبق تخمینهای زدهشده، اگر اینتل به دنبال موفقیت در تبدیل شدن به سازنده پیشرو در عرصه تراشههاست، به سرمایهگذاری بیش از 50 میلیارد دلاری در سالهای آینده نیاز دارد. حتی اگر دولت، بخش اعظمی از این مبلغ را به شرکت تزریق کند، هیچ تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد. گفته میشود که این شرکت در حال مبارزه با جدیدترین فرایندهای تولید تراشههاست.
اما در جدیدترین توافقی که بین دولت آمریکا و شرکت اینتل صورت گرفته، دولت متعهد شده حدود 8 میلیارد و 900 میلیون دلار در سهام عادی این شرکت سرمایهگذاری کند. این مبلغ بر گسترش بیش از 100 میلیارد دلاری زنجیره تأمین نیمهرساناهای اینتل تمرکز دارد.
اینتل تنها سرمایه آمریکا نیست
دولت بایدن در موفقیت اینتل ناکام ماند اما ترامپ میتواند با اعمال تعرفه بر واردات تراشه و تلاش به منظور تهدید شرکتهایی چون انویدیا و وادار کردن اینتل به ساخت نیمهرساناها برای آنها، شرایط را برای این شرکت دشوارتر کند. این اقدامات ممکن است زمان را برای اینتل به دست آورد اما درواقع، از آمریکا حمایت میکند. ساخت تراشه صرفاً پایان این حمایتها نیست بلکه دادهای حیاتی برای حوزه فناوری آمریکا بود که باید در سطح دنیا گسترش یابد. اجبار شرکتها به راضی شدن برای کمترینها، آنها را نسبت به فناوریهای جدید دور نگاه میدارد. در این میان، آمریکا چکار میکند؟ نخستین درسی که باید آموخت، این است که نباید امید ملت را به حفظ اینتل گره زد. این شرکت ممکن است مرکز فب تجاری خود را به سرمایهگذار پر پول خود مانند «سافتبانک» بفروشد که به نظر میرسد تمایل خود را در خرید این مرکز نشان داده و در هفته جاری نیز خبر از سرمایهگذاری 2 میلیاردی در اینتل را منتشر کرده است. یا در حرکتی دیگر، ممکن است بازوی طراحی خود را فروخته و تمام توان خود را در فرایند تولید سرمایهگذاری کند. با تمام اقداماتی که انجام میشود، اینتل ممکن است در رسیدن به TSMC ناکام بماند. در هر صورت، ورود دولت فدرال در این میان و سهم گرفتن از اینتل، میتواند تنها به وخیمتر و پیچیدهتر شدن اوضاع بینجامد.
مشکل تراشهسازها؛ نیروی مهارت دیده و تأخیر در مجوزها
دومین درسی که در این میان حاصل میشود، این است که باید نگاه را فراتر از اینتل برد و مشکلات سایر سازندگان تراشه را حل و فصل کرد. TSMC به دنبال گسترش فعالیتهای خود در حوزه تراشهسازی است. به نظر میرسد زمین برای کارخانههای غول پیکر در تایوان به اتمام رسیده و سن نیروی کاری آنها نیز روز به روز بالاتر میرود. این شرکت از سالها پیش خواستار سرمایهگذاری 165 میلیارد دلار برای توسعه ساخت تراشه در آمریکا بوده است. نخستین فب برای ساخت تراشههای چهار نانومتری طراحی شده و مقدمات ساخت دومین فب برای توسعه هر چه بیشتر تراشهها نیز تا سال 2028 طرحریزی شده است. سامسونگ به عنوان یک تراشهساز کرهای که موفقیتهای بیشتری در مقایسه با اینتل کسب کرده است، در حال ساخت یک فب در تگزاس است اما سیر پیشرفت آن کند است به گونهای که سامسونگ و TSMC، هر دو به رغم تلاشهایی که به خرج دادهاند، با کمبود نیروی مهارت دیده و در دریافت مجوزها نیز با تأخیر روبهرو بودهاند.
عدم قطعیت یا ثبات؛ مسئله این است
سومین و آخرین درسی که مطرح میشود، این است که حتی اگر تراشهسازی بومی، آمریکا را از این نظر انعطاف پذیرتر کند، این کشور نمیتواند خود را از سایر کشورهای جهان محروم کند. یکی از دلایلی که مطرح میشود، این است که زنجیره تأمین بسیار تخصصی است و دادههای کلیدی که از کل جهان به دست میآید، شامل دستگاههای لیتوگرافی فرابنفش شدید از هلند و ابزارهای تراشهسازی از ژاپن را دربرمیگیرد. دلیل دیگر، این است که تایوان و امنیت آن به موضوعی حیاتی تبدیل شده است. حتی تا پایان این دهه، زمانی که سومین فب TSMC در آمریکا در آستانه تولید تراشههای 2 نانومتری قرار میگیرد، دو سوم چنین نیمهرساناهایی در این جزیره تولید میشوند. مدل TSMC پیش از آن که مزیتهای تراشههای ساخته شده در این شرکت در دنیا رواج یابد، به نوآوری در نمونه اولیه خانگی متکی است. برای منعطف نگه داشتن زنجیره تأمین تراشه آمریکایی، ترامپ به یک استراتژی منسجم و فکر شده نیاز دارد. جای تعجب نیست که ترامپ در مسیر اشتباهی قدم میگذارد. تعرفههای او بر انواع دادهها، هزینههای تولید تراشه را در آمریکا افزایش خواهد داد و عوارض وعده داده شده بر واردات تراشه به مشتریان آمریکایی آسیب وارد میکند. تفاوت اینجاست که ترامپ، رونق را در عدم قطعیت میبیند اما تراشهسازها به تنها چیزی که نیاز دارند، ثبات است.
سیاست معقول در مورد تراشهها، با تسهیل قوانین مربوط به مجوزها و ایجاد برنامههایی برای آموزش مهندسان، ساخت مراکز فب در آمریکا را جذاب میکند. در عوض، دولت ترامپ با استفاده از تعرفهها به عنوان یک اهرم، باید از واردات ماشین آلات و افرادی که از تراشهسازی حمایت میکنند، استقبال کند. دولت با ارائه یک اجماع دو حزبی پیرامون اهمیت نیمهرساناها، به دنبال سیاستی میگردد که با وعده تداوم از یک رئیسجمهور تا رئیسجمهور بعدی، از حمایت دموکراتیک برخوردار باشد. ملیگراهای اقتصادی همچنین باید روند پیشرفت تراشهسازی را در کشورهای متحد به عنوان سهمی از امنیت آمریکا در نظر بگیرند. هدف سامسونگ، شروع تولید تراشههای 2 نانومتری در کره جنوبی در اواخر امسال است. «راپیدوس» به عنوان یک استارتاپ تراشه ساز با بودجه معقول در ژاپن، پیشرفت چشمگیری داشته است. هر دو کشور روند تولید خوبی را به طور سنتی در پیش گرفته و به خوبی هم از تایوان تقلید میکنند. ظهور صنعت تراشهسازی چند دهه به طول انجامید و برای عصر جهانیشدن ساخته شده است. زمانی که ملیگراهای اقتصادی، سیاستهای خود را بر خودکفایی بنا نهادند، برای خود وظیفهای بیش از حد دشوار تعیین میکنند.














