محمدصادق ذجاجی، خبرنگار: «مرد عینکی» در قیاس با فیلمهای کمدی پرفروش یک دهه اخیر، به شدت جلوتر ایستاده است. کریم امینی و حمزه صالحی که به ترتیب کارگردانی و نویسندگی این اثر را به عهده دارند، بعد از تجربه موفق فسیل، در مرد عینکی هم تواناییشان در قصهگویی و ایجاد موقعیتهای کمیک را نشان دادند. جسارت برای خروج از قالبهای معمول، حتی با توسل به کپی از نسخههای موفق خارجی و پرهیز تا حد امکان از شوخیهای جنسی و اینستاگرامی، از مهمترین ویژگیهای متمایزکننده مرد عینکی است.
سرگرمکننده بودن، احتمالاً مهمترین هدف سازنده یک فیلم کمدی است. مرد عینکی ریتمی سریع، لوکیشنهای متنوع، تعلیق و شوک به موقع، حادثه محرک جاندار و قوی و خط داستانی منسجم دارد و در نهایت سرگرمکننده است. سرگرمکننده است و در عین حال به مخاطب توهین نمیکند. یکی از مصادیق توهین به مخاطب در فیلمهای کمدی، آماده کردن شوخیها قبل از نگارش قصه است. در این شرایط، قصه در خدمت شوخیهاست و قصه لاجرم و سردرگم در هر سکانس به سویی پرتاب میشود. نکته آزاردهنده دیگر در اکثر فیلمهای طنز چند دهه اخیر، دمدستی و قابل پیشبینی بودن شوخیهاست. دو ایرادی که در مرد عینکی به وضوح رفع شده بود.
لوکیشنها در مرد عینکی در خدمت کمدی اثر قرار دارند. لحظات ورود به چین، اکوادور، اقیانوس هند و بازگشت به تهران، کارگردانی قابل قبولی داشتند. موسیقی و لانگشاتهای بجا، از لوکیشن برای ما فضا میساخت. رفتارهای اغراقشده ملیتهای مختلف، پرداخت به کنتراست فرهنگی و شوخیهای کلامی هوشمندانه با توسل به اختلافات زبانی، ابزارهای سالمی در دستان فیلمساز برای گرفتن خنده از مخاطب بود که به درستی از آنها استفاده کرده است.
لحن مرد عینکی بعد از شوک تعبیه شده در داستان، کمی از کمدی برمیگردد. فیلم در یکسوم پایانی به ژانر اکشن نزدیک میشود. مطلب مهم در این مورد، از ریتم نیفتادن و کشش ماجرا برای تماشاگر است. اگر این جدی شدن لحن و فضا فقط در خدمت نمایش صحنههای اکشن بود، عیب محسوب میشد. لکن، این تغییر لحن در خدمت داستان و همجهت با شوک دقیق موجود در فیلمنامه است. این دست از شوکها، معمولاً تمیز از کار در نمیآیند. در نسخههای مشابه معمولاً فلشبکها حاوی دستکاریهای واضح است که بیننده از این مسئله رنجیده میشود. در اینجا اما، استفاده صحیح از فلشبک و حذف هوشیارانه برخی وقایع بیآنکه لازم باشد واقعه روایت شده برای شوک به مخاطب دستکاری شود، قابل تقدیر و ستایش است و همین که اثر سوراخ فیلمنامهای ندارد، ارزشمند است.
بازی بهرام افشاری، بهاندازه و خوب بود. بهرام افشاری در این اثر روی لبه خطرناک تبدیل شدن به یک تیپ پرفروش آثار مبتذل و سطحی حرکت میکرد. اتفاق نابودکنندهای که در سالهای اخیر برای خیلی از کمدینهای مطرح مانند رضا عطاران و پژمان جمشیدی افتاده است. اما با هوشمندی و دقت فیلمساز، افشاری از افتادن به این ورطه در امان ماند. کریم امینی از توانایی بدنی افشاری برای خلق لحظات خندهدار و حتی اکشن، به دقت و با تیزهوشی بهره برده است. برای تشخیص درستی انتخاب یک بازیگر کافی است بپرسیم: آیا کسی جز او میتوانست این نقش را با همین کیفیت بازی کند؟ پاسخ درباره افشاری، منفی است؛ و همین نشان میدهد انتخاب او درست و حسابشده بوده است.
در نهایت، با توجه به دو تجربه فسیل و مرد عینکی میتوان به ترکیب کریم امینی و حمزه صالحی برای رهایی سینمای کمدی ایران از وضعیت مبتذل موجود، امید داشت. این ترکیب بلد است قصه بگوید و در دل قصه موقعیت طنز خلق کند. از بازیگران تیپ تکراری نمیسازد و برای خنده گرفتن به فرامتن ارجاع نمیدهد. اگر هم قصد انجام چنین کاری داشته باشد، بهمثابه سکانس حضور چلنگر، به درستی آن را پرداخت میکند تا تماشاگر ناآگاه به قضیه هم، با آن برداشت، بینسبت نباشد. به نظر میرسد امینی دوربین را بلد است. اندازه نماها را بلد است و به درستی از هنر تدوین برای تغییر فضا استفاده میکند. یکی دو مرتبه، اسلوموشن در فیلم مشاهده میکنیم که هر دو مرتبه بهجا و درست است. مرد عینکی از آن دسته فیلمهای کمدی است که از تماشاگران قهقهه نمیگیرد و یا به واسطه گنجاندن طعنههای سیاسی و اجتماعی، حضار را مجبور به کف زدن نمیکند، اما در طول نمایش فیلم، افراد حاضر در سالن، بیآنکه خسته شوند یا حوصلهشان سر برود، با لبخندی ملایم که روی صورتشان نقش بسته، اثر را تماشا میکنند.
شماره ۴۴۸۹ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
کشف کمدی قصهگو














